زجری که آمریکا از محور مقاومت میکشد
روحیه مقاومت توانسته خاصیت شبکهسازی را در سطح منطقه و فرامنطقه افزایش دهد
صفیه رضایی - روزنامهنگار
روز 23مردادماه در تقویم کشور به عنوان روز مقاومت نامگذاری شده و روشن است که در شکلگیری مقاومت منطقه، جمهوری اسلامی ایران محور بوده است و این گفتمان انقلاب اسلامی بوده که با دارا بودن مفاهیمی همچون مبارزه با مستکبرین و عدالتگستری راه را برای مبارزه حداکثری با جبهه باطل هموار کرده است. وقوع جنگ تحمیلی در کنار منافع و مشترکاتی که ایران با دیگر کشورها همچون سوریه داشت، در ابتدا اتحاد نانوشتهای را بهوجود آورد که هدف آن مبارزه با اهداف صهیونیستی و آمریکایی بود؛ جدا از موفقیت این اتحاد در طول جنگ تحمیلی، تهاجم رژیم صهیونیستی به لبنان در سال 1982، منجر به گسترش این اتحاد با ظهور و تقویت حزبالله لبنان شد؛ این اتحاد در دهه 1980و ابتدای دهه 1990متحدان دیگری مانند حماس و جهاد اسلامی فلسطین را نیز در برگرفت. همچنین در دهه 2010نیز بهدنبال موج بیداری اسلامی، جنبش انصارالله یمن نیز به زنجیره اتحاد پیوست. بدیهی است که این اتحاد با محوریت ایران در عمق استراتژیکی که میتوان برای آن تصور کرد، برای بسیاری از کشورها قوت قلبی بود که در منطقه غرب آسیا بینظیر است. ارتقای توان موشکی ایران در کنار افزایش قدرت نظامی حزبالله، حماس و جهاد اسلامی به نوعی نشاندهنده گسترش محور مقاومتی شده است که توانسته و میتواند معادلات نظم نظام سلطه را نیز بر هم بزند. عمق این گسترش در بحران سوریه بیشتر مشخص شد؛ هر چند همواره دشمنان و معاندین سعی دارند تصویر نادرستی از ایران در میان ممالک عربی نشان دهند.
ایران، قلب محور مقاومت
شکلگیری محور مقاومت و ادامه روند آن و حتی آیندهنگاری آن نشان از اوجگیری قدرتی فرادولتی و فرامنطقهای با محوریت ایران دارد که البته برکات بسیاری را نیز به همراه داشته است. سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان بهتازگی اعلام کرده که «ایران قبله اسلام و قلب محور مقاومت خواهد بود»؛ از اینرو این نگاه قوی وجود دارد که محور مقاومت توانسته و میتواند نظم نظام سلطه را در هم بزند و درواقع یکی از عناصر و اهرمهایی است که میتواند چالشهایی را برای زورمندان و سلطهگران بهوجود آورد. جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل بینالملل بر این مسئله صحه گذاشت و در گفتوگو با همشهری با تأکید بر اینکه محور مقاومت توانسته سیاستهای فریبکارانه غربیها را خنثی سازد، گفت: اگر محور مقاومت نبود، عربستان، یمن را تسخیر میکرد، اگر مقاومت نبود، نتیجه جنگها از سال 2006به بعد به نفع صهیونیستها تمام میشد و اگر مقاومت نبود روحیه ضدآمریکایی امروزه اینقدر قوی نبود. درواقع اگر مقاومت نبود، اخراج آمریکاییها از خاک افغانستان میسر نمیشد. موفقیت محور مقاومت در جنگ ۲۲ روزه غزه و تهدید امنیت ملی اسرائیل، تقابل اسرائیل و حزبالله در جنگ 33روزه و پیش از آن پایان بخشیدن به تسلط نظامی ۱۸ساله رژیم صهیونیستی بر مناطقی از جنوب لبنان از نتایج محور مقاومت است؛ محوری که از ابتدا با اتحاد ایران، سوریه، نیروهای جهادی فلسطین و همچنین حزبالله لبنان میسر شد.
برکات محور مقاومت
مقاومت تمامی عرصههای زندگی اعم از: سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی را در بر میگیرد. در هر عرصهای که نظام سلطه، دین اسلام و مسلمانان و داشتههای آنها را مورد تجاوز و تعدی قرار میدهد، مقاومت شکل خواهد گرفت. قنادباشی بر 2مولفه نرمافزاری و سختافزاری اشاره میکند که اتفاقا از ثمرات محور مقاومت است و تغییر اذهان و نفوذ در قلبها و تغییر این فکر را که تنها آمریکا و اسرائیل شکستناپذیر هستند شامل میشود. درواقع مقاومت باعث رشد افکار عمومی شده است. بدیهی است که تکیه بر توان بومی و داخلی نیز باعث شده که تسلیحات بومی در این راستا تولید شود؛ تسلیحاتی که باعث وحشت آمریکاییها و اسرائیلیها شده است. بدیهی است که هر دوی این مولفهها توانسته میزان آسیبپذیری اسرائیل را بالا ببرد؛ تا جایی که شکستهای پیدرپی نیز آنها را ناامید ساخته است.
دستاوردهای مقاومت
مقاومت در برابر سلطه، دستاوردهای زیادی در جهان و منطقه داشته است که ازجمله آنها میتوان به حفظ انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران بهعنوان محور اصلی و حامی مقاومت، کمک به حفظ، تقویت و تداوم مقاومت مردم فلسطین، شکسته شدن ابهت و اسطوره شکستناپذیری نظام سلطه و صهیونیسم، گسترش و تقویت روحیه مقاومت در برابر نظام سلطه و صهیونیسم در جهان بهویژه در جهان اسلام و پیروزیهای مقاومت در لبنان و فلسطین (خروج نیروهای اسرائیل از لبنان (در سال ۲۰۰۰)، جنگ ۳۳ روزه در لبنان (۲۰۰۶)، جنگ ۲۲ روزه در غزه (۲۰۰9-۲۰۰8)، جنگ ۵۱ روزه در غزه (۲۰۱۴)، شکست داعش در عراق، پیروزیهای پیدرپی مقاومت در سوریه، پیروزیهای انصارالله در یمن) اشاره کرد. قنادباشی با تأکید بر موارد گفته شده، معتقد است که موفقیتهای اتحاد بر محور مقاومت توانسته توانمندیهایی را به تصویر بکشد که حاکی از ارتباط منطقی کشورهاست. درواقع ارتباط لبنانیها با یمنیها یا فلسطینیها با لبنانیها و همه اینها با ایران نشان میدهد که کارنامه قابل توجهی ترسیم شده که میتواند در آینده نیز آسیبپذیری آمریکا و اسرائیل را بیش از پیش بیشتر آشکار سازد.
روحیه مقاومت توانسته خاصیت شبکهسازی آن را در سطح منطقه و فرامنطقه افزایش دهد؛ تا جایی که توان ضربه زدن به نظام سلطه و تروریستهای مولد آنها نیز بهخاطر این خاصیت بیشتر شده است. بهعنوان نمونه، شکلگیری هستههای مقاومت مردمی در منطقه مانند: گروههای مقاومت مردمی در عراق (حشدالشعبی)، افغانستان (فاطمیون)، پاکستان (زینبیون)، سوریه (گروههای داوطلب مردمی) و یمن (انصارالله) نشان از شبکهای شدن مقاومت بهویژه در سطح منطقه داشته و دارد؛ زیرا آنها در یک جبهه در سوریه علیه نظام سلطه و صهیونیسم جنگیدند و البته که شهدای راه مقاومت نشان از قدرت اسلام دارند. شهدای مدافع حرم نیز نشان از عظمتی دارند که از بستر همین مقاومت شکل گرفته است؛ شهدایی که مفهوم امت واحده را تداعی کردهاند. شهیدان همدانی و سلیمانی و دیگرانی که با تمام توان و ظرفیت و با اعتماد به خداوند به سوریه رفتند و رشادتها کردند که درواقع اگر آنها نبودند و گفتمان مقاومت نبود، معلوم نبود نظام سلطه و تروریستهای دستپرورده آنها چه کارها که نمیکردند؛ ضمن اینکه شهدای مدافع حرم و دلاورانی همچون حاج قاسم به تعمیق گفتمان مقاومت نیز کمک کردند.
همچنین قدرتیابی محور مقاومت اسلامی در عرصههای فرهنگی، امنیتی و نظامی، علمی و فنی، اقتصادی و همافزایی قدرت در آنها از طریق فعالیتهای شبکهای و تجارب محور مقاومت در عرصههای مختلف بهویژه در عرصههای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی بیشتر نمود داشته است. همین که نظام سلطه و متحدانش با تمام توانمندیهای وسیع سیاسی، رسانهای، مالی، اطلاعاتی، امنیتی و نیز نظامی خود در برابر محور مقاومت قرار گرفته و از شکست دادن آن عاجز شدهاند، خود گویای میزان قدرت مقاومت است. کشورهایی که میلیاردها دلار هزینه کردند و نیروهای خارجی و بیهویت را در قالب تروریست پرورش دادند و با همه این تلاشها شکست خوردند، نشان از ظرفیتسازیهای جبهه مقاومت با محوریت ایران بوده است.