• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
یکشنبه 30 مرداد 1401
کد مطلب : 169216
+
-

افراط در گفت‌وگو و معجزه سکوت

هستی پودفروش

ژان بودریار متفکری است که می‌گوید ما در دوره پساافراط به‌سر می‌بریم. افراط در آزادی، افراط در تولید، افراط در مصرف، افراط در تخصصی‌شدن و حتی افراط در گفت‌وگو. گمانمان این است که همه‌‌چیز با گفت‌وگوهای بی‌استعاره و تمثیل حل می‌شود. کسی دیگر با شعر و تمثیل میانه‌ای ندارد و اینجاست که ادبیات به‌معنای گفت‌وگوی کلاسیک آن رنگ می‌بازد. دیگر مادر‌ها و مادر بزرگ‌ها با قصه‌های عامیانه پند و اندرزهایشان را تقدیم نسل‌های بعد نمی‌کنند. پدران و مادران صبح تا شب در حال نصیحت‌های بی‌پرده می‌شوند و کلافگی این صراحت ما را با کودکانی مواجه می‌کند که نسبت به هر گفت‌وگوی مثبتی مقاومت دارند. آشفتگی این گفت‌وگو زنجیره‌ای است که تکرار می‌شود.
 آنقدر در گفت‌وگوهایمان غرق شده‌‌ایم که لحظه‌ای از گفت‌وگوهای ذهنی‌مان نیز تهی نمی‌شویم و سر به بیابان می‌گذاریم تا با مدیتیشن و مراقبه شاید ثانیه‌ای خود را از شر گفت‌وگو خلاص کنیم.
افراط در گفت‌وگو آنقدر عمیق شده که مجبور می‌شویم به مشاوران پول بدهیم تا گوش به حرف‌های ما بسپارند. به انواع نشست‌ها و سمینارها رهسپار می‌شویم تا گفت‌وگو کردن را بیاموزیم، زیرا باور داریم که راه‌حل معضلات رابطه، گفت‌وگوست.
در دنیای سیاست نیز، میز گفت‌وگو شکل می‌دهیم و آن را  رشته‌ای تحصیلی و دانشگاهی می‌کنیم. اینجاست که در دنیایی که صدا به صدا نمی‌رسد، سکوت نکوهیده می‌شود. دیگر کسی به سکوت اعتقاد ندارد و اینجاست که فلسفه سکوتی که نیاکان ما با آن عارف و شاعر می‌شدند، به‌دست فراموشی سپرده می‌شود. کمتر کسی در چالش روابطش سکوت می‌کند تا مفهوم درست آن چالش را درک کند تا چاره‌ای بیابد که الزامی به گفت‌وگوهای بی‌پروا و خشونت‌های کلامی نباشد.
 اگر سکوتی رخ دهد، فرد ساکت متهم به ندانستن، بی‌حوصلگی یا قهر می‌شود، زیرا از نتایج شگفت‌انگیز و متحول‌کننده سکوت بی‌خبریم. به سکوت اطراف‌مان گوش نمی‌دهیم و بی‌خبریم که سکوت می‌تواند هیچ معنایی نداشته باشد و سرشار از گفت‌وگوها نباشد. ارلینگ کاگه در کتاب در ستایش سکوت می‌گوید: «در سکوت، ذهن شما ‌و آنچه در درون‌تان می‌گذرد، از آنچه در آسمان می‌بینید و در جهان بیرونی‌ شما جریان دارد، بزرگ‌تر است.» این یعنی در سکوت می‌توانیم جامع‌تر به همه‌‌چیز بنگریم و به جای جست‌وجوی کلمات برای بیان آنچه در لحظه گمان می‌کنیم، ژرف‌تر به‌خود ماجرا بنگریم.
درنهایت بودریار قصد دارد بگوید در دوره پسا‌افراط در گفت‌وگو، سکوت را فراموش کرده‌ایم.
 فریدون مشیری نیز با بودریار هم‌عقیده است و می‌گوید:
من سکوت خویش را گم کرده‌‌ام!
لاجرم در این هیاهو گم شدم
اما ما معتقدیم در سکوت حقمان پایمال می‌شود پس دهان باز می‌کنیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید