
«مجنون» بیننده را به وجد میآورد
نقد فیلم زندگی شهید زینالدین در برنامه کات مسعود فراستی

گروه24
شب دوم از چهارمین فصل برنامه کات تلویزیون همشهری به بررسی و نقد فیلم «مجنون» ساخته مهدی شامحمدی اختصاص داشت. شامحمدی مستندهای «عملیات غیرممکن»، «مدارهفتدرجه آرش»، «خوف ستایش»، «یک مواجهه» و «امامرضا(ع)» را ساخته و سریالهای «روزهایی که میآیند»، «پرستاران» ،«هفت قصه از خرمشهر»، «خروش» و «سرزمین نخبگان» را هم برای تلویزیون کار کرده است. «مجنون» درباره بخشهایی از زندگی مهدی زینالدین و برادرش مجید است که در جریان جنگ عراق با ایران بخشی از عملیات خیبر را در جزیره مجنون پیش بردند. سجاد بابایی در این فیلم که محصول سازمان هنری و رسانهای اوج است، نقش مهدی زینالدین را بازی کرده است. در این قسمت از کات مسعود فراستی و سعید قطبیزاده درباره این فیلم صحبت کردند.
مسعود فراستی: «مجنون» فیلم بسیار منحصربهفردی است
«مجنون» در حوزه دفاعمقدس که بهنظرم مهمترین ژانر سینمای ایران بهحساب میآید. فیلم منحصربهفردی است درباره دفاعمقدس، ولی جنگی در کار نیست. «مجنون» تنها فیلم سینمای جنگ است که از دقیقه 4 یا 5 بعد از خداحافظی با خانه وارد جنگ میشود و تا آخر در جبهه میگذرد. اگر کسی نداند دفاعمقدس چه بوده است، اینجا میبیند. با این فیلم متوجه میشویم این دفاعمقدس چه بود و چرا این بچهها انقدر آدم هستند. وقتی یکی از آنها شهید میشود، زیر بمب و موشک میایستند و گریه میکنند و زینالدین میگوید اجازه بدهید گریه کنند. اصلا هم رمانتیک نمیشود. این ویژگیهای «مجنون» آدم را به وجد میآورد. بسیار اثر قابل بحثی است.
بهنظر من کارکرد زینالدین در این فیلم همان چیزی است که باید باشد. یک قهرمان عجیب و غریب نیست. همسر و فرزندش را دوست دارد، اما از همان ابتدا هم گفته که اول با جنگ ازدواج کرده است، یعنی تکلیف را مشخص میکند.
هیج فیلم ایرانی تا به حال ندیدهام که هولناکی جنگ را بسازد، اما «مجنون» این کار را میکند. عراق در هر فیلمی فقط 4 تا تانک از دور بود. اما اینجا اوج حمله عراق است برای گرفتن جایی که اگر آن را نمیگرفتیم، جنگ طول میکشید و قطعنامهای صادر نمیشد. کارگردان کاملا از پس این کار برآمده است.
هر کدام از شخصیتهایی که با آنها دوست شدهایم یک لحظهاند، اما در یادمان میمانند.
سعید قطبیزاده: نیمه اول فیلم تحتتأثیر «موقعیت مهدی» است
من با فیلم مسئله دارم. شخصیتهای مکمل خوب طراحی شدهاند و دورچین درست است ولی قهرمان میمیک ندارد. برای فیلمیکه داعیه رئالیسم اجتماعی داشته باشد این سبک بازی جواب میدهد اما برای فیلم جنگی زمانی که سرنوشت کل جنگ بسته به این آدم است، این میزان خونسردی و این مدل راه رفتن درست نیست. منظورم این نیست که شبیه آرنولد راه برود اما باید اتوریته داشته باشد تا او را بهعنوان فرمانده لشکر بپذیرم.
«مجنون» با مدل فیلمهای جنگی این سالها متفاوت است. نکته دوم اینکه کارگردان در مواردی شهامت داشته است اما موسیقی فیلم که جایزه هم گرفته بزرگترین نقطه ضعف فیلم است. در یکسری موارد موسیقی همان ملودیها و ریتم موسیقی آثار تلویزیونی دهه 60 است و با تصویر هماهنگی ندارد.
در مورد انتخاب بازیگر اصلی فیلم در درجه اول خوشحالم که در فیلمهای جنگی و غیرجنگی توجه به بازیگرانی که ستاره نیستند، بیشتر شده است. بهتر است بگویم یکسری بازیگران تازهنفس در حال ورود به سینمایی هستند که بازیگرانش دیگر تکراری شدهاند. ولی این بازیگر نقش اصلی اعتمادبهنفس لازم را ندارد. دارد یک قهرمان را بازی میکند اما جنس بازیاش کاملا رئالیستی است.
در قصهگویی و روایت داستانی با اطمینانخاطر میگویم نیمه اول فیلم تحتتأثیر فیلم «موقعیتمهدی» است، یعنی الگویی که گذاشت و ما را وارد حریم شخصی اشخاص کرد و خلق موقعیتهای طنز و اینکه مثل بقیه عاشق میشوند و حتی ضعفهای شخصیتی دارند. این خیلی خوب است اما اینکه از جایی به کل تغییر ژانر دهیم و از ملودرام وارد موقعیت جنگی شویم درست نیست.
در کل فکر میکنم فیلم یک پرانتز است در میان تاریخ جنگ که میگوید در عملیات «مجنون» چه اتفاقی افتاد و از نظر تاریخی چه اهمیتی دارد. فردیت در فیلم وجود نداشت و قهرمانپروری نشده بود.