آیتالله سیدمحمدمهدی میرباقری: «مکتبسازی و ایجاد یک معنویت مبهم در مقابل گرایش توحیدی، از مکاید درازمدت شیطان است که همیشه دنبال میکند. این مکتبسازی از «حَسبُنا کتابالله» شروع میشود تا بعد در دوره بنیامیه و معاویه به جایی میرسد که کاملاً وجود مقدس امیرالمومنین(ع) را رصد میکند و هر کاری حضرت میکنند بدلش را میسازد. فرقههای کلامی و گرایشهای معنوی منحرف که الان پیدا میشود تصادفی نیست و همانطور که الان دستگاه شیاطین جن و انس تفرق معنوی و ایجاد گرایشهای باطل را مدیریت میکنند، در دورههای قبل هم همینطور بوده است. من در کتاب توحید صدوق، انحرافاتی که در دنیای اسلام در موضوع توحید شده است را دیدم. در تفسیر توحید یک طیف، از کسانی هستند که به «تعطیل» یا «تشبیه» رسیدهاند. اینها مکتبسازی است و ریشهاش به دستگاه طواغیت و شیاطین برمیگردد. درواقع، یکی از کارها ایجاد کالای جایگزین است که در آن دوره هم بهشدت اتفاق افتاده است، مثل تحریف معنویت اسلام، تحریف فقه و حتی روش فقاهت، تحریف اعتقادات که در همه اینها مکتبسازیهای متعدد انجام شده است؛ از اشاعره و جبریه بگیرید تا مرجئه. اینها همه ساخته و پرداخته عملی دستگاه طواغیت و بنیامیه است و تصادفاً ظهور پیدا نکردند. شأنی که وجود مقدس امامباقر(ع) و امام صادق(ع) در این زمینه دارند چیست؟ همانطور که شیخ مفید نقل کردهاند قبل از امام باقر(ع)، تشیع که مکتب حق است یک فقه و شریعت روشن و حتی یک معنویت یا نظام اعتقادی دارای چارچوب روشن نداشت و ما گاهی در فقه نیازمند اهل سنت میشدیم، ولی امامین صادقین(علیهماالسلام) یک مکتب پیشگام درست کردند. در صدر اسلام واقعاً اینگونه بود و نبض فرهنگ در دست امامباقر(ع) و امامصادق(ع) بوده است. ایشان هم مبارزه با گرایشهای منفی میکردند و جلوی آن معنویت باطلی که بعد مبدأ پیدایش گرایشهای صوفیانه شد ایستادند و هم بهشدت با گرایشهای انحرافاتی و ظاهریگری مبارزه کردند و بهدنبال ایجاد یک عقلانیت استوار شیعی در کلام و در اعتقادات بودند. ایشان یک بنای عظیمی را در فقه و کلام و عرفان و اخلاق گذاشتند.».
مکتبسازیهای بدلی
در همینه زمینه :