طالبان به سوی دولت فراگیر نمیرود!
طالبان برخلاف وعدههای اولیه به سمت محدود کردن قومیتهای دیگر و تسلط قوم پشتون بر ساختار قدرت حرکت کرده است
لویه جرگه افغانستان در کابل، روز جمعه یک مهمان ویژه داشت؛ «ملا هبتالله آخندزاده»، رهبر طالبان قبل از آنکه ظهر فرابرسد در سالن بزرگ لویه جرگه به ایراد سخنرانی پرداخت. هیچ تصویری از رهبر طالبان هنگام سخنرانی منتشر نشده، اما سخنان و صدای او در رسانهها بازتاب زیادی داشته است. این نخستین گردهمایی بزرگ از زمان به قدرت رسیدن طالبان بود و آنگونه که سخنگوی طالبان اعلام کرده بیش از 3هزار نماینده گروههای مذهبی و قومی از سراسر افغانستان در آن شرکت داشتند. تأکید بر حضور نمایندگان گروههای مذهبی و قومی در نشست اخیر لویه جرگه افغانستان درحالی مطرح شده که همزمان با این نشست، نظامیان طالبان در شمال افغانستان از چند روز پیش از مراسم، با گروهی از هزارهها به رهبری «مولوی مهدی مجاهد» در ولسوالی بلخاب مشغول نبرد بودهاند. مولوی مهدی، شناختهشدهترین و ارشدترین فرمانده هزاره طالبان بود که اختلافاتش با رهبران این گروه به جداییاش از آنها منجر شد. مهدی پس از جدایی از طالبان به زادگاهش ولسوالی بلخاب رفت. در آنجا صدها تن از هواداران مسلح خود را بسیج کرد و ارتباطات این ولسوالی را با امارت اسلامی قطع و والی منصوبشده از سوی طالبان را مجبور به فرار کرد.
قومیت، موتور محرک طالبان
هم در ماجرای جدایی مولوی مهدی و هم در ماجرای پیوستن نظامالدین قیصاری به طالبان، چاشنی قومیت موتور محرک بخشی از تحولات بوده است. تا پیش از جدایی مولوی مهدی، مقامات طالبان هرگاه میخواستند به حمایت هزارهها اشاره کنند، به عضویت مولوی مهدی هزارهتبار در طالبان استناد میکردند. از زمانی که درگیری نظامی در بلخاب میان نیروهای طالبان و مولوی مهدی در ولسوالی بلخاب روی داده، رسانههای تحت کنترل طالبان تلاش میکنند تا این جنگ را محدود به درگیری با حامیان مهدی و نه هزارهها نشان دهند.
مسئله قومیت مهمترین موضوعی است که هویت وجودی طالبان با آن گره میخورد و سالهاست که طالبان با تکیه بر مسائل قومیتی اهداف خود را پیش بردهاند. وبسایت فارین پالسی در گزارشی پیش از سلطه این گروه بر کابل درباره استراتژی طالبان برای رسیدن به قدرت نوشته بود: طالبان اگرچه از پشتونها تشکیل شده، اما با گسترش دامنه نفوذ خود در میان غیرپشتونها تلاش دارند تا دیگر اقوام ناراضی افغانستان را نیز جلب کنند. در این گزارش به نقل از بزرگان محلی و رهبران قبایل در مناطق دورافتاده افغانستان گفته شده که شهروندان محروم و کمبرخوردار از اقوام تاجیک، ترکمن و ازبک در حال پیوستن به طالبان در مناطق شمالی هستند و سربازگیریهای جدید از میان اقوام ناراضی، به طالبان این توانایی را داده که مناطق خارج از پایگاه سنتی قدرت خود در جنوب و شرق پشتوننشین را تصرف کنند. فارین پالیسی حتی در گزارش سال2016 خود نوشته که غیرپشتونها حدود یکچهارم شورای رهبری طالبان و کمیسیونهای مختلف آن را تشکیل میدهند و حداقل 3غیرپشتون به شورای رهبری این گروه در ژانویه2016 معرفی شدند. بهعبارت دیگر، شواهد حاکی از آن است که طالبان پیش از آنکه موفق به تصرف و تشکیل حکومت در کابل شوند، نگاه فراگیرتری به مشارکت دادن سایر اقوام غیرپشتون داشتهاند. در همین ارتباط فارین پالسی با استناد به منابع میدانی خود در افغانستان مینویسد: طالبان غیرپشتون همزمان با پیشروی این گروه و تصرف مناطق جدید، تعداد بیشتری از فرمانداریها و ولسوالیها را بهدست آوردهاند و فرماندهان طالبان که مشغول نبرد با دولت مرکزی کابل هستند، بهطور فزایندهای خود را با غیرپشتونهایی که مایلند زیر پرچم امارت اسلامی طالبان بجنگند، سازگار کردهاند. طالبان از تاجیکها در ولایت بدخشان و ترکمنها و ازبکها در شمالغرب استان فاریاب و در ولایت جوزجان در شمالشرق افغانستان استفاده میکنند. بارنت روبین، مقام سابق وزارت خارجه آمریکا و متخصص امور افغانستان درباره پیوستن سایر اقوام غیرپشتون به طالبان پیش از تصرف کابل میگوید که عمده این اقوام به طالبان پیوستهاند؛ زیرا آنها به دولت جمهوری افغانستان اعتماد ندارند و از نظر پول یا موقعیت سیاسی احساس میکنند به حاشیه رانده شدهاند. البته رویکرد هوشمندانه طالبان در دوران جنگ نیز در موفقیت آنها تأثیرگذار بود. نویسنده فارین پالسی به استفاده طالبان از خصومت میان اقوام و دولت مرکزی در کابل از یک طرف و همچنین وعده اعطای خودمختاری نسبی به غیرپشتونها اشاره میکند.
شکافها سر باز میکند
طالبانی که در تابستان2021 کابل را تصرف و دولت اشرف غنی را فراری دادند، موقعیت بسیار متفاوتی با طالبان دهه1990 داشتند. آن طالبانی که در گرماگرم تابستان قرارداد خروج آمریکا از افغانستان را امضا کردند، هنگام تصرف کابل شامل گروههای عمده قومی و حتی سیاسی بودند که با اتکا به جلب حمایت اقوام ناراضی مختلف وارد دروازه کابل شدند.
دادههای وزارت خارجه آمریکا حکایت از آن دارد که پشتونها بزرگترین گروه قومی در افغانستان هستند و خاستگاه اولیه طالبان نیز همین قومیت به شمار میرود. براساس گزارش وزارت خارجه آمریکا، پشتونها 42درصد از جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند. تاجیکها با 27درصد جمعیت، دومین گروه قومی و سپس هزارهها (9درصد)، ازبکها (9درصد)، ایماق (4درصد)، ترکمنها (3درصد) و بلوچها(2درصد) قرار دارند.
پشتونها در بخشهای جنوبی و جنوبشرقی افغانستان مستقر هستند و هسته رهبری طالبان پس از حمله آمریکا به افغانستان در سال2001 نیز به آنجا نقل مکان کرده و تاکنون تمامی رهبران طالبان درواقع واعظان دینی پشتون بودهاند.
با این حال، تشکیل دولت موقت طالبان نشان داد آنها برخلاف دوران جنگ در افغانستان چندان تمایلی به مشارکت اقوام غیرپشتون در ساختار قدرت مرکزی و تقسیم قدرت ندارند. دولت موقتی را که طالبان در تابستان سال گذشته اعلام کردند و همچنان نیز قدرت را در اختیار دارند، شامل 30عضو پشتون تبار، 2تاجیک و یک ازبک است که این تقسیم قدرت با واقعیات قومی افغانستان سازگاری ندارد. تنها عضو ازبک دولت موقت طالبان، عبدالسلام حنفی است که سرپرستی معاونت نخستوزیری طالبان را برعهده دارد. همچنین با وجود آنکه تاجیکها دومین قومیت بزرگ افغانستان به شمار میروند، فقط «دین محمد حنیف»، وزیر اقتصاد و «قاری فصیحالدین بدخشانی»، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح طالبان از تاجیکها به شمار میروند و تمام 27عضو دیگر دولت موقت طالبان همگی از پشتونها قلمداد میشوند. همچنین پس از قدرتگیری طالبان برخی افراد غیرپشتون که در دوران جنگ داخلی با حکم طالبان قدرت را در ولایت و ولسوالیهای دیگر در اختیار داشتند، از سوی نیروهای طالبان کنار زده شدند. ازجمله طالبان پس از ورود به کابل، «عبدالسلام عابد» را که قبلا از حامیان آنها به شمار میرفت، از امامت مسجد جامع این شهر برکنار کردند. همین اتفاق برای «مولوی عبدالقدیر حامی» امام جمعه تاجیکتبار ولایت تخار افتاد که 2ماه قبل از قدرتگیری طالبان از آنها حمایت کرده و به طالبان پیوسته بود. طالبان پس از قدرتگیری در کابل او را با یک امام جمعه پشتون جایگزین کردند.
طالبان همچنین از نظر سیاسی نیز دارای دستهبندیهای درونی مختلفی هستند. بهرام زاهدی، کارشناس مسائل افغانستان و استاد دانشگاه معتقد است: طالبان از نظر طیفهای داخلی به 3دسته مهم به رهبری ملابرادر، مولوی سراجالدین حقانی و ملا یعقوب (پسر ملا عمر) تقسیم میشوند. رویترز 2هفته پس از قدرتگیری طالبان در کابل، اختلافات سیاسی میان آنها را تأیید میکند و مینویسد: انتظار میرفت ملاعبدالغنی برادر بهعنوان مقام ارشد طالبان، اداره حکومت جدید را در دست بگیرد، اما درگیری میان شبکه حقانی و حامیان ملابرادر بهعنوان نزدیکترین فرد در طالبان به هبتالله آخندزاده، به تأخیر چند هفتهای در تشکیل دولت موقت طالبان پس از ورود به کابل منجر شد. سراجالدین حقانی، رهبر فعلی شبکه حقانی و رابط اصلی سازمان اطلاعات پاکستان و گروه طالبان است. او فرزند جلالالدین حقانی، بنیانگذار شبکه حقانی است که در سال2018 کشته شد. آمریکا او را یکی از رابطهای طالبان با القاعده میداند و برای دستگیری یا کشتنش ۱۰میلیون دلار جایزه تعیین کرده است؛ هرچند هماکنون او سرپرستی وزارت داخله طالبان را برعهده دارد. دیگر اعضای شبکه حقانی نیز هماکنون بیشتر موقعیتهای کلیدی در کابل و دولت موقت را در دست دارند و بهنظر میرسد که هماکنون شبکه حقانی قدرت اصلی را میان طالبان در دست گرفته است. حتی با وجود برگزاری نشست اخیر لویه جرگه در کابل، طالبان نشان دادند بهرغم ادعای حضور نمایندگان اقوام مختلف در این نشست، به درخواستهای سایر اقوام و گروهها توجهی ندارند. ازجمله در این نشست، هیچ اشارهای به درخواست «کمیسیون پیگیری مطالبات شیعیان افغانستان» درباره به رسمیت شناختن فقه جعفری و سایر خواستههای شیعیان هزاره نشد. بهطور کلی آنچه تاکنون از رویه طالبان استنباط میشود، آن است که این گروه اگرچه تا پیش از تصرف کابل با دیگر اقوام غیرپشتون وارد تعامل و شراکت در جنگ علیه دولت جمهوری کابل شده بودند، اما پس از قدرتگیری به رویه خود در دهه1990 بازگشتند و بهجای تشکیل حاکمیت «همه شمول»، یک حاکمیت «همه پشتون» را در کابل مستقر کردند.