عبدالرضا اکبری، بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما درباره این روزهایش:
نقش جذاب، بیننده را هم جذب می کند
سعیده مرادی
عبدالرضا اکبری، هنرپیشه سرشناس و باسابقه سینما و تلویزیون یکی از بازیگران نسبتاً پرکار سینما و تلویزیون در دهههای60 تا80 بود و مردم با فیلمها و سریالهای او خاطرات بسیار زیادی دارند؛ کارهایی مانند «مزد ترس» و «پهلوانان نمیمیرند» و «تولدی دیگر» که همچنان در یاد و خاطره مردم باقی مانده است. در سالهای اخیر که عبدالرضا اکبری پا به سن گذاشته حضورش در سینما و تلویزیون هم کمرنگتر شده است، اما این دوری باعث نشده تا مردم خالق شخصیتهایی چون «سروان محمدی» و «پهلوان نصرت» را فراموش کنند. اکبری به تازگی در یکسریال به نام «آتش سرد» ایفای نقش کرده که قرار است بعد از ماههای محرم و صفر از تلویزیون پخش شود. به همین بهانه سراغ این هنرپیشه باسابقه و نامآشنا رفتیم و با او به گفتوگو نشستیم.
شما در مقطعی از چهرههای فعال سینما و تلویزیون بودید، اما چند سالی میشود که کمکار شدهاید. این کمکاری دلیل خاصی دارد؟
بله، خب من طی سالهای اخیر در سینما و تلویزیون چندان فعال نبودهام و سریالهای «آنا» و «بچه مهندس۴» جزو کارهای اخیر من به شمار میرود. در یک بازه زمانی بهویژه در سینما بسیار فعال بودم اما در سالهای اخیر کمتر به سینما دعوت میشوم و خودم هم واقعاً دلیل آن را نمیدانم! شاید دلیلش این باشد که متأسفانه برای بازیگرانی که پا به سن میگذارند در سینما و تلویزیون نقش چندانی نوشته و تعریف نمیشود. از طرف دیگر خودم به شخصه حاضر نیستم در فیلمها و سریالها فقط در نقش پدربزرگ ظاهر شوم یا نقشهای کمرنگ و فرعی را بازی کنم. من دوست دارم نقشی که در آن بازی میکنم حتی اگر کوتاه است، عمیق، تأثیرگذار و ماندگار باشد. به همین دلیل اغلب از قبولکردن کارهای بیمحتوا پرهیز میکنم.
پس پیشنهاد دارید ولی قبول نمیکنید؟
سال گذشته حدود ۷ یا ۸ کار به من پیشنهاد شد، اما وقتی فیلمنامهها را خواندم، دیدم که متن ضعیف است و به دلم نمینشیند. گاهی نیز به این نتیجه میرسم که گروه و عوامل سازنده آن فیلم و سریال افراد ضعیفی هستند. برخی از نقشها هم تکراری هستند و بازی در آنها دیگر برایم جذابیتی ندارند. نقشی که برای خودم جذاب نباشد، قطعاً برای مخاطب هم جذابیت نخواهد داشت. سعی میکنم کارهایی را انتخاب کنم که قصههایشان جذاب و غافلگیرکننده بوده و شخصیتهای آن نیز تکبعدی و تکراری نباشد. اگر چنین پیشنهادهایی به دستم نرسد، ترجیح میدهم کمتر کار کنم و کمکار باشم.
درباره سریال آتش سرد برایمان بگویید. چطور شد به این کار پیوستید؟
وقتی پیشنهاد بازی در سریال آتش سرد به دستم رسید، ابتدا فیلمنامه آن را خواندم و برایم جذاب بود و در نتیجه بازی در این سریال را پذیرفتم. اگرچه نقش من در این سریال یک شخصیت خاکستری است، اما بازی در این سریال را پذیرفتم و سعی کردم کاراکتر خاصی را ایفا کنم که تا به حال آن را بازی نکرده بودم.
بهنظر شما این سریال میتواند در زمره سریالهای پرمخاطب قرار بگیرد؟
خب از حالا نمیتوانم بهطور قاطع درباره آن صحبت کنم، اما امیدوارم که در جلب نظر مخاطبان موفق باشد و بینندگان زیادی را جذب کند.
چرا سینما و تئاتر و تلویزیون ما طی سالهای اخیر دچار ریزش مخاطب شدهاند؟
سینما و تلویزیون و بهویژه دنیای تئاتر و نمایش بدون مخاطب معنایی ندارند. مخاطب است که به این ۳ مقوله معنا میبخشد. متأسفانه چند سالی میشود که در تئاتر به واسطه متنهای ضعیف و اجراهای سطح پایین و همچنین مشغلههایی که در زندگی مردم وجود دارد و همچنین فرصت کم مردم برای رفتن به تماشای تئاتر، سالنها خالی از مخاطب شده است. البته این موضوع تنها به تئاتر محدود نمیشود و سینما و تلویزیون هم از این مقوله مستثنی نیستند.
شما در سریالهای پرطرفدار و ماندگاری چون تولدی دیگر و پهلوانان نمیمیرند و مزد ترس و «دلنوازان» ایفای نقش کردهاید. از بین این آثار خودتان کدام یک را بیشتر میپسندید و برای شما خاطرهانگیزتر است؟
تفکیک و انتخابکردن از بین این سریالها بسیار سخت است، چون همه آنها جزو سریالهای پرمخاطب و پربیننده تلویزیون هستند، اما خب مزد ترس برایم متفاوت است و آن را بیشتر دوست دارم. این سریال فیلمنامهای قوی داشت که مخاطب را کاملاً درگیر خود میکرد و کارگردانی قوی هم پشت آن بود. همچنین سریال پهلوانان نمیمیرند هم واقعاً کاری خوب و ماندگار است.
بین کارگردانهای مختلف ازجمله افخمی و الوند و حسن فتحی و داریوش فرهنگ و دهنمکی و سیروس مقدم و جمال شورجه و... که با آنها کار کردهاید سبک کاری کدام یک را بیشتر میپسندید؟
من بیشتر با کارگردانهایی همکاری داشتهام که اغلب آنها از بچههای تئاتر بودند و به نوعی در تئاتر بزرگ شدهاند. آنها شیوههای راهبردی تئاتر را میشناسند و من با این دسته از کارگردانها بهتر و راحتتر کار میکنم؛ کارگردانهایی مثل حسن فتحی یا داریوش فرهنگ. البته من قصد تفکیک کارگردانها را ندارم، اما این کارگردانها فیلم را به خوبی میشناسند و توانایی تحلیل دارند و فقط کافی است که ما بازیگران به آنها اعتماد کنیم.
از بین نقشها و کاراکترهایی که بازی کردهاید کدام یک را بیشتر دوست دارید و در ذهنتان ماندگارتر است؟
من شخصیت پهلوان نصرت در سریال پهلوانان نمیمیرند را بسیار دوست داشتم. این نقش از یک طرف پهلوانی بزرگ بود و از سوی دیگر به لحاظ بعد انسانی شخصیتی قوی و نیرومند داشت. همچنین نقش سروان محمدی در سریال مزد ترس را نیز واقعاً دوست داشتم.
اگر قرار باشد برای بازیگران جوان و افراد علاقهمند به بازیگری توصیهای داشته باشید به آنها چه میگویید؟
من سالهاست که به تدریس بازیگری مشغولم و همیشه به دانشجویانم و افراد علاقهمندی که میخواهند وارد این عرصه شوند توصیه میکنم که پشتکار داشته باشند و در ابتدا فوت و فن بازیگری را به درستی بیاموزند. در ثانی، برای اینکه در تلویزیون و سینما بهتر و موفقتر ظاهر شوند بهتر است که ابتدا از تئاتر شروع کنند. به نوعی تئاتر، سکوی پرتاب آنها به سمت تلویزیون و سینما است. همچنین توصیه دیگری که میتوانم داشته باشم این است که بازیگران جوان نباید دچار غرور کاذب شوند. نباید شهرت، آنها را از خود بیخود کند. آنها هم از همین مردم هستند و باید دائم در حال کشف و شهود و پیداکردن راههای تازه باشند. متأسفانه حرفه ما بهگونهای است که زرق و برقش، اغلب افراد را مسخ میکند. توجهکردن و طمع داشتن به شهرت و ثروت ممکن است بازیگران جوان را از هدف و مسیر موفقیت دور کند. بازیگران جوان باید خیلی مراقب خودشان باشند و بدانند که این چیزها لحظهای است؛ مثل پوستری که یک روز روی دیوار میگذارند و فردا یک پوستر جدیدتر روی آن چسبانده میشود.
پندار، فرزند شما هم در عرصه بازیگری فعالیت دارد و به نوعی راه پدر را ادامه میدهد. علاقه شخصی خودش باعث این گرایش شد یا تشویقهای پدرانه شما؟
پندار از دوران کودکی در همه کارها همراه من بود. چه در تمرینات تئاتر و چه سینما و تلویزیون همه جا با من حاضر میشد و این حضور مداوم باعث شد تا به مرور به حرفه بازیگری علاقهمند شود. پندار ۱۰ یا ۱۲ ساله بود که هم من و هم دوستان دیگر در کارها از او استفاده کردیم. در ادامه او درس خواند و با تلاش و تمرین بسیار راهش را در عرصه بازیگری ادامه داد.
پیش آمده که پدر و پسری بخواهید کارهای یکدیگر را نقد کنید؟
بله، بارها پیش آمده که با هم حتی بحث و جدل هم داشتهایم. در مباحث کاری و حرفهای ما فقط همکار هستیم نه پدر و پسر.
پیش آمده نقش و بازی در سریال و فیلمی را بپذیرید و بعداً پشیمان شده باشید؟
خب در گذشته بارها پیش آمده است که نقشی را بهدلیل نیاز مالی انتخاب کردهام یا بهدلیل رودربایستی با دوستان، بازی در کاری را پذیرفتهام و بعدها پشیمان هم شدهام. اما اکنون در هر شرایطی هم که باشم بازی در هر نقشی را قبول نمیکنم.
شما از طرفداران پر و پاقرص فوتبال و تیم استقلال هستید. از این علاقه بگویید؟ با کدام یکی از استقلالیهای جدید و قدیم دوستی دارید و صمیمی هستید؟
علاقهام به تیم استقلال ریشه در خانواده ما دارد و این علاقه به سالهای دور مربوط میشود. در کنار این موضوع وجود شخصیتهای بزرگی مانند مرحوم ناصر حجازی در این تیم نیز باعث کشش و تمایل من به سمت این تیم شده. من ناصرخان را از نزدیک میشناختم و به ایشان ارادت خاص داشتم و همیشه با ایشان بحثها و گفتوگوهای خوبی داشتیم. ناصر حجازی در ورزش آدم بزرگی بود و برایم از احترام خاصی برخوردار است. همچنین تیم استقلال موفقیتهایی را در کارنامه خود دارد که مرا بیشتر جذب این تیم میکند؛ موفقیتهایی مانند ۲ بار قهرمانی در آسیا و همچنین بارها قهرمانی در لیگهای مختلف داخلی.