شاهرخ شانجانی-روزنامهنگار
1 اعمال تغییرات مورد نظر همراه با آرامش و تعامل؛ این سیاست رئیس سازمان سینمایی در ابتدای حضورش در این سمت بود. محمد خزاعی بهعنوان فردی که از دل خانواده سینما آمده و بر کرسی سازمان سینمایی نشسته بود، پشتگرم به حمایت همکارانش در خانواده سینما و مطمئن به داشتن مشروعیت لازم در بیرون از سینما، کارش را آغاز کرد. بعد از گذشت چند ماه، به مرور حاشیهها و مشکلات رخ نمودند و پس از برگزاری جشنواره کن (که امسال با حضور پرتعداد ایرانیها در آن پرحاشیهتر از همیشه هم بود) انبوهی اتفاق رخ داد که نتیجهاش تندشدن فضا بود. هدایت و طرحریزی بخشی از این حاشیهها در نشستهای خبری کن، میتوانست نشانهای از برنامه عدهای برای سلب آرامش از سینمای ایران باشد. در یکی دوماه اخیر انواع و اقسام اتفاقها و حاشیههای فراتر از متن، رخداده است. خروجی این رخدادها رادیکال شدن فضا و ایستادگی فیلمسازان در برابر مسئولان فرهنگی کشور است. کافی است لحن و صحبتهای سعید روستایی در جشنواره مونیخ را با حرفهای همین کارگردان در جشنواره کن مقایسه کنید. از آنچه منتشر شده خیلی صحبت فیلم «برادران لیلا» در رسانهها انعکاس نیافته، آنچه بیرون آمده اعتراض کارگردان به تداوم تحریمها و فشارهای اقتصادی وارده بر مردم است. نکته دیگر حضور در جشنواره مونیخ بعد از تأکید سازمان سینمایی بر رعایت قواعد و قوانین است و البته بعد از بسته شدن پرونده اکران داخلی برادران لیلا. این تقریباً همزمان شد با انتشار گفتوگوی پیمان معادی، بازیگر برادران لیلا در فضای مجازی که اعتراض خارجنشینها را بهدنبال داشت که معتقد بودند او میخواهد با دادن امتیاز، حساسیتها را کاهش دهد. در چنین شرایطی آنچه بیشتر بهعنوان مواضع سازمان سینمایی در برخی رسانهها مورد توجه قرار گرفته، حرفها و اظهارنظرهایی است که ماهیت سلبی دارند.
2 در دهه ۶۰ مدیران سینمایی توانستند سنگ بنای تازهای بر آنچه ویران شده بود (سینمای فارسی) بنا کنند. با بخشنامه، درجهبندی فیلمها (و در واقع فیلمسازان)، تاسیس فارابی، تصویب فیلمنامه، تدوین دفترچه سیاستگذاری سینمایی (که معاون سینمایی هر سال آن را در اختتامیه جشنواره فجر قرائت میکرد) و... سینمای کنترل شدهای شکل گرفت که به شرط هدایت و نظارت، حمایت میشد؛ سالهایی که نگاتیو در اختیار دولت بود و برای صدور پروانه ساخت گاهی روی نام فیلمبردار هم حساسیت وجود داشت و بردن فیلم به فستیوال خارجی بدون رضایت دولت غیرممکن بود. سینمای دهه ۶۰ مسیر مشخصی را براساس سیاستی معین طی میکرد.
نشانههای تغییر از اواخر این دهه و ابتدای دهه ۷۰ به مرور سیاستگذاران را هم کمی منعطفتر کرد و در ادامه جز در دوران زندهیاد سیفالله داد، مدیریت سینما بدون ایده کاربردی، برای سینما راهبرد تعریف کرد، بیآنکه نتیجهای بگیرد و محصولی در خور دشت کند. در سالهای اخیر هم شاهد نوعی سیاست رهاشدگی بودیم که احتمالا بخشی از آن را باید به پای درک مدیریت از تغییر شرایط بنویسیم و بخشی را به پای نداشتن برنامه و سیاست قابل اجرا. میراث به جامانده برای مدیریت فعلی سینما، به شهادت آنچه این روزها بیان میشود، چندان مقبول و مورد تأیید نیست. اینکه چگونه و براساس چه برنامهای قرار است از آنچه امروز بهعنوان موجودیت سینمای ایران بهعنوان یک دستاورد میشناسیم، به آنچه سینمای مطلوب نامیده میشود برسیم را قاعدتاً باید محمد خزاعی و همکارانش توضیح بدهند.
در سازمان سینمایی هم بیشتر از هر فردی این رئیس سازمان بوده که در اینباره توضیح داده است. هرجا که خزاعی میان اهالی سینما سخن گفته مواضعش نرمتر بوده است. مثل صحبتهای اخیرش در جمع نمایندگان اصناف خانه سینما که نشان میدهد خزاعی قصد ندارد راهی را طی کند که جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی در دولت دوم احمدینژاد طی کرد. این بخشی از صحبتهای رئیس سازمان سینمایی به نقل از تسنیم است؛«من بهعنوان یک سینماگر، مدیریت سینما را پذیرفتم تا بتوانیم راحتتر به خواستههای خانواده سینما برسیم. این فرصت فرصت خوبی است تا با هم به گفتوگو بنشینیم و مشکلات را حل کنیم. خوشبختانه در دولت هم آمادگی، زمینه و زیرساختها موجود است. تنها نیاز است که ما این خواستهها را تبدیل به لوایح اجرایی کنیم تا بتوانیم آنها را پیگیری کنیم. از همان روزهای اول بهدلیل اهمیت و احترامی که برای صنوف قائل بودم رابطی را میان سازمان و خانه سینما قرار دادهام تا بتوانیم تقریباً بهصورت روزانه با اصناف مختلف در ارتباط باشیم.ما به صنوف قدرتمند نیاز داریم. صنوف باید پیگیر مطالبات صنفی و تخصصی باشند. ما از صنوفی که کار سیاسی میکنند و نه صنفی حمایت نمیکنیم. وظیفه ما در سازمان سینمایی حمایت از اصنافی است که در جهت راهبرد صنفی و سینمایی فعالاند، نه صنوفی که با انگیزههای سیاسی و منافع غیرصنفی تلاش میکنند.»
3 اگر قرار است تغییر مسیری صورت گیرد، اگر برخی از فیلمهای به جا مانده از دولت قبلی مورد تأیید نیست، اگر برخی از ماموریتهای ارشاد و سازمانهای زیرمجموعهاش تغییر کرده است و هزار اما و اگر دیگر، نباید فراموش کرد که هر تحولی در نهایت باید با همراهی همین سینماگران صورت گیرد. در نهایت با همینها کارکرد؛ همین سینماگرانی که اتفاقا مدیر هم زیاد دیدهاند. پیچیدگیها و دشواریها قابل درک است. اما در نهایت خانواده بزرگ سینمای ایران در یک کشتی نشستهاند. شرایط هم نسبت به دوران مدیریت انوار و بهشتی، بسیار تغییر کرده و بعید است که بتوان سینما را با بخشنامه و دستورالعمل اداره کرد.
دو شنبه 13 تیر 1401
کد مطلب :
165127
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/QWVvY
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved