نگاهی به کتاب سردار شهید محسن قاجاریان
من همیشه منتظرت میمانم
مهناز عباسیان- روزنامهنگار
«همیشه منتظر» شاید بهترین انتخاب است برای کتابی که مزین است به خاطرات فاطمه وثوقینیا. او خاطرات زندگی مشترکش با سردار محسن قاجاریان را گفته؛ اما در واقع انتظار تقدیر بسیاری از زنان این سرزمین است؛ زنانی که سهمشان از زندگی، دوری، دلهره و تنهایی است. فاطمه وثوقینیا هم یکی از همین زنهاست؛ کسی که حتی در بیان خاطرات هم هرآنچه را گفته، به محسن عزیزش گفته است. گویی او اصلا کس دیگری را نمیبیند. و حالا هر چه از زندگی برایش باقیمانده، خاطراتی است که از محسن دارد و آرزویی که چشم انتظار برآورده شدنش است. او منتظر است تا روزی دور یا نزدیک باز هم محسن را ببیند. «همیشه منتظر» ثمره ساعتها اشک و لبخند فاطمه وثوقینیاست و مریم عرفانیان تلاش کرده خاطرات پراکنده راوی را به نظم درآورد و شکلی روایی به کتابش ببخشد. برای این کار هم عکسها را به کمک گرفته تا بتواند چندوچون خاطرات پراکنده را برای مخاطب، تمام و کمال بیان کند. کاری که در بسیاری موارد واقعا کمک حال نویسنده و راوی بوده است؛ مثل آنجا که نوشته: «خاطرات این تصاویر در شعاع لرزان شمعها، توی سرم تاب میخورد، شاید نتوانم همه تاریخها را خوب به یاد بیاورم ولی مگر میشود سالی را که دخترمان رفت خانه بخت فراموش کنم؟» همیشه منتظر، روایت روزهایی است از عشق و رنج، آرامش و دلهره، صبر و بیتابی؛ روایت زنان دهه60 ایران.
سردار یادوارهها
گفتن از سرداری که تمام عمر برای دیگران زیسته و فکر و خیالش، دغدغههای دیگران بوده کار سادهای نیست. محسن قاجاریان که متولد سال 1341در شهر نیشابور است اما دست جنگ او را به جنوبیترین نقطه کشور کشانده بود. شهید محسن قاجاریان با آغاز جنگ تحمیلی، بهعنوان بسیجی در جبهههای جنگ حاضر میشود و با توجه به لیاقت و شایستگی که از خود نشان میدهد، میشود فرمانده گردان؛ حکمی که سال 1365به او دادند و او ماموریت خود را بهعنوان یکی از فرمانده گردانها مقتدر لشکر 21امام رضا(ع) در جبهههای جنگ و مناطق عملیاتی با موفقیت به انجام رساند. این فرمانده با داشتن حدود 80ماه جبهه و 25درصد جانبازی کارنامه بسیار درخشانی از خود برجای گذاشت. اما جهاد این جانباز تمامی نداشت و در جبهه دیگر حاضر شد تا دلگرمی باشد برای خانوادههای شهدا و جانبازان و ایثارگران. او سالها سرکشی از این خانوادهها را در اولویتهای کاریاش قرار داده بود و تلاش میکرد با برگزاری مراسمهای گرامیداشت شهدا، یاد آنها را زنده نگهدارد. تا جایی که برگزاری یادوارههای متعدد شهدا موجب شد تا به او لقب سردار یادوارهها بدهند. این تمام ماجرا نبود و با دوستان سپاهیاش به بهانه و مناسبتهای مختلف به شهرهای محروم و دورافتاده میرفت تا در حد توان غبار محرومیت از چهره این مناطق پاک کند. او در اجرای ماموریتهای محوله در دفاع از حرم اهلبیت(ع) همت و توجه ویژهای داشت و با سرکشی از خانواده کارکنان اعزام شده از آنها دلجویی میکرد. با توجه به اشتیاق به حضور مستقیم خود در این جبهه در آخرین ماموریت در دفاع از حرم زینب(س) به آرزوی دیرینه خود رسید و سرانجام در 14بهمنماه 1394به جمع یاران شهیدش پیوست. بهگفته مجتبی قاجاریان فرزند شهید، پدرش علاقه و ارادت بسیاری به حضرت زهرا(س) داشت و عاقبت در عملیات آزادسازی منطقه نبل و الزهرا همزمان با ایام فاطمیه همچون سرورش با پهلویی شکسته به ملاقات او رفت.
درباره نویسنده
کتاب زندگینامه شهید سردار محسن قاجاریان با عنوان «همیشه منتظر» به قلم مریم عرفانیان در سال 1400توسط انتشارات خطمقدم روانه بازار نشر شده است. عرفانیان متولد 1359در شهر مقدس مشهد است. او تحصیلات خود را در رشته روزنامهنگاری به پایان رسانیده است؛ نخستین کتاب او به نام «پاییز آن سالها»، مجموعه داستان کوتاه با موضوع دفاعمقدس است. وی بیش از 55کتاب در کارنامه کاری خود دارد، آثاری همچون«گرمترین شب زمستانی»، «طائر قدسی»، «به وقت اردیبهشت»، «راهی برای رفتن»، «تا ابد با تو میمانم» ... .
عرفانیان در زمینه فیلمنامهنویسی هم فعال است. کسب مقام برتر استانی در مسابقه داستانی بسیج هنرمندان، کسب رتبه اول کشوری (بخش خاطرهنویسی دفاعمقدس) در ششمین جشنواره داستان کوتاه پایداری سال ۱۳۹۵، کسب مقام برتر کشوری در نخستین جشنواره کتاب کودک و نوجوان رضوی (شهرکرد) برای جشنواره بینالمللی امام رضا(ع)،کسب مقام برگزیده کشوری سال1398در «اولین سوگوار خاتون رضوی و کسب مقام شایسته تقدیر کشوری در«دومین همایش ملی کتاب سال بانوان سال1399» برخی از موفقیتهای اوست. این نویسنده درباره کتاب همیشه منتظر میگوید:«همیشه منتظر، تلخ و شیرینهای زندگی بزرگمردی است که ره عشق را در دفاع از حریم اهلبیت(ع) طی کرد. از ویژگیهای کتاب میتوان به نوع نگارش و خاطراتی ناب اشاره کرد که تاکنون در هیچ جا بیان نشده است. از آنجا که اسم کتاب مفهومی عمیق را در بردارد، مخاطب با اتمام سطرهای پایانی کتاب به راز این اسم پی میبرد.»