• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
چهار شنبه 26 مرداد 1401
کد مطلب : 168804
+
-

چرا نیازمند ترحم ‌می‌شویم

بررسی دلایل دلسوزی بیش از حد در روابط عاطفی

گزارش
چرا نیازمند ترحم ‌می‌شویم

یکتا فراهانی- روزنامه‌نگار

داشتن توازن در هر رابطه‌ای در هر سطحی که باشد موضوع بسیار مهمی است. حتی وقتی کسی را بیش از اندازه دوست داشته باشیم، این رفتار نامتوازن، رابطه را با مشکلات زیادی روبه‌رو خواهد کرد؛ به‌گونه‌ای که حتی گاهی حاضر می‌شویم طرف مقابل از سر دلسوزی فقط در کنارمان بماند؛ حال‌آنکه حتی حضور و توجه لازم را هم به ما ندارد. در بسیاری روابط دوست داشته شدن، احترام و توجه به‌طور متعادل و متوزان در رابطه وجود ندارد؛ به‌گونه‌ای که حتی گاهی یک طرف ترجیح می‌دهد از رابطه خارج شود ولی از سر ترحم و دلسوزی یا اینکه نگران می‌شود طرف مقابل آسیب جدی ببیند در رابطه می‌ماند و ادعا می‌کند که فقط به‌خاطر او در رابطه مانده است. در چنین مواردی اغلب به راحتی شانه از بار مسئولیت‌های خود نیز خالی خواهد کرد.
اما چرا راضی می‌شویم از سر دلسوزی ارتباطمان را با شخص حفظ کنیم  و ترک رابطه به ما احساس گناه می‌دهد یا تمایل داریم طرف مقابل اینگونه در کنار ما بماند؟
هیچ‌کس مسئول احساس و حال بد دیگران نیست. البته این به‌معنای نداشتن احساس تعهد به دیگران نیست. ولی وقتی در چنین روابطی بمانیم قطعا با مشکلات زیادی مواجه خواهیم شد که هر چه دیرتر با آنها مواجه شویم سخت‌تر خواهد شد.

دلسوزی و احساس گناه
یدالله دمیرچی، روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه، در مورد دلایل بروز دلسوزی در روابط می‌گوید: دلسوزی نسبت به دیگران دلایلی زیادی دارد؛ ازجمله دلایل شخصی؛ یعنی اینکه گاهی بعضی از ما نیاز داریم بیش از اندازه عشق به دیگران بورزیم. البته دوست داشتن دیگران و نیاز به دوست داشته شدن یکی از نیازهای اساسی ما به‌‌شمار می‌رود.
به‌گفته این روانشناس، دلسوزی نوعی ابراز محبت و جلب توجه است که در کنار آن، خواسته شخص دیگری نیز برآورده خواهد شد.
دمیرچی می‌گوید که بعضی افراد اگر بخواهند رابطه‌ای را ترک کنند یا قاطعیت و خشونت به خرج دهند احساس گناه می‌کنند. در واقع چنین احساسی، جنبه یادگیری و آموزشی دارد. یعنی والدین، اعضای خانواده، جامعه با آموزش‌ها و باید و نبایدهایی که ازدوران کودکی در ما نهادینه کرده‌اند باعث به‌وجود آمدن چنین احساسی در ما شده‌اند.
به‌گفته این روانشناس، چنین آموزش‌هایی باعث می‌شوند اغلب وقتی نظری مخالف دیگران داشته باشیم، خودمان را سرزنش کنیم یا احساس گناه داشته باشیم که چرا نتوانسته‌ایم آنگونه که دیگران از ما انتظار دارند رفتار کنیم.
 معمولاً هنگامی که در کودکی کار اشتباهی می‌کردیم مورد بازخواست قرار می‌گرفتیم یا شماتت می‌شدیم. به همین دلیل نیز در بزرگسالی با یادآوری چنین احساساتی، به نوعی احساس گناه می‌کنیم و نمی‌توانیم حس خوبی از مخالفت با دیگران داشته باشیم.

ریشه‌های احساس گناه و دلسوزی
دکتر دمیرچی می‌گوید: احساس دلسوزی ریشه‌های درونی و بیرونی دارد. درحالی‌که احساس گناه فقط جنبه بیرونی و آموزشی دارد. تئوری‌های روانشناسی زیادی در این خصوص وجود دارد. مانند تئوری انتخاب «ویلیام گلسر (William Glasser)». بنا به عقیده گلسر، با اینکه ما فکر می‌کنیم از رابطه‌ای خشنود نیستیم؛ اما حتما هنوز در آن ارتباط دستاوردها و یافته‌هایی داریم که شاید حتی خودمان هم چندان از آنها آگاه نباشیم. این موضوع باعث می‌شود نظام روان‌شناختی ما همچنان از باقی‌ماندن در آن ارتباط چیزهایی دریافت کند که اجازه نمی‌دهد از آن خارج شویم. این یافته‌ها می‌تواند توجه، مهربانی یا هر چیز دیگری باشد که هنوز به آنها نیاز داریم؛ حتی اگر دیگر آنها را از طرف مقابل خود دریافت نکنیم.

نقش افکار در تصمیم‌ها و انتخاب‌ها
دمیرچی می‌گوید: افکار ما نقش مهمی در انتخاب‌ها و رفتارهای ما دارند. چون مدام به ما گوشزد می‌کنند توانایی لازم را نداریم و دیگران از ما بهتر هستند. بنابراین برای جلب نظر دیگران و تأیید آنها، مدام از خودمان می‌گذریم و ترجیح می‌دهیم دیگران بتوانند به هدف خودشان برسند. توجه داشته باشیم اینگونه رفتار‌ها ناشی از عزت نفس پایین ما نیز هستند. چنین افکاری به‌تدریج تبدیل به باورهای ما می‌شوند و ما نیز معمولا باورهای اشتباه خود را به نوعی توجیه می‌کنیم.
دمیرچی می‌گوید: گاهی ما به دلایل وابستگی ‌زیادی که به دیگران پیدا می‌کنیم ترس از ترک شدن داریم و نمی‌توانیم رابطه‌ای را؛ هر چند آزار‌دهنده ترک کنیم.
یکی از مشکلات دیگر در این خصوص نیز تعریف اشتباه ما از عشق و دوست داشتن است. به‌گفته این روانشناس در چنین مواقعی، تصویر آرمانی از طرف مقابل، مانع از دیدن واقعیت خواهد شد. در این روابط موازنه‌ای وجود ندارد. وقتی برای طرف مقابل دلسوزی یا احساس گناه می‌کنیم، در واقع بسیاری از نیازهای مهم دیگر ما مانند نیاز به قدرت و جلب توجه نیز تامین خواهد شد که معمولا خودمان نیز از آنها آگاه نیستیم. اما این کار در طولانی مدت باعث آزار ما می‌شود و بالاخره روزی خسته و ناامید می‌شویم. چون به این ترتیب، عزت نفس و اعتماد به نفس ما از بین می‌رود؛ موضوع مهمی که برای شناخت علت واقعی آن، حتما باید به متخصص مراجعه کنیم.

مکث
ارتباط احساس گناه با مهرطلبی

به‌گفته دمیرچی، از آنجا که همه ما نیاز به قدرت داریم می‌خواهیم دیگران به ما توجه داشته باشند، ما را به خوبی ببینند و تأیید و تحسین‌مان کنند که در واقع نشانه‌هایی از مهرطلبی است. بسیاری از ما سال‌ها با شخص نامناسبی زندگی می‌کنیم. چون دوست داریم دیگران ما را تأیید و همچنین فکر کنند ما چقدر خوب و مهربان هستیم که توانسته‌ایم سال‌ها چنین فردی را تحمل کنیم. چنین برداشتی از طرف دیگران، احساس خوبی ناشی از ترحم دیگران به ما می‌دهد. چون توانسته‌ایم توجه، مهر، تأیید، تحسین و تشویق دیگران را به‌نوعی به‌خود جلب کنیم. درصورتی که نمی‌دانیم به چه بهایی این توجه را به‌دست آورده‌ایم.
دمیرچی می‌گوید مهم‌ترین موضوع در چنین روابطی این است که بتوانیم با خودمان صادق باشیم. یعنی بپذیریم حاضرشده‌ایم با وجود چنین شرایطی؛ باز هم توجه دیگران را به‌خود جلب کنیم. توجه داشته باشیم هنگامی که ما احساس خوبی به‌خودمان نداریم و خودمان را آدم خوبی نمی‌دانیم؛ در واقع میل نیاز به قدرت ما تأمین نشده است. بنابراین چنین احساسی باعث می‌شود خودمان را سرزنش کنیم. به‌گفته این مشاور، ریشه بسیاری از احساسات مانند احساس گناه، دلسوزی و فداکاری‌های بیش از حد ما به ترس‌هایمان برمی‌گردد. یعنی شهامت و جرات لازم را برای بیان احساسات واقعی خود نداریم. اگر فردی در رابطه‌ای مانده است که نسبت به طرف مقابل احساس دلسوزی می‌کند، شجاعت لازم را ندارد. در واقع از پیامدهای احتمالی رویارویی با واقعیت می‌ترسد. این افراد اغلب تمایلی به هیچ‌گونه تغییری ندارند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید