شبهجزیره کره چگونه به دو بخش غیرمساوی تقسیم شد؟
داستان فراق چشم بادامیها
بهنام سلطانی
شبهجزیره کره، سرزمینی کهن و استراتژیک است که مردمان آن پیش از تقسیم سرزمینشان قرنها تاریخ مشترک داشتند اما پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم و پایان استعمار ژاپنیها بر کره، ورق را برگرداند. بعد از جنگ جهانیدوم شبهجزیره کره به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شد و تفاوتهای فاحش اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، 2 کشور که هماکنون بهوضوح قابل مشاهده است از همان برهه تاریخی کلید خورد. اگر کرهشمالی این روزها با مشکلات عدیده اقتصادی و بحرانهای عمیق اجتماعی دستوپنجه نرم میکند و همسایه جنوبی در نقطه مقابل قرار دارد و به یکی از اقتصادهای برتر دنیا بدل شده ریشه در همان اتفاقاتی دارد که بعد از جنگ جهانیدوم بهوقوع پیوست. شاید اگر اختلافات تاریخی بین مردمان شبهجزیره کره وجود نداشت، قدرتهای استعماری به این راحتی نمیتوانستند حکم به تجزیه این منطقه از دنیا بدهند. بنابراین ریشه اصلی این وقایع را باید در تاریخ شبهجزیره کره که یکی از مهمترین و استراتژیکترین نقاط دنیا بهشمار میآید جستوجو کرد.
اتحاد کرهای
شبهجزیره کره تا قبل از تجزیه سرزمینی کهن بوده و تاریخ آن به 2هزار سال قبل از میلاد مسیح(ع) برمیگردد.وقتی جمعیت این شبهجزیره به عدد قابل اعتنایی رسید یک سردار چینی بهنام«ویمن» در این منطقه قدرت را در دست گرفت اما مدتی بعد توسط دودمان هان که در چین حکومت میکرد سرنگون شد. با سرنگونی ویمن، کره به بخشی از امپراتوری چین بدل شد و همه این ماجراها به 108سال قبل از میلاد یعنی چیزی حدود 2130سال قبل مربوط میشود. حدفاصل سالهای 50 قبل از میلاد مسیح تا سال 660میلادی یعنی در یک بازه زمانی 700ساله 3دولت سلطنتی در کره به قدرت رسیدند که در میان آنها «گوگوریو» از اقتدار بیشتری برخوردار بود. بعدها دولت«شیلا» قدرت را در دست گرفت و با کمک چینیها 2جزیره مهم باکجه و گوگوریو را در سال 668میلادی به خاک کره ضمیمه کرد و کشوری متحد در شبهجزیره کره تشکیل شد.اتحاد کرهایها در نهایت به بیرون رانده شدن قوای چین از شبهجزیره کره منجر شد و کشور متحد کره برای نخستین بار بهطور کامل بر شبهجزیره مسلط شد.شبهجزیره کره بهخاطر موقعیت مهم و استراتژیکی که دارد در طول تاریخ مورد طمع کشورهای همسایه بوده و به همینخاطر مردم این سرزمین بارها طعم تلخ جنگهای داخلی را چشیدهاند. این کش و قوسهای تاریخی تا سال 918میلادی ادامه داشته تا اینکه فرمانروایی بهنام دانگ میونگ یکبار دیگر حکومت واحدی به نام «گوریو» را در شبهجزیره کره تشکیل میدهد و تا سال 1231دوام میآورد اما این بار حمله مغولها به شبهجزیره کره به یک بحران جدید بدل میشود.
پایان سلطه ژاپنیها
ژاپنیها صنایع جدید و ترابری ریلی را در کره احداث کردند اما جنگجویان کرهای حضور نیروهای بیگانه را در کشورشان برنمیتابیدند. در سال 1919و بعد از مرگ آخرین امپراتور کره، حدود 2میلیون نفر آزادیخواه کرهای علیه ژاپنیها در سئول تجمع کردند و با برخورد خشن قوای ژاپنی با تجمعکنندهها 23هزار نفر کشته و 47هزار نفر دستگیر شدند. قیام مردم کره توسط ژاپنیها سرکوب شد تا اینکه جنگ جهانیدوم بهوقوع پیوست و قدرت ژاپن بهواسطه جنگ با چین تحلیل رفت. با شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم نیروهای آمریکایی وارد بخش جنوبی شبهجزیره کره و نیروهای شوروی وارد بخش شمالی آن شدند و خط معروف به مدار 38درجه بهعنوان مرز دو طرف تعیین شد.آنها از سال 1990و بعد از مرگ کیم ایل سونگ، رهبر کرهشمالی گامهای کوچکی برای اتحاد 2کشور برداشتند اما حضور نظامی آمریکاییها در کرهجنوبی و حمایتهای چین و روسیه از کرهشمالی مانع تشکیل کشور واحدی به نام کره شده است.
تفاوت فرهنگی
تقسیم شبهجزیره کره، آداب و رسوم دو کشور همسایه را هم تحتتأثیر قرار داده و حتی مراسم عروسی در 2 کشور دستخوش تغییر شده است. زوجها در کرهجنوبی ممکن است لباسهای عروسی سفید و زیبایی بپوشند و یک مراسم پرزرق و برق و ماهعسل به یادماندنی را تدارک ببینند اما در کرهشمالی روند سنتی همچنان پابرجاست و مردم تمایل دارند رویکرد سادهتری مثل برگزاری مراسم در یک رستوران یا برپایی جشن در خانه را در پیش بگیرند.در کرهشمالی، دولت شلوار جین تنگ، دامن کوتاه و حتی مدل موهای خاص را بهشدت ممنوع میکند درحالیکه همسایگان جنوبی آنها در آزادی کامل بهسرمیبرند. کرهجنوبی در صنعت سرگرمی فرسنگها از همسایه شمالیاش فاصله گرفته و به هالیوود شرق بدل شده است.این کشور سرگرمیهایی را که مورد علاقه میلیونها طرفدار از ژاپن تا اندونزی است تولید میکند. حدود 400استودیوی مستقل با تولید محتوا برای بازار سرگرمی دارند که به کرهجنوبی کمک میکند تا نمایشهای تلویزیونی و بازیهای ویدئویی خود را به کشورهای آسیایی و حتی اروپا و آمریکا صادر کند.
پیشرفت سریع
تقسیم شبهجزیره کره به 2بخش شمالی و جنوبی یکی از غمانگیزترین اتفاقات تاریخ است و مردم دو کشور گویی یک تکه از وجودشان را در کشور همسایه جا گذاشتهاند. بسیاری از اقوام کرهای برای دهههای طولانی یکدیگر را ملاقات نکردهاند و خیلی از آنها تا پایان زندگی در حسرت پا گذاشتن به سرزمین آبا و اجدادیشان بهسر بردند. دوری و جدایی به هر شکلی اتفاق بیفتد غمانگیز است اما این اتفاق برای مردم بخش جنوبی خوشیمن بوده است. کرهجنوبی در طول نیمقرن گذشته از یک کشور فقیر و کاملا آشفته به جامعهای دمکراتیک، صنعتی و موفق بدل شده و هماکنون بهعنوان سیزدهمین اقتصاد بزرگ جهان شناخته میشود. ساخت تلفنهای هوشمند و تلویزیونهای LED در کرهجنوبی به تحول تکنولوژی در سطح جهانی منجر شده است. این کشور یکبار میزبان بازیهای المپیک بوده و یکبار جامجهانی را برگزار کرده و به یکی از قدرتهای ورزشی آسیا بدل شده.خیلیها دلیل پیشرفت سرسامآور کرهجنوبی را نتیجه اهمیت این کشور به مقوله آموزش عالی میدانند و معتقدند آموزش، نیروی محرکه توسعه در کرهجنوبی است. کرهشمالی که نصف کرهجنوبی جمعیت دارد(25میلیون نفر) خلاف مسیر کشور همسایه را طی میکند.حکومت کرهشمالی بدون اعتنا به شاخصهای توسعه به شیوه کمونیستها این کشور را اداره میکند که نتیجه آن فقر و قحطی بیسابقهای بود که در سال 1990منجر به مرگ عدهای از مردم این کشور شد.
جنگجویان کوهستان
کرهایها اساسا آدمهای جنگجویی هستند و در طول تاریخ نسبت به حضور بیگانهها در سرزمینشان بیتفاوت نماندهاند. حکومت مغولها در کره هم حدود 30سال بیشتر دوام نیاورد و در سال 1260میلادی توسط حکومت گوریو سرنگون شد تا یکبار دیگر داستان درگیریهای قبیلهای در شبهجزیره کره تکرار شود. حکومت گوریو در سال 1392میلادی توسط ارتشبد «چوسان» سرنگون شد و از همان موقع تا سال 1897پادشاهی چوسان قدرت را در شبهجزیره کره قبضه کرد. کره در این سالهای طولانی از نظر اقتصادی پیشرفت کرد و به کشوری قدرتمند با موقعیتی مهم بدل شد که مصداق لقمهای چرب و نرم برای کشور همسایه یعنی ژاپن بود. ژاپنیها در میانههای حکومت سلسله چوسان یعنی در سال 1592به کره حمله کردند اما چینیها به کمک حکومت مرکزی آمدند و حمله ژاپنیها را دفع کردند. کره از اوایل قرن 17میلادی به شکل عجیبی تابع چین شد و چنان از برقراری رابطه با سایر کشورها هراس داشت که به کشور«پادشاهی منزوی» معروف شد. انحصار چینیها برای برقراری رابطه به کره در قرن نوزدهم شکست و بنادر کره به روی کشتیهای خارجی بهخصوص ژاپنیها باز شد.کره از سال 1910تا 1945میلادی تحت کنترل ژاپن بود و به معاهده تجاری اجباری با ژاپنیها تن دادند.ژاپنیها برای تسلط بر شبهجزیره کره ابتدا با دودمان چینگ در چین وارد جنگ شدند و بعد با امپراتوری روسیه جنگیدند. قبل از این دو جنگ یعنی از سال 1889تا 1910حکومتی به نام امپراتوری کره با نفوذ روسها در این کشور به قدرت رسید و «گوجونگ» که خودش را امپراتور کره میدانست میخواست با طرح شکایت در دادگاه بینالمللی لاهه، کره را از سلطه ژاپن خارج کند اما تلاشهای او به فرجام نرسید و در سال 1910کره رسما به امپراتوری ژاپن ضمیمه شد.