• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
سه شنبه 28 تیر 1401
کد مطلب : 166209
+
-

یک سرزمین، دو دریا

گفت‌وگو با افشین هاشمی، کارگردان «پسران دریا»

گفت‌وگو
یک سرزمین، دو دریا

محسن خادمی-روزنامه‌نگار


افشین هاشمی، نویسنده و کارگردان باتجربه تئاتر که برای مخاطب عام بیشتر به‌عنوان بازیگر شناخته می‌شود چند سالی ا‌ست که کارگردانی و نوشتن را جدی‌تر از بازیگری دنبال می‌کند و امسال هم فیلم مستقل و جمع‌وجور «پسران دریا» را در اکران عمومی داشت که با وجود تبلیغ محدودش دست‌کم از سوی منتقدان و مخاطبان جدی‌تر سینما با واکنش‌هایی نسبتاً مثبت مواجه شد. با افشین هاشمی و بازیگر نقش اصلی فیلمش، مونا فرجاد، به همین بهانه گپ زده‌ایم.

ایده ساخت پسران دریا از کجا آمد؟
از طرف حسین جامی فیلم کوتاهی برای بازی به من پیشنهاد شد که به‌نظرم می‌توانستم بسطش دهم. به او پیشنهاد دادم به جای فیلم کوتاه به فیلم بلندی فکر کنیم که جغرافیای داستانی وسیع‌تری داشته باشد. ایشان استقبال کردند و من فیلمنامه تکه اول را حین فیلمبرداری بازنویسی کردم و بعد از پایان تدوین تکه اول، بخش دوم را هم نوشتم و سپس ساختم. دو سر این سرزمین دریاست و پسران دریا راجع به این سرزمین است؛ با دو نوجوان از دو سوی ایران.

گویا قرار بوده فیلم در شمال، جنوب و مرکز ایران قصه‌هایش را روایت کند و در نهایت به روایت داستان در شمال و جنوب بسنده کردید.
فکر کردم با روایت قصه در نقاط مختلف ایران، مضمون عشق و همراهی را در جغرافیای گسترده‌تری نمایش دهیم. به همین دلیل به شمال، مرکز و جنوب فکر کردیم. اما پس از مونتاژ قصه شمال احساس کردم نیازی به داستانی در مرکز نیست و شمال و جنوب به تنهایی، بهتر مضمونی را که مدنظر بود می‌رساند، چون آب‌های دو سوی ایران بخشی از هویت سرزمین ماست.

با توجه به اینکه 2لوکیشن و 2قصه مجزا داشتید، در پیش‌تولید و تولید با چه چالش‌هایی روبه‌رو بودید؟
به هر حال این یک فیلم کم‌هزینه بود و شرایط به‌گونه‌ای نبود که بتوانیم زمان زیادی صرف پیش‌تولید کنیم و همه‌‌چیز ساده‌ پیش رفت. چالش‌هایی داشتیم اما همه‌‌چیز به‌خوبی انجام شد.

در نیمه اول یکی‌دو تمهید کوچک برای ایجاد تعلیق داشتید. مثل خلاص شدن ماشین... اینها از آن دسته ایده‌هایی بود که در اجرا به ذهن‌تان رسید یا در فیلمنامه وجود داشت؟
موردی که اشاره کردید واقعاً سر صحنه اتفاق افتاد و من پیشنهاد دادم برای فیلمبرداری آن اتفاق را ایجاد کنیم و به‌نظرم کارکرد خوبی هم داشت.
در نیمه دوم، عنصر تعلیق در ماجرای خواستگاری پسر برای پدرش نمود دارد. این یکی به‌نظر می‌رسد از زمان نگارش فیلمنامه در ذهن‌تان بوده.
در زمان نوشتن، یکی بحث تکنیک نوشتن است و دیگری بحث‌های احساسی و عاطفی نگارش. گاهی ابتدا ساختمان کلی قصه را می‌سازیم و سپس جزئیات آن را شکل می‌دهیم. اما مسئله خواستگاری از همان ابتدا در ذهنم بود و می‌خواستم به همان شکلی که در فیلم می‌بینیم برگزار شود.

2 بازیگر کودک فیلم را چگونه انتخاب کردید و هر کدام  هنگام فیلمبرداری اصطلاحاً چه قلق‌هایی داشتند؟
بازیگر بخش شمال را آقای جامی در یکی از باشگاه‌های کشتی شمال پیدا کرده بود و بازیگر جنوب را من در کوچه پسکوچه‌های کیش حین بازی فوتبال. هر کدام برای بازی گرفتن راهکارهای خودشان را داشتند. با بازیگر اول می‌شد با زبان بازیگری روی جزئیات نقش کار کرد. بازیگر دوم حین اجرا باید شکار لحظه‌ها می‌شد.

موقعیت شرط‌بندی که تم داستان اول است چطور به ذهن‌تان رسید؟ مابازای چنین موقعیتی را در دنیای واقعی دیده بودید؟
این از اول در فیلمنامه کوتاه آقای جامی بود. واقعیت این است که سر چیزهای مختلفی مانند کشتی، شرط‌بندی صورت می‌گیرد و کشتی کودکان هم از این قاعده مستثنی نیست. اما اینکه این موقعیت حاصل پژوهشی در زمینه شرط‌بندی باشد خیر.

با توجه به ویژگی‌های داستان، شکل‌گیری یک زوج شخصیت (در نیمه اول مرد و کودک و در نیمه دوم زن و کودک) در فیلم اهمیتی ویژه داشته. برای اینکه این بده‌بستان دو نفره سر صحنه در نقطه تعادل بایستد و پرداخت درستی داشته باشد تمرین یا کارگروهی ویژه‌ای انجام دادید؟
واقعیت اینجاست که هر دو کودک نابازیگر بودند و تمرین و کار کارگاهی برای کسانی است که با بازیگری آشنا باشند یا در مسیر بازیگری قرار داشته باشند. برای کسی که نخستین ‌بار جلوی دوربین آمده و معلوم هم نیست که دوباره چنین تجربه‌ای پیدا کند یا نه، شاید بهتر باشد برای هر سکانس جداگانه با آنها تمرین و سپس فیلمبرداری کنیم.

فیلم در هر نیمه یک مدیر فیلمبرداری دارد. در نیمه اول دینامیک دوربین سیال‌تر است و با توجه به تم داستان حرکت بیشتری دارد. در نیمه دوم هم بیشتر با کادرهای ثابت و نماهای باز طرفیم که باز متناسب با داستان است. کار با هر کدام از مدیران فیلمبرداری (حسین جامی و علی تقدسی) چطور بود و چگونه به دینامیک دوربین در هر فصل رسیدید؟
چون جغرافیای جنوب و شمال کاملاً با هم در تضاد است، تصمیم گرفتیم فیلمبردارهای متفاوتی داشته باشیم تا جلوه بصری دو نیمه فیلم هم مثل فضای داستان متفاوت باشد. طبعاً تفاوت نگاه ما به فیلم و قصه منجر شده به جنس متفاوتی از قاب‌ها در دو تکه.

خانم فرجاد از کجا به پروژه پیوستند؟
تا یک جایی قرار بود کاراکتری که ایشان بازی می‌کنند ناشنوا و فاقد قدرت تکلم و نقشی بدون دیالوگ باشد. آن زمان به خانم فرجاد فکر کرده بودم. بعداً به دلایلی فیلمنامه تغییر کرد و بنا شد این نقش دیالوگ داشته باشد. برای حفظ رئالیسم در بیان دیالوگ‌ها، تصمیم گرفتم از بازیگری آشنا با زبان و لهجه استفاده کنم. اما آن بازیگر به‌دلیل مشکلات کرونایی، چند روز مانده به فیلمبرداری انصراف داد و ما دوباره به خانم فرجاد پیشنهاد دادیم.

از شرایط اکران فیلم، کیفیت سانس‌ها، تبلیغات و... راضی بودید؟
خیلی دیر و چند روز مانده به اکران به ما گفتند که قرار است فیلم اکران شود. البته این موقعیتی بود که می‌خواستیم از آن استفاده کنیم، چرا که مشخص نبود امکان اکران بهتری داشته باشیم. برایمان مهم این بود که فیلم اکران شود، اما به هر حال اکران با عجله امکان تبلیغات بهتر را سلب می‌کند. فروش فیلم‌ها در این دوره چندان خوب نبود و فیلم ما هم که با بودجه محدودی ساخته شده و برای گیشه هم نیست طبعاً فروش کمتری داشته. اما فکر می‌کنم در ادامه با حضور در سامانه‌های VOD بتواند دخل و خرجش را درآورد.

این خبر را به اشتراک بگذارید