گفتوگو با رشید کاکاوند درباره حافظخوانی شب یلدا
حافظ متعلق به همه است
اگر اهل حافظخوانی و تفأل به حافظ باشید، حتما رشید کاکاوند را میشناسید یا دستکم چند باری در برنامههای رادیویی و تلویزیونی، شنیده و دیدهاید که تفألی به حافظ زده و به قول معروف، فال حافظ گرفته است. کاکاوند علاوه بر حضور در برنامههای رسانه ملی بهعنوان مجری، مدرس دانشگاه و پژوهشگر ادبیات هم هست و همین علاقهاش به حافظ و اینکه مخاطبان برنامهاش را از تفأل به حافظ بینصیب نمیگذارد، بهانه خوبی بود که سراغش برویم و از حافظخوانی و مناسبتش در شب یلدا با او گفتوگو کنیم.
این ایده حافظخوانی در برنامههای زنده رادیو و تلویزیون از چه زمانی به ذهنتان رسید؟
حافظخوانی یک عادت همیشگی برای من بوده. حتی وقتی که دانشآموز بودم و هنوز معنای دقیق غزلیاتش را نمیدانستم هم حافظ میخواندم. اصلا نخستین مراجعهام به حافظ را به خاطر ندارم چون همیشه خواننده غزلیاتش بودهام اما وقتی وارد برنامههای رادیو و تلویزیون شدم، به خاطر تاویلپذیربودن اشعار حافظ که میتواند برای همه قابل درک و استفاده باشد و ظرفیتی که رسانه برای ارتباط با مخاطب در این حوزه دارد، این عادت را در برنامه هم ادامه دادم.
اما این ایده میتواند مورد انتقاد هم باشد؛ از این جهت که شما برای مخاطبان بسیار زیادی فال حافظ میگیرید؛ مخاطبان بسیار با نیتهای بسیار. چطور ممکن است که بتوان برای این تعداد از افراد فال حافظ گرفت؟
این به ظرفیت و قابلیت شعر حافظ برمیگردد. من سعی میکنم هالهای از معنای ابیات را برای مخاطبان توضیح دهم. هر مخاطبی نیت خودش را دارد اما در عین حال تأثیر واژهها و معنای شعر حافظ آنقدر وسیع است که هر کسی میتواند برداشت خودش را از آن مفاهیم داشته باشد. اتفاقی که میافتد بیشتر یک جور مشاورهگرفتن از حافظ است تا اینکه فال و تعبیری از آینده و سرنوشت باشد. وقتی درباره موضوعی دستمان از همهجا کوتاه است و نمیتوانیم بر تردیدها و دودلیها غلبه کنیم، شعر حافظ در واقع با انتقال مفاهیم به ما کمک میکند که بر این تردیدها غلبه کنیم. حافظ با شعرش حس و مفاهیم خوب را به ما منتقل میکند.
و شما هم اغلب در این تفألها تعابیر مثبت به کار میبرید؛ چرا؟
بگذارید یک حکایت مشهور را یادآوری کنم. حضرتعیسی (ع) با یارانش از مسیری میگذشتند. به لاشه سگی رسیدند که بوی زننده و بدی داشت. یاران حضرت همه به کناری رفتند و از لاشه دوری کردند اما حضرت عیسی (ع) به لاشه نزدیک شد و گفت: چه دندانهای سفیدی دارد! یعنی حتی از بدترین چیزها هم میتوان نکات مثبتی برداشت کرد؛ حالا چه رسد به حافظ که همه مفاهیم اشعارش زیبا و شیرین است. من بیشتر تلاش میکنم تا به مخاطبان جوانم یاد بدهم که بدون شعار، نگاه مثبتی به مسائل داشته باشیم. این نگاه انسانهاست که جهانشان را میسازد؛ چه بهتر که نگاه مثبتی داشته باشیم.
تفأل به حافظ راه و رسم خاصی دارد؟
روشهای مختلفی توصیه شده. من شخصا بر اساس حال و موقعیت، نیت میکنم و غزل صفحه سمت راست را در نظر میگیرم و غزلی را که مطلع آن در همان صفحه است، میخوانم؛ یعنی به صفحه قبلی برنمیگردم.
تفأل به حافظ، رسم دیرینه شب یلداست اما بعضی افراد بر این باورند که اشعارحافظ برای همه قابل فهم نیست و سعی میکنند به کسانی که با حافظ آشناتر هستند مراجعه کنند؛ شما هم چنین نظری دارید؟ نه! اتفاقا فکر میکنم نیازی نیست که برای فهم این اشعار، حتما حافظشناس باشید. هر کسی میتواند حافظ بخواند؛ حتی اگر معنای برخی کلمات را نداند، زبان حافظ و بار موجود در کلمات به گونهایاست که میتواند مفاهیم کلی را برداشت کند. در واقع کلمات، بار معنایی دارند و اگر افرادی نتوانند به مفهوم کلی شعر دست پیدا کنند، دستکم با برخی از واژهها میتوانند ارتباط بگیرند؛ مثلا در بیت «مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد/ هدهد خوشخبر از طرف سبا بازآمد» شاید مخاطب معنی تکتک کلمات را نداند اما همین که بیت با واژه «مژده» شروع میشود، نشاندهنده مثبتبودن مفهوم است.
برای چه نیتهایی میتوان به حافظ مراجعه کرد؟ باید نیت خاصی باشد یا تفال به حافظ، همه موضوعات را شامل میشود؟
برای سادهترین موضوعات هم میتوان سراغ حافظ رفت. اصلا اعتبار شعر حافظ به همین است که میتواند فارغ از زمان و مکان، در همه حال و احوال زندگی ما حضور داشته باشد. هر کسی برای هر نیتی میتواند به حافظ مراجعه کند.
از نسخ موجود در بازار کدامیک مورد تأیید است؟
نسخ مختلفی داریم؛ از نسخ دانشگاهی مانند نسخه قزوینی و غنی گرفته تا نسخ ذوقی مثل حافظ سایه و شاملو. هرکدام از این نسخ تفاوتهایی دارند اما قطعا معتبر هستند؛ فقط توصیه میکنم سراغ نسخههای بازاری نروید؛ نسخی که از روی نسخ دیگر نوشته شده و نامعتبربودن آنها حتی از چاپ عکسهای مینیاتوری غیراصیل روی جلدشان، قابل تشخیص است.
اگر از شما بپرسند اصلا فایده حافظخوانی چه میتواند باشد، چه پاسخی میدهید؟
فایده حافظخوانی یا هر متن و کتابی در این سطح، این است که میتواند انسان گرفتار در شلوغیهای زندگی مدرن را به مفاهیم زیبایی برساند؛ به انسانیت، فرهنگ، اندیشه و هر آن چیزی که اینروزها کم شده است. رؤیای من این است که به جای شعار و دستوراخلاقیدادن با ادبیات، فقط دنبال اشاعه زیبایی باشیم. قطعا کسی که بهدرستی با ادبیات در ارتباط باشد، کمتر دچار خشونت و نازیبایی میشود.