آمریکاییها نگران رنگ باختن ارزشهای آمریکایی
186سال پیش وقتی که ایالت «آرکانزاس» بهعنوان بیستوپنجمین ایالت به آمریکا پیوست، فرماندار وقت آن شعاری را در سربرگ و مهر رسمی ایالت وارد کرد: «مردم حکومت میکنند.» این شعار بعدها در اسناد بسیاری از نهادهای فدرال آمریکا هم نقش بست و بر مبنای همین شعار بهنظر میرسید که مهاجران اولیه آمریکایی خواهند توانست به اهداف خود برای تشکیل یک کشور آرمانی دمکراتیک دست یابند. محافل داخلی این کشور هم این شعار را یکی از مصادیق ارزشهای آمریکایی عنوان کردند. اکنون اما با گذشت حدود 2قرن صدای اعتراض خود آمریکاییها بلند شده و برخی کارشناسان در آمریکا هشدار دادهاند که ارزشهای آمریکایی در حال تحلیل رفتن است.
چالشهای اقتصادی آمریکا
هوارد فرنچ، ستوننویس باسابقه فارن پالیسی در مطلبی درباره از میان رفتن ارزشهای آمریکایی مینویسد: مهمترین ضلع قدرت آمریکا، قدرت اقتصادی آن بود که به این کشور توانایی انجام شاهکارهای شگفتانگیز را داد و فقط در طول جنگ جهانی دوم، این بهمعنای تولید 122ناو هواپیمابر و همچنین تعداد زیادی هواپیما بود. نویسنده فارن پالیسی معتقد است که آمریکا با تکیه بر قدرت اقتصادی خود در دهه گذشته شعارهای حقوق بشری و دمکراسی خواهی خود را پیش برد، اما امروزه آمریکاییها در حوزه اقتصادی با چالش روبهرو هستند. چنین تحلیلی با واقعیتهای امروزه نظام بینالملل همخوانی دارد و ظهور چین بهعنوان یک قدرت اقتصادی در عمل باعث شده تا موقعیت اقتصادی آمریکا به چالش کشیده شود. ارزیابیها حاکی از آن است که چین در تجارت با کشورهای مختلف جهان در حال سبقت گرفتن از آمریکاست و واشنگتن بهشدت نگران جهانی است که در آن اقتصاد چینی غالب شود. مرکز تحقیقات اقتصاد و بازرگانی(CEBR) در انگلیس پیشبینی کرده که تولید ناخالص داخلی چین تا سال2025 سالانه 5.7درصد و سپس تا سال2030 سالانه 4.7درصد رشد کند. این پیشبینی میگوید که چین، اکنون دومین اقتصاد بزرگ جهان است، اما تا سال2030 از اقتصاد اول جهان، یعنی آمریکا پیشی خواهد گرفت. اکونومیست در گزارشی نوشته که دولت بایدن برای مهار چین در حال پایهریزی چارچوب سیاستی جدید است. ازجمله در اجلاس اخیر گروه7 در آلمان، کشورهای عضو به رهبری آمریکا از اختصاص یک بودجه 600میلیارد دلاری برای اجرای طرح «همکاری برای زیرساخت و توسعه جهانی» خبر دادند که هدفش مقابله با طرح «کمربند و راه» چین است.
«آمریکا باید روی مهار قدرت چین و ایجاد پایههای قدرت و نظم ما متمرکز شود»؛ این گزارهای است که راش دوشی، مسئول امور چین در شورای امنیت ملی آمریکا در کتاب خود «بازی طولانی: استراتژی کلان چین برای جابهجایی نظم آمریکایی» نوشته و آشکارا از نگرانی واشنگتن نسبت به جایگاه اقتصادی خود در نظم جهانی آینده حکایت کرده است.
ارزشهای آمریکایی با جیب خالی، فقط در حد همان شعار باقی میماند و آمریکاییها میدانند که اگر نتوانند جایگاه اقتصادیشان در برابر غول اقتصاد چین تثبیت کنند، احتمالا قافیه را در میدان اقتصادی خواهند باخت. موفقیت آمریکا در همراه کردن اروپای برآمده از خرابی جنگ جهانی دوم به واسطه سرریز کردن میلیاردها دلار کمک مالی و اقتصادی به این کشورها در قالب طرح مارشال بود و همین مسیر را امروزه چین بهعنوان رقیب اقتصادی آمریکا از طریق سرمایهگذاریهای زیرساختی در کشورهای آسیایی و آفریقایی دنبال میکند، اما محدودیتهای اقتصادی ناشی از کرونا و هماکنون نیز تنگناهای اقتصادی ناشی از قیمت انرژی در جریان جنگ اوکراین عرصه را برای دست و دلبازی آمریکاییها تا حدود زیادی تنگ کرده است.
چالشهای اجتماعی آمریکا
آمریکا حتی در داخل در حال شکستن ریشههای عمیق خود بهعنوان یک کشور مهاجرپذیر است. این آسیب خودساخته در طول دولت ترامپ، با لفاظیهای نژادی و عوامپسندانه علیه مهاجران شتاب گرفت. این در حالی است که اقتصاددانان آمریکایی ادامه مهاجرپذیری آمریکا را موتور محرک رشد اقتصادی این کشور دانسته و توقف مهاجرپذیری را برای این کشور خطرناک میخوانند، اما هماکنون آنچه بر فضای جامعه مسلط شده، جایگزین شدن مهاجرستیزی به جای مهاجرپذیری در آمریکاست. درخواستهای مستمر برای ساختن دیوار در مرز مکزیک برای جلوگیری از ورود خارجیها از تنور داغ مهاجرستیزی حکایت دارد که علاوهبر تبعات منفی اقتصادی آن با شعارهای مرتبط با موزائیک قومی و تساهلپذیری جامعه آمریکایی متناقض است.
شورش سال گذشته در کنگره آمریکا کارکرد نهادهای انتخابی و سازوکار انتخابات را در این کشور با چالش روبهرو کرد و نشان داد که آمریکای امروز برخلاف شعارهای ارزشی خود در گذشته دیگر جامعهای نیست که به راحتی پذیرای رأی اکثریت باشد. نظرسنجیها نشان میدهد که تعداد قابلتوجهی از رأیدهندگان جمهوریخواه همچنان حاضر به پذیرش پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری2020 نیستند و همزمان بسیاری از آنها از ترامپ حمایت میکنند. حتی هماکنون نگرانی عمده دمکراتها بازگشت دوباره ترامپ به قدرت با توجه به اقبال عمومی بهسوی اوست. در واقع بازگشت احتمالی ترامپ به قدرت بارزترین نشانه افول و از میان رفتن ارزشهای آمریکایی است که در آنها بر حاکمیت قانون، قدرت نهادهای انتخاباتی و سرانجام برابری نژادی در جامعه چندقومی آمریکا تأکید میشد و امروزه این شعارها به راحتی در آمریکا در حال به حاشیه رفتن است.