حامد فوقانی روزنامهنگار
حقیقت را باید قبول کنیم. فاصله فوتبال ما با اروپا فاصله معناداریاست. این را اما نمیگوییم که یکحرف کلیشهای زده باشیم. فاصلهمان از آن جهت است که انگار ما هرچه را که دیگران پایهریزی میکنند، بخشی را میگیریم و مابقی را به حال خود رها میگذاریم. ماجرا وقتی بدتر میشود که ما اولویتها و آنچه اساسا باعث شکلگیری یکپدیده شده را فراموش میکنیم. نگاهی به بازی بارسلونا و لوانته میتواند این مورد را بیشتر از هرچیز دیگری به اثبات برساند. همین طور بازیهای رم- بارسلونا، یوونتوس- رئال مادرید و بارسلونا- رئال مادرید که از زمان برگزاریشان خیلی نمیگذرد. در طول تاریخ هم بازیهایی جذابی که در این سطح برگزار شدهاند، کم نیستند. به یاد بیاورید بازیهای موناکو- رئال در فصل2004-2003 (5-5 در ممجموع و سود موناکو با درخشش مورنتس بازیکن سابق رئال)، یوونتوس- رئال در فصل
2003-2002 (4-3 در مجموع به سود یووه)، منچستر- بارسلونا در سال99 یا باخت دراماتیک 2بریک بایرن مونیخ در فینال99 به منچستریونایتد آنهم با دوگل در دقایق پایانی تدی شرینگهام و سولسشیر، پسر ذخیره طلایی فرگوسن. اینها نمونههایی هستند که بسیاری از بینندههای تلویزیونی را تا پاسی از شب بیدار نگه داشتند و باعث شدهاند تا خیلیها چندین روز درباره آن بازی هیجانانگیز در گعدهها و محل کار صحبت کنند. البته که این بازیها کم نیستند. صدالبته که در بازیهای داخلی خودمان هم نمونههایی از آن به دیده میشود.
اما آیا تعداد بازیهای هیجانانگیز داخلی ایران با آنچه در لیگهای اروپایی و آمریکایی جنوبی وجود دارد برابر میکند؟ مطمئنا پاسخ منفی است. بهخصوص بازیهای بزرگ و حساس. بسیاری ازداربیهای ایران، آنقدر سطح پایان برگزار شدهاند که اصلا قابلیت تحلیل آنچنانی نداشتهاند. دو داربی اخیر سرخابی چنین واقعیتی را نشان میدهد. اما در فوتبال روز دنیا از یکسو بازیهای بزرگ بهطور معمول چندین برابر جذابتر از همه بازیها هستند و از سوی دیگر بسیاری از بازیهای بین تیمهای ردههای متوسط و پایین جدول لیگ هم به نوبه خود جذابیتهایی زیادی دارند و تماشگران فراوانی را جذب خود میکنند. در هفتههای اخیر آنقدر تعداد بازیهای تماشگرپسند (به قول گزارشگران فوتبالی) زیاد بوده که هر روز میتوان دربارهشان تحلیلهای بسیار گفت و نوشت که در هرلحظه سورپرایزی برای بیننده دارند. انگار که بازیکنان مامور شدهاند تا میزان آردنالین تماشگران را هرلحظه تغییر دهند؛ نمونه آخرینش در بازی لوانته با بارسلونا رقم خورد. در این بازی خیلیها بهدنبال ثبت رکورد فتح لالیگا بدون شکست توسط بارسا بودند اما کمتری کسی تصور میکرد که لوانته با درخشش مورالس و بواتنگ آنگونه شب را بر کاتالانها سیاه کند. واقعا اگر تیم صدر جدول ایران با 90امتیاز در صدر بود و با یک تیم رده پانزدهمی که بقایش در لیگ تضمین شده، بازی داشت، بازهم این تعداد تماشگر به استادیوم میرفتند یا اصلا انگیزهای برای تماشا نداشتند؟ من نگارنده همه اینها را گفتم تا به این برسم که به نظرم اولویت فوتبال، راضی نگه داشتن تماشگر است. بارسلونا اگرچه در یکشنبه شب در تشخیص اولویتها دچار اشتباه شد و با نیمکتنشینی مسی، بازی را به لوانته باخت اما با این حال اولویت فوتبال به بهترین شکل ممکن حفظ شد؛ به گونهای که خیلیها تا ساعت یکنیمه شب ایران بیدار ماندند که تا انتهای بازی را تماشا کنند؛ آنهم در بازیای که برد و باختش تاثیر آنچنانی بر جدول لالیگا نمیگذاشت.
نکته دیگر این است که اگرچه در فوتبال امروز دنیا، اولویتهای دیگر مثل بیزینس، ورزش، گردشگری، فرهنگسازی، تفریح و ... مطرح است اما تا وقتی تماشاگر راضی نباشد، هیچکدام نهتنها به خوبی بهدست نمیآید بلکه به حاشیه رانده شده و چه بسا همان طور که شاهدیم تبدیل به آسیب شده و فساد بهوجود میآورند. اگر امروز بتوانیم از یکسو با کاهش فساد، دلالی و تبانی کیفیت همه بازیهای لیگ را افزایش دهیم و از سوی دیگر محیط استادیومها را برای حضور تماشگران خانم نیز مهیا کنیم، مطمئنا در طولانی مدت فوتبالمان هم در رشد قابل توجهی پیدا میکند؛ مسالهای که نتیجهاش میشود هم تماشگر راضی و هم مدیران و بیزینسمنها.
هم تماشگران راضی هم مدیران و بیزینسمنها
در همینه زمینه :