نمیر چیرو!
در مورد یکی از جذابترین مربیان تاریخ فوتبال ایران که از مرگ قریبالوقوعش خبر داده
نزدیکبودن مرگ به یک مرد 87ساله که 2 سرطان را پشت سر گذاشته و علایم سرطان سوم هم در او ظاهر شده، قاعدتا چندان مایه تعجب نیست، اما با همه اینها وقتی میروسلاو بلاژوویچ در تازهترین مصاحبهاش از مرگ قریبالوقوع خود سخن گفت، بسیاری از هواداران فوتبال ایران غمگین شدند. خیلیها بهخاطر رو به غروب بودن عمر مردی غصه میخورند که به حقش در فوتبال ایران نرسید و تیم ملی خوشترکیب و تهاجمیاش راهی به جامجهانی2002 پیدا نکرد. اندوه برخی دیگر هم بهخاطر فقدان نزدیک یک پیرمرد خوشتیپ و پرنشاط است که تحت هر شرایطی عادت داشت به رسانهها «تیتر» بدهد. او حالا طبق همان عادت قدیمی، مرگش را هم برای مطبوعات تبدیل به تیتر و خبر کرده است.
شاید نخستینبار که خیلی از هواداران فوتبال در ایران بهطور نزدیکتر با بلاژوویچ معروف به «چیرو» آشنا شدند، زمانی بود که او بهعنوان سرمربی تیم ملی کرواسی پیش از جامجهانی98 در یک بازی دوستانه برابر تیم ملی ایران قرار گرفت. تیم ما آن روز خیلی خوب بود و بلاژ تحتتأثیر همین کیفیت دست به ادعای بزرگی زد: «اگر یوگسلاوی در جامجهانی موفق به شکست ایران شود، من یک توپ فوتبال قورت میدهم.» ما البته به یوگسلاوی باختیم، اما واقعا در آن بازی عالی بودیم و حقمان برد بود. چیرو هم آن توپ معروف را قورت نداد، اما بعد از جامجهانی و با سابقه درخشان سومکردن تیم ملی کشورش در این تورنمنت به تهران آمد و هدایت تیم ملی کشورمان را پذیرفت.
چیرو در ایران یک تیم جذاب و تهاجمی ساخت، اما در نزدیکیهای صعود به جامجهانی داستان یکشنبه سیاه در منامه پیش آمد و آن شکست تاریخی، عجیب و رازآلود برابر بحرین کارمان را گره زد. در پلیآف میتوانستیم در دوبلین به ایرلند ضربه بزنیم، اما بیدقتی ستارههای ایران و درخشش شی گیون منجر به شکست 2 بر صفر ما شد. در تهران هم پیروزی با تک گل یحیی گلمحمدی افاقه نکرد تا مردی که بهشدت تحت فشار بخشی از رسانههای سنتی کشور بود، دست خالی ایران را ترک کند. او رفت و مغز متفکرش یعنی برانکو ایوانکوویچ در ایران ماند تا یک دوران تازه را آغاز کند. برای چیرو که خاطرات زیادی از او داریم بهبودی و طول عمر آرزو میکنیم.
عکسها | فرشاد عباسی|