نهضت ملی مسکن، فرصتی برای جبران اشتباهات گذشته
محمد منان رئیسی؛ رئیس مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران
براساس آمارهای موجود، نسبت مستأجر به مالک در کلانشهرهای ما طی سالهای اخیر دائما در حال افزایش بوده و در تهران که تا چند دهه قبل، غلبه کامل با درصد مالکان خانه بود، اکنون تقریبا نیمی از مردم مستأجر هستند. تغییر نقش خانه در سبک زندگی معاصر، آنچنان جدی بوده که برخی از مفاهیم اصلی، همراه با خانه همچون «خانه پدری» در برخی کلانشهرهای معاصر به کلی در حال فراموش شدن است. نسبت مستأجر به مالک در کلانشهرها آن چنان دگرگون شده که بسیاری از پدرها دیگر خانه ثابتی ندارند و هر از چندگاهی، تغییر مسکن میدهند. کما این که بزرگ شدن در خانه پدری نیز تقریباً منسوخ شده است و برخی از فرزندان از بدو نوزادی در مهدکودکها بزرگ میشوند؛ حتی اوقاتی نیز که در خانه هستند بهدلیل نبود فضای بازی کافی در آپارتمانهای نقلی، اغلب در فضای مجازی و بازیهای رایانهای سیر میکنند.
این نوع خانههای مستأجری و مملو از مجاز، جدا از آثار سوئی که بر روح و روان کودکان ما دارد، چه تأثیراتی بر هویت شهرها و شهروندان دارد؟ شهروندی که هر سال در یک محله جدید از شهر سکونت دارد (البته اگر اساسا چیزی از مفهوم محله باقی مانده باشد) چطور میتواند نسبت به محل سکونت خود حس تعلق پیدا کند و با همسایگانی که نمیداند چند ماه بعد هم همسایهاش هستند یا نه، تعامل اجتماعی پایدار و عمیق برقرار کند؟ این عدم شکلگیری مفهوم همسایگی، چه تأثیرات سوئی بر افزایش آسیبهای اجتماعی (نظیر نزاعهای محلی و افزایش نرخ جرم خیزی و غیره) در محلات ما دارد؟
آیا این نوع از خانههای غیرثابت و مملو از مجاز، همان خانهای است که در قرآن کریم از آن به محل آرامش یاد شده است؟
آیا وقت آن نرسیده که در ریلگذاری مسکن و شهرسازی در کشور، متناسب با آرمانهای انقلاب اسلامی تجدیدنظر کنیم تا دوباره بتوانیم خانههای امروزمان را از خوابگاههای موقت و مصرفی به سکونتگاههای دائم و تولیدی تغییر ماهیت دهیم؟
اگر همه را هم نتوانیم تغییر ماهیت دهیم، حداقل میتوان به این مسئله اندیشید که برای بخشی از جامعه که از سبک زندگی معاصر بیزار شدهاند، امکان سکونت به نحو دیگری را فراهم نماییم؛ به شرط آن که به مسکن، نگاه بخشی نداشته باشیم و در کنار سکونت، به مسائل مهم دیگری نظیر اشتغال ساکنان نیز بیندیشیم تا دوباره شاهد تجربه شهرکها و شهرهای خوابگاهی (نظیر پردیس و پرند) نباشیم.
نهضت ملی مسکن، فرصت مناسبی است برای تغییر ریلگذاری اشتباه گذشته، مشروط بر آنکه دوباره اشتباهات قبلی را تکرار نکنیم و اغلب امکانات و مقدورات این نهضت را در مناطق کلانشهری متمرکز نکنیم. بهنظر میرسد این مهم، در راستای استراتژیهای کلان نظام و برخی از اسناد بالادست نظیر سند ملی آمایش سرزمین و سیاستهای کلی نظام در امور شهرسازی (ابلاغی مقام معظم رهبری مورخ 29/11/1389) نیز هست که بر تمرکززدایی از کلانشهرها و بالطبع، سبک زندگی کلانشهری تأکید کردهاند.