با تو میمانم
کتاب «با تو میمانم»، دسترنج بیش از 60ساعت گفتوگو و همنشینی مولف، رضا قلیزاده علیار با سردار جمشید نظمی است که در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس آذربایجان شرقی صورت گرفته است. جمشید نظمی برای رزمندگان لشکر 31عاشورا نامی آشناست. او پس از یادگیری دوره فیلمسازی و عکاسی در دانشگاه تهران برای تهیه فیلم مستند به جبهه رفت.»
در بخشی از کتاب میخوانیم:
روزی به گردان ما از عقیدتی لشکر، روحانی جدیدی معرفی شد. شب اول مهمان چادر خودمان کردیم. برای تبلیغات آمده بود و حاجآقا میگفتیم. موقع خوابیدن، رختخوابش را جلوی در چادر پهن کرد. رضا داروئیان که پیک گردان بود، گفت حاجآقا اینجا عقرب و رتیلهای بزرگی دارد، آنجا نخواب. بیا اینطرف، شب اول کار دست خودت میدهی. حاجآقا دراز کشیده بود. بلند شد سر جای خود نشست و گفت دعایی هست اگر بخوانم دیگر نمیآیند. مفاتیحی از کیفش بیرون آورد و دعا را خواند. گفت خیالتان راحت، امشب دور و بر این چادر هیچ حیوانی نزدیک نمیشود. دعاخواندن حاجآقا، قوت قلبی شد برای ما و شب را راحت خوابیدیم. موردی هم پیش نیامد. صبح رختخوابمان را جمع کردیم. حاجآقا هم داشت پتویش را میتکاند که از پتو رتیل بزرگی پرت شد وسط چادر. حاجآقا تا چشمش به رتیل افتاد، پتو را انداخت و دوید بیرون. بچهها رتیل را گرفتند و کشتند. بعد به شوخی میگفتند حاجیجان! مثل اینکه دعا را برعکس خواندی. عوض اینکه بخوانی برو، خواندی بیا! حاجی هم میگفت دعا اثر کرده که شب نیشمان نزده و گرفته همانجا خوابیده.»