روزی روزگاری نفوذ فرهنگی
سیدجواد رسولی - کارشناس رسانه
هفته گذشته در شهر مادرید و در محل سفارت ایران مراسمی برگزار شد بهعنوان اختتامیه دورههای آموزشی زبان فارسی این سال تحصیلی. رایزنی فرهنگی ایران در اسپانیا در مراکز مختلفی این دورهها را برگزار میکند و هر دوره نیم سال تحصیلی طول میکشد. به این ترتیب با آغاز تابستان این دورهها هم بهکار خود پایان میدهند و مراسم اختتامیه جایی است که همه این فارسیآموزان دور هم جمع میشوند و در جشن مختصر و مفیدی شرکت میکنند. شیرینترین بخش جلسه زمانی است که چند نفر از این زبانآموزان پشت میکروفن میآیند و به فارسی چیزهایی میگویند. گاهی درباره خودشان و چگونگی آشنایی با کلاسها میگویند و گاهی بهدلیل انگیزه و آشناییشان با زبان فارسی اشاره میکنند. اما در هر صورت شنیدن کلمات فارسی که با لهجهای جالب و بامزه از دهان افرادی متعلق به یک جهان کاملا متفاوت، یعنی جهان اسپانیولیزبان، بیرون میآید تجربه مغتنمی است. اما در جلسه اختتامیه امسال یکی از این شاگردان فارسیآموز همه حاضران را با صحبتهایش شگفتزده کرد. او ابتدا درباره خودش و محل کارش در یکی از کتابخانههای فرهنگی شهر مادرید که زیرمجموعه شهرداری این شهر است سخنانی گفت و بعد اضافه کرد که در کار فهرست کردن انبوه کتابها و نسخههای چاپی قدیمی مربوط به قرون هفدهم، هجدهم و نوزدهم که کتابخانه محل کارش به او سپرده، بوده است که متوجه شده بعضی از آثار نمایشنامهنویسان اسپانیایی در این دوران به ایران و شخصیتهای ایرانی ازجمله پادشاهان دوران باستان میپردازد. به این ترتیب کنجکاو میشود و دنبال قضیه را میگیرد و میبیند که تعداد این آثار بسیار زیاد است. این زبانآموز جوان که نامش «روت» است توضیح داد تا الان موفق به یافتن 119 اثر در حوزه تئاتر کلاسیک اسپانیا و عموما در قرن هجدهم شده که موضوع آنها با ایران در ارتباط است. بسیاری از این آثار از آنجایی که دیگر هیچوقت اجرا نشدهاند طبعا به فراموشی سپرده شدهاند اما نکته اینجاست که تعدد این آثار که بعضی از آنها ترجمه نمایشنامههایی از ایتالیایی و فرانسوی به اسپانیولی است و نیز اینکه بعضی از قلههای ادبیات کلاسیک اسپانیولی همچون «لوپه د وگا» نیز نمایشنامههایی با موضوع ایران در این دوره زمانی نوشتهاند نشان میدهد نویسندگان اسپانیایی آن دوره توجه ویژهای به ایران و جهان ایرانی داشتهاند. همینطور بهنظر میرسد این آثار از سوی تماشاگران یا مردم عادی اسپانیا مورد استقبال بسیاری قرار میگرفتهاند که تعداد آثار با موضوع ایران این همه زیاد بوده است. بهعبارتی در گذشتهای نه خیلی دور (حدود 2 تا 3 قرن پیش) مردم اسپانیا نهتنها ایران و تاریخ آن را میشناختهاند که در فضای ادبی و هنری اسپانیا نیز تولیدات فراوانی از سوی نخبگان ادبی و هنری در مورد کشورمان عرضه میشده است. چیزی که ما تا امروز از آن خبر نداشتهایم و بهنظر میرسد که خود اسپانیاییها هم آن را فراموش کردهاند.
از اینجا به بعد قاعدتا وظیفه محققان و پژوهشگران است که این مجموعه آثار را موضوع مطالعه خود قرار دهند و روشن کنند معنای این علاقه چه بوده، چه داستانها یا شخصیتهایی مورد توجه اسپانیاییهای آن دوره زمانی قرار گرفته و این داستانها چه مسیری را طی کردهاند تا به اسپانیا رسیده و محبوب شدهاند. آیا اسپانیا تحتتأثیر اروپای آن زمان به این نوع از داستانگویی روی آورده است؟ آیا این جریان را میشود در آثار تئاتر دیگر کشورهای اروپایی و دیگر زبانهای اروپایی نیز یافت؟ مراسم اختتامیه کلاسهای زبان فارسی در مادرید به شکل غیرمنتظرهای از سوی یکی از زبانآموزان علاقهمند به ایران ناگهان در تازهای را به روی ارتباطات فرهنگی میان ایران و اسپانیا گشود؛ دری که ورود به آن شناخت تازهای از ایران و اسپانیای 3 قرن پیش به ما خواهد داد.