• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
شنبه 25 تیر 1401
کد مطلب : 166067
+
-

گمشده در غبار!

پیمان شوقی -  منتقد

خبر کوتاه است و امیدبخش: یک انیمیشن سینمایی ایرانی به‌نام «پسر دلفینی» توانسته طی یک‌ماه اکران در سینماهای روسیه به فروش یک میلیون و 700هزار دلاری دست پیدا کند که معادل 50میلیارد تومان و هم‌ارز فروش پرمخاطب‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران است.
هرچند فیلم‌های جشنواره‌ای ما سال‌هاست که فروش زیرمیزی و چراغ‌خاموش - عمدتا به شبکه‌های تلویزیونی دنیا - دارند ولی عرضه تجاری در زنجیره‌ سینماها چیز دیگری است. چندی پیش «متری شش و نیم» در فرانسه اکران عمومی شد و توفیق تجاری ‌هم داشت؛ و مثل فروش خوب آثار عباس کیارستمی و اصغر فرهادی در سینماهای شرق و غرب دنیا. اکران تجاری فیلم ایرانی در سینماهای سایر کشورها تکه گمشده پازل سینمای ماست. تکه‌ای که سال‌هاست در غبار جنجال‌ها و حاشیه‌سازی‌ها به فراموشی سپرده‌شده و متولی درست و حسابی ندارد.
توفیق این محصول سینمایی ایرانی در نخستین اکران جهانی‌اش بهانه مناسبی برای بازکردن مجدد پرونده و غبارزدایی از آن است. بررسی دلایل این توفیق و واکاوی ابعاد آن بماند برای وقتی که جزئیات مستند بیشتری از آن رسید و راستی‌آزمایی شد. عجالتا بپردازیم به 4دهه غفلت از بازارسازی برای فیلم ایرانی در جهان؛ یعنی از وقتی که مجوز صادرات فیلم‌های ایرانی را معاونت سینمایی وزارت ارشاد نخستین‌بار برای 3فیلم «عقاب‌ها»، «تاراج» و «شهر موش‌ها» صادر کرد ولی جز مورد «کانی‌مانگا» که همان سال‌ها به ژاپن فروخته‌شد (و ظاهرا روس‌ها هم تمایل به خریدش داشتند) دیگر خبری از ادامه حضور فیلم‌های تماشاگرپسند ایرانی در سایر کشورها نخواندیم و نشنیدیم. زمانی گفتند این مأموریت به بنیاد سینمایی فارابی محول شده و زمانی به مؤسسه رسانه‌های تصویری؛ بعد هم به شرکت‌های کوچک خصوصی میدان دادند که حاصل فعالیت همگی آنها همین خرده‌فروشی‌های چندهزاردلاری آثار جشنواره‌ای به تلویزیون‌های خارجی است؛ فروشی که اگرچه به‌دلیل اختلاف قیمت دلار و ریال برای تولیدکننده و صادرکننده ایرانی «می‌صرفد» ولی قابلیت ایجاد یک بازار دائمی قابل اتکا و ارزآور نداشته و ندارد.
شنیده‌ایم در اغلب کشورهای دنیا برخلاف اینجا، همه حمایت از توسعه صنایع بومی و بازارسازی برای آنها را جزو وظایف ذاتی خود می‌دانند و در میثاقی نانوشته، فارغ از اختلاف سلیقه‌های سیاسی و اعتقادی تمام قوای خود را صرف تحقق آن می‌کنند. پس از جنگ جهانسوز دوم، سفارتخانه‌های آمریکا و شوروی نقش فعالی در صادرات فیلم‌هایشان در تمام دنیا و حتی ممالک غیردوست ایفا کردند. مثلا در ایران سفارت شوروی سال‌ها یک سالن سینمای پایتخت را برای نمایش فیلم‌های روسی در اجاره داشت (سینما ستاره در چهارراه استانبول) و بعدها هم بخش فرهنگی آن پیگیر اکران فرهنگی منظم فیلم‌های کلاسیک و ارسال آثار به جشنواره فیلم تهران بود. در سال‌های نخست انقلاب هم با سرازیر کردن فیلم‌های روسی با قیمتی ارزان به دامان پخش‌کننده‌های ایرانی سهم تثبیت‌شده سینمای آمریکا در ایران را در عرض چند ‌ماه قاپیدند و از آن خودکردند.
برنامه‌ریزی چنین عملیاتی با یک کمپانی دولتی روسی به نام «سوو اکسپورت فیلم» بود که به شکل انحصاری وظیفه بازارسازی برای سینمای این کشور در جهان را برعهده‌ داشت. این مؤسسه خودگردان بود و هزینه‌هایش را با نمایش محدود فیلم‌های مردم‌پسند خارجی (و از نظر سیاسی بی‌خطر!) در داخل مرزهای اتحاد جماهیر شوروی تأمین می‌کرد که از قضا چند نام ایرانی مثل «بلبل مزرعه» و «تنگسیر» و «در امتداد شب» هم میانشان دیده‌ می‌شود! مقامات چینی در آخرین سال‌های دهه80 میلادی همین الگو را به‌کار بستند و با درآمد اکران سالی 12فیلم‌تجاری خارجی، هزینه تأسیس کمپانی مشابهی را تأمین کردند که ابتدا فیلم‌ها و سپس به‌ترتیب سینماگران، ستاره‌ها و درنهایت از چندی پیش تکنولوژی چینی را به جهان صادر کرده‌است. راهی طولانی که با درایت، صبر و آینده‌نگری طی شد.
به‌نظر می‌رسد این روزها که اقتصاد سینمای ایران با دشواری‌ها و خطرات متعددی مواجه است، نهادهای مسئول باید به فکر اقداماتی باشند که در کوتاه‌مدت از اضمحلال این صنعت ملی و بیکاری گردانندگان و فن‌آورانش جلوگیری کنند: برگزاری نشست‌های اضطراری با وزارت امور خارجه و ارتباط با رایزنان فرهنگی سفارتخانه‌های کشور در دنیا، تماس با شرکت‌های مهم پخش فیلم در آسیا و آمریکای لاتین و خاورمیانه و ارائه بسته‌های متنوع از فیلم‌های متناسب با فرهنگ‌های مختلف این ممالک، برگزاری هفته‌های فیلم با اهداف غیرتبلیغی از فیلم‌های مردم‌پسند ایرانی در کشورهای گوناگون، و... و... ده‌ها راهکار دیگر که قطعا در مشورت با صاحبان تجربه و دانش به آن خواهند رسید. بسیاری از فیلم‌های اکشن، جنگی، عاشقانه و ملودرام ایرانی به لحاظ تکنیک چیزی از نمونه‌های خارجی کم ندارند و ای‌بسا که پذیرش فرهنگ مستتر در آنها برای بسیاری از ملت‌ها آسان‌تر از فرهنگ غربی باشد. بازاریابی و تبلیغ سینمای تجاری ایران در چنین ممالکی تنها راه برون‌رفت از تنگنای اقتصادی فعلی و زنده نگه‌داشتن هنر صنعت شریفی است که سالیان سال بهترین ویترین فرهنگ ملی و باورهای آیینی این آب و خاک در جهان بوده است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید