مردی که به گذشته خودش هم رحم نمیکند
محمدحسین عباسی| «تمام شد و رفت!». قبل از رسیدن به این جمله در کنفرانس خبری بعد از نبرد با استقلال، امیر قلعهنویی انگشت اتهام را بهطرف فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش و جوانان نشانه رفته بود. او باور داشت که تیماش بیرون از زمین مسابقه نتیجه را واگذار کرده و مسئولیت مستقیم نه این شکست نه با بازیکنان و مربیان ذوب، بلکه با مدیران ارشد فوتبال کشور است. ژنرال دست روی این نکته گذاشت که استقلال بهعنوان زیرمجموعه وزارت ورزش، مورد حمایت این نهاد قرار داشته و حتی نتیجه بازی را به تاج و سلطانیفر تبریک گفت. خنجر پنهانشده در عبارتهای سرمربی برافروخته و خشمگین ذوب، قبل از همه گلوی خود او را برید. قلعهنویی تا میتوانست به همه ارکان فوتبال تاخت اما توضیح نداد که چرا در دوران حضورش در باشگاه استقلال، به حمایت وزارت ورزش از این باشگاه معترض نشده است. ژنرال بهترین سالهای مربیگریاش را در استقلال سپری کرده و بیشترین افتخاراتاش را با این تیم بهدست آورده است. اگر باشگاه بازیهایش را به کمک وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال میبرد، پس آیا موفقیتهای او نیز در استقلال بیرون از زمین بازی بهدست آمدهاند؟ آیا وزارت ورزش در صعود استقلالِ امیر به نیمهنهایی لیگ قهرمانان نقش داشت؟ بعد از دو لیگ فاجعهبار سیزدهم و چهاردهم و بعد از دبلشدن توسط پرسپولیس، بهنظر میرسید قلعهنویی آخرین بلیتهایش برای حضور در استقلال را سوزانده است. احیا شدن روی نیمکت ذوب اما این تصور را بهوجود آورده بود که مرد کهنهکار دوباره یک روز به تیم سابقاش برمیگردد. در یک هفته گذشته اما اظهارنظرهای این مربی، تقریبا همه محبوبیت او روی سکوهای آبی را از بین برده است. دیواری که بین امیر و استقلالیها بالا آمده، دیگر بهراحتی فرو نمیریزد.
داور مسابقه حساس استقلال و ذوبآهن در ورزشگاه آزادی، ابدا در حد و اندازههای این بازی نبود. او توان مدیریت بازیکنان دو تیم را نداشت و تقریبا از همان ثانیه30، قدرت کنترل مسابقه را از دست داده بود اما آیا میتوان سهم سرمربی ذوب را در تنشهای ایجاد شده میان بازیکنان دو تیم نادیده گرفت؟ آیا تهدید زشت میلاد فخرالدینی که از سوی دوربینها نیز شکار شد، نشان از عصبانیت و خشونت مهرههای تیم مهمان نداشت؟ البته که قاضی ضعیف این نبرد، باید اوایل نیمهدوم بدون درنگ کارت زرد دوم را به فرشید باقری نشان میداد اما این اشتباهها در طول فصل بارها بهسود ذوب نیز اتفق افتادهاند. همین چند هفته قبل بود که داور جدال ذوب و پرسپولیس در فولادشهر، دو بار به اشتباه حسینی را از زمین بازی اخراج نکرد تا این بازیکن با دو پاسگل، سرنوشت بازی را بهسود تیمش تغییر بدهد. آیا در آن روز خاص، تاج، سلطانیفر و رقبا در جبهه ذوبآهن حضور داشتند؟
داستان ذوبآهن در این فصل لیگ قهرمانان با شکست در مقابل استقلال بهپایان رسید اما این باشگاه در حالی در این تورنمنت بهمیدان رفت که فصل گذشته سهمیه حضور در آسیا را از لیگ یا جامحذفی نگرفته بود. تیم امیرقلعهنویی حضور در لیگ قهرمانان آسیا را مدیون فدراسیون فوتبال و شخص مهدی تاج است. رئیس فدراسیون فوتبال، حکم کنارگذاشته شدن نفت تهران از آسیا را بهدلیل مشکلات مالی امضا کرد تا با توجه به قرار گرفتن تراکتور در منطقه کسب سهمیه، ذوب ناگهان نماینده چهارم ایران در آسیا شود. تاج آن روزها متهم به حمایت از اصفهانیها شد اما حالا در دادگاه صحرایی سرمربی ذوبآهن، بهعنوان مقصر شکست این تیم معرفی میشود.
متهم کردن وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال برای تاثیرگذاری روی نتیجه در یک بازی «بینالمللی» توجیه مدنظر قلعهنویی برای نپذیرفتن سهماش از این شکست بزرگ است. او با تاکتیک، نگاهها را به طرف دیگری منحرف میکند تا درباره کیفیت بازی تیمش سوالی مطرح نشود. آیا ذوب در مجموع دو بازی با استقلال، شایسته صعود به دور بعد بود؟ آنها چه برنامهای برای رسیدن به گل در ورزشگاه آزادی داشتند؟ این تیم چند موقعیت مسلم گلزنی روی دروازه استقلال خلق کرد؟ آیا بهجز موقعیت خوب ربیع عطایا، ذوب فرصت ایدهآل دیگری را نیز در این دوئل از دست داد؟ حقیقت آن است که ذوبآهن تنها به ارسال بلند توپ روی دروازه بسنده کرد و به اشتباه رحمتی امید داشت اما این نقشه برای رسیدن به پیروزی موثر نبود. تعویضهای قلعهنویی نیز به جای کمک به بهتر شدن نحوه بازی ذوب، عملا این تیم را فلج کردند. اگر این تعویضها به دستور سلطانیفر و تاج صورت گرفته بود، سرزنش آنها بعد از باخت اصفهانیها در آزادی منطقی بهنظر میرسید!