
گفتوگو با مصطفی خدامی که در کتاب «یک پسر و دو مادر» از جانفشانیها در دوران دفاعمقدس نوشته است
روایتی از قهرمانان گمنام جنگ

سحر غفوری_ روزنامهنگار
در طول تاریخ همواره «جنگ» و «دفاع» دستمایه خلق آثار بزرگی در ادبیات جهان شده است. در ایران نیز جنگ تحمیلی باعث شکلگیری جریانی در آثار ادبی شده که از آن با عنوان ادبیات دفاعمقدس یاد میکنند. یکی از هزاران اثری که در این حوزه منتشر شده، کتاب «یک پسر و دو مادر» نوشته مصطفی خدامی از انتشارات قدیانی است. این کتاب روایتگر ۲۰ قصه از بطن دفاعمقدس است که مستقل از هم، پیشبرنده وقایعی از جنگ تحمیلی است. البته خدامی آثار دیگری ازجمله «نامههای گمشده» با محوریت دفاعمقدس، مجموعه «ها» با موضوعات اجتماعی، رمان «هدیهای از یک جن» در ژانر وحشت و مجموعه داستانکهای «واگن مخصوص» و «عبور» با محوریت رضوی نگاشته است. به بهانه تالیف کتاب یک پسر و دو مادر گفتوگویی کوتاه با این نویسنده 43ساله که اهل همدان است داشتیم.
اجازه دهید در همین ابتدا از انگیزه شما برای نوشتن این کتاب در حوزه دفاعمقدس بپرسیم؟
موضوع جنگ در هر فرهنگ و هر کشور بهدلیل تأثیرات زیادی که در وجوه مختلف زندگی افراد دارد همواره مورد توجه اقشار مختلف است. ادبیات هم یکی از مهمترین بخشهایی است که در جریانشناسی مقولههایی مثل جنگ، بازخوردهای گوناگون داشته است.
این موضوع در دیدگاه ردههای سنی مختلف ابعاد مختلفی نیز دارد که جوانان بهدلیل روحیات خاصی که دارند باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند. من در این اثر کوشیدهام با زبانی نزدیک به دنیای نسل نوجوان و جوان این ارتباط را شکل داده و وجوه مختلف جنگ و همچنین لطافت مفاهیمی مثل گذشت، فداکاری، عشق و مهربانی را در بطن خشنترین رویداد زندگی بشر به این نسل نشان دهم.
کمی درباره قهرمان این داستان بگویید.
این کتاب شامل 20داستان کوتاه است که هر کدام قهرمانان جداگانهای دارند؛ بهعنوان نمونه زنی که با شوهر پی تی اس دی خود زندگی و شرایط سختی را تحمل میکند یا مادری که در فراق پسر شهیدش، فداکاری را انتخاب کرده است. همچنین داستان افرادی مثل رزمندگان، فرماندهان جنگ و به نوعی افراد مختلفی که خواسته یا ناخواسته درگیر جنگ شدهاند و تأثیر این واقعه در زندگیشان محسوس است، از درونمایههای این کتاب هستند. این قهرمانسازی با هدف مواجهه جنگ با ابعاد مختلف در زندگی افراد و نقشی که داشته است، در بطن داستانها آورده شده است.
داستان مورد علاقه خودتان از بین این ۲۰ روایت، کدام است و چرا؟
هر کدام از داستانهای این مجموعه به نوعی با روح و ذهن من گره خورده است و اساسا آثار هر هنرمندی زاییده روح اوست و وابستگی به آن دارد ولی در این اثر شاید داستان «تو پسرم هستی» که عنوان کتاب نیز از آن اقتباس شده است، کمی بیشتر از سایر روایتها مورد توجهام قرار دارد و دلیل آن هم نگاه مادرانهای است که روایت حول آن میچرخد. این داستان درواقع نمونهای است از جانفشانیهای زنان و مادرانی که به انواع مختلف جگر گوشه یا همسرانشان را در جنگ از دست دادند.
چه چیزی کتاب شما را از سایر آثار متمایز میکند و چگونه مخاطبان را به خواندن کتاب خود ترغیب میکنید؟
در این مجموعه سعی کردم به زبان ساده و صمیمی مقوله عظیم جنگ را به تصویر بکشم و همانطور که میدانید، سهلنویسی سختترین نوع نوشتن است و در عین حال تأثیرگذارترین نوع قلم بهشمار میرود. این داستانها و همینطور سایر آثارم برآمده از عمق وجودم بوده و هرگز اثری را کوششی خلق نکردهام بلکه همواره جوششی بودهاند و همین سبب شده است که مخاطب ارتباط خوبی با متن برقرار کند.
از آنجا که خودتان فارغالتحصیل رشته مددکاری هستید، ممکن است تجربیات خودتان، در تالیف این اثر دخیل بوده باشد؟
قطعا تجربیات زیستی در هر نویسندهای، باعث ارتقای سطح نوشتار خواهد شد؛ در رشته مددکاری اجتماعی بهدلیل مواجهشدن مددکار با انواع تنشهای روانی و اجتماعی، خیل عظیمی از سوژهها و پرداختهای ذهنی مثل مصالح یک ساختمان در اختیار او قرار داده میشوند اما آنچه مهم و حیاتی است مهارت نوشتن این سوژههاست که امیدوارم بنده از عهده این کار برآمده باشم.
مکث
بخشی از کتاب «یک پسر و دو مادر»
زمینگیر شدهایم؛ خمپارهها زوزهکشان امانمان را بریدهاند؛ تانکها جلو میآیند؛ تعدادشان از شمردن گذشته است؛ آرپیجیزنها یکی پس از دیگری به زمین میافتند. دشمن کاملا ما را محاصره کرده است. از بیسیمچی فقط تکههای گوشت بر زمین مانده. به هر قیمتی شده باید خط را حفظ کنیم. بچهها یک شبانه روز است که نخوابیدند؛ آنقدر سر و صورتشان خاکی شده که بهزور همدیگر را میشناسیم. مجروحها بر زمین جا ماندهاند و فرصت انتقال آنها را به عقب نداریم. سربازان دشمن پشت تانکهایشان پناه گرفتهاند و رو به جلو در حال پیشروی هستند و یکسره شلیک میکنند. گلولههایشان تمامی ندارد. دود و آتش به حدی است که چشم، چشم را نمیبیند. از لب بعضیها خون میآید. خستگی و تشنگی باعث شده سربازان دشمن، به اندازه یک غول بیابانی بهنظر برسند.