• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
پنج شنبه 2 تیر 1401
کد مطلب : 164091
+
-

آثار متعددی برای آشنایی با زندگی نخبگان با قلم و نویسندگان ادبی منتشر می‌شود

روایت ماندگاری

نیلوفر ذوالفقاری

زندگی هر کس داستانی دارد که احتمالاً روایت‌های جذابی در آن پیدا می‌شود اما وقتی از زندگی نخبگان صحبت می‌کنیم، دیگر فقط با یک داستان زندگی معمولی روبه‌رو نیستیم. چهره‌های افتخارآفرین که نامشان در تاریخ ماندگار شده، مسیر پر‌فراز‌و فرودی را پشت سر گذاشته‌اند تا به‌عنوان یک نخبه در حوزه فعالیت خود، بر توسعه و پیشرفت کشور و خدمت به مردم اثر بگذارند. نویسندگان زیادی تلاش کرده‌اند با روایت داستان زندگی این نخبگان، تلاش‌های آنها را در دنیای ادبیات ثبت و ماندگار و به شناساندن این افراد به نسل‌های بعد کمک کنند. سراغ 3نویسنده از میان پژوهشگران و نویسندگانی رفته‌ایم که این روزها در بنیاد ملی نخبگان، روایت‌های خواندنی از زندگی نخبگان را در قالب‌های ادبی مختلف ثبت می‌کنند.

مرضیه نظرلو، نویسنده روایت زندگی شهید احمدرضا احدی، نخبه پزشکی
نقطه عطف زندگی شهید، یک انتخاب بود

مرضیه نظرلو، کارشناس ارشد ادبیات فارسی است. 16سال است که در حوزه پژوهش و تحقیق فعالیت می‌کند و بیشتر فعالیتش در حوزه دفاع‌مقدس بوده و به ادبیات شیعی پرداخته است. 13عنوان کتاب به قلم او تا به حال منتشر شده و هر کدام درباره یکی از شخصیت‌های نخبه و برجسته در حوزه‌های گوناگون است. او همکاری با بنیاد نخبگان را از 10سال پیش شروع کرده و کتاب «بگو ببارد باران»، روایت او از زندگی شهید احمدرضا احدی، نخبه پزشکی است.

    چه ویژگی‌ای از این شخصیت برای شما پررنگ بود؟
شهید احمدرضا احدی، شخصیتی چندوجهی دارد و اینطور نیست که فقط یک نکته خاص درباره او مهم باشد. او رتبه اول کنکور پزشکی را در سال 64کسب کرده، نخبه پزشکی و جزو استعدادهای برتر بوده و این یکی از ویژگی‌های شاخص او است. علاوه بر این او دستی بر قلم داشته و اهل نوشتن بوده است. در دست‌نوشته‌هایی که از او به جا مانده می‌بینیم که جزئیات را بسیار زیبا به تصویر کشیده و نگاه زیبابینی دارد. در همان روزهای وقوع جنگ تحمیلی که شرایط عادی نیست، از رقت‌آورترین صحنه‌ها، زیباترین توصیف‌ها را انتخاب کرده است؛ مثلاً خونی که از سر هم‌رزمش می‌چکد را به غنچه گلی که باز شده تشبیه می‌کند اما زندگی این شهید یک نکته جذاب و ویژه دارد.

    آن نکته جذاب چیست؟
یک انتخاب است. احمدرضا احدی یک نخبه علمی است، اما انتخاب می‌کند که به جبهه برود. براساس دست‌نوشته‌هایش، فضای آن روزهای دانشکده پزشکی بر کسب عنوان دکتری متمرکز است و از موضوع جبهه و جنگ دور است. با این حال شهید احدی با وجود اینکه بیش از همه استحقاق رسیدن به‌عنوان دکتری را داشته، انتخاب سختی می‌کند و به جبهه می‌رود. او اهل مطالعه و مباحثه بوده و اینجاست که این انتخاب پررنگ‌تر می‌شود. در نهایت هم سال 65به شهادت می‌رسد.

    چرا از بین نخبگانی که می‌توانستید راوی زندگی آنها باشید، این شخصیت را انتخاب کردید؟
جز ویژگی‌هایی که گفتم، دلیل انتخابم این بود که من از سال‌ها قبل از نوشتن این کتاب، با دست‌نوشته‌های احمدرضا احدی زندگی کرده بودم. سال 1376بود که این دست‌نوشته‌ها را خواندم و از نظر روحی ارتباط عمیقی با این نوشته‌ها پیدا کردم. حس می‌کردم این نوشته‌ها زنده است و روح دارد. وقتی بنیاد ملی نخبگان پیشنهاد روایت زندگی این شهید را مطرح کرد، با آن پیشینه ذهنی‌ای که داشتم با اشتیاق کار را پذیرفتم.

    نوشتن این زندگی‌نامه چه مسیری را طی کرد؟
در یک کار مستند، نخستین مرحله پژوهش و تحقیق است. شخصی که درباره او می‌نوشتم یک شهید معاصر است و کار هم مستندنگاری است نه داستان‌نویسی. روی این نکته تأکید دارم که کتاب یک مستند روایی است و نه یک داستان. روایت‌ها خودساخته و حاصل تخیل نیست بلکه روایت واقعی زندگی آن فرد است. من دست‌نوشته‌های شهید را بارها خوانده بودم اما ابهاماتی در این نوشته‌ها وجود داشت؛ مثلاً از یک منطقه عملیاتی نام برده شده بود اما نمی‌دانستیم که آنجا چه اتفاقی افتاده یا شخصیتی به نام پسرک در نوشته‌ها بود که نمی‌دانستیم کیست؟ نیاز بود که مصاحبه‌هایی انجام شود. از مصاحبه‌هایی که مؤسسه سابقون با خانواده و دوستان شهید انجام داده و مصاحبه‌های تکمیلی استفاده کردم و وقتی نقاط ابهام برطرف شد، نوشتن را شروع کردم.

    در نوشتن این زندگی‌نامه چه ملاحظاتی را درنظر گرفتید؟
وقتی درباره یک شخصیت معاصر می‌نویسی که خانواده و اطرافیانش هنوز در دسترس هستند، نمی‌توانی هر موضوعی را به فرد نسبت دهی چون بسیار طبیعی است که این افراد بگویند شخصی که روایت شده، پسر یا برادر آنها نیست. پژوهش در این نوع کار باید خیلی عمیق باشد تا شخصیت فرد همانطور که بوده منتقل شود. در متن تلاش کردم مسیر «شدن» را نشان دهم چون به‌نظرم این شخصیت مسیری را طی کرده تا به این نقطه برسد. در نوع نگارش متن، زاویه دوم شخص مخاطب را انتخاب کردم که زاویه دید سختی است و در تمام نثر، باید ویژگی شاعرانگی حفظ شود. از آنجا که خواننده حضور مستقیمی در متن ندارد، نوشته‌ها به متن ادبی نزدیک می‌شود و ممکن است مخاطبی که به خواندن کتاب‌های معیار عادت کرده، با متن ارتباط برقرار نکند. با این حال من اصرار داشتم این زاویه دید را به‌کار بگیرم چون خود شهید در دست‌نوشته‌هایش از همین روش استفاده کرده است.

    نوشتن این کتاب چقدر زمان برد؟
پژوهش و نوشتن کتاب یک‌سال زمان برد. اولین‌بار کتاب در سال 93توسط بنیاد نخبگان با عنوان «شعاع بی‌نهایت» منتشر شد. بعد توسط ناشر خصوصی با عنوان «بگو ببارد باران» روانه بازار کتاب شد. به تازگی هم نسخه صوتی کتاب به همت دانشجویان دانشگاه صنعتی همدان آماده شده است.

محسن شاهرضایی، پژوهشگر و نویسنده «قاب روایت» از زندگی نخبگان
مسئولیم که نخبگان را به نسل جوان معرفی کنیم

محسن شاهرضایی دکتری ریاضی دارد اما سال‌هاست علاوه بر تدریس ریاضی در دانشگاه‌ها، به ادبیات جنگ، خاطره‌نگاری و دایره‌المعارف‌نویسی هم مشغول است. او ده‌ها کتاب و مقاله در حوزه ادبیات پایداری و فرهنگ عمومی نوشته و هم‌اکنون، مدیریت دفتر الگوسازی و تکریم نخبگان را در بنیاد ملی نخبگان برعهده دارد؛ دفتری که تلاش می‌کند روایت‌هایی از زندگی نخبگان را برای نسل‌های آینده جمع‌آوری و ثبت و به ماندگاری یاد و نام این چهره‌ها کمک کند. شاهرضایی روایت‌گر 100روایت از زندگی نخبگان است که در قالب مجموعه «قاب‌های روایت» منتشر شده است.

    ایده «قاب روایت» از کجا آمد؟
قاب‌های روایت به‌صورت مرتب، در مدت یک‌سال و‌نیم در خبرگزاری ایبنا منتشر شده است. ایده این کار از اینجا آمد که فکر کردیم اطلاعات نسل جوان ما، از نخبگان و زندگی آنها کامل نیست. حتی فرهیختگان و دانشگاهیان هم گاهی اوقات با بسیاری از این چهره‌های اثرگذار آشنایی ندارند. قاب روایت همانطور که از نامش پیداست، روایتی است که در یک قاب جا می‌شود. همانطور که می‌توانیم در یک عکس، کلیتی را از موضوعی فهم کنیم، با روایتی که از زندگی یک نخبه انتخاب شده، شناختی اجمالی یا نقطه‌ای درباره او به مخاطب ارائه می‌شود. بنابراین قاب روایت، روایتی 150کلمه‌ای‌است که در آن به یک جلوه اثرگذار از زندگی نخبه اشاره می‌کند. سعی کردیم نخبه‌های مختلف انتخاب شوند و تنوع را رعایت کنیم. در این انتخاب، نخبه فردی است که ظرفیت علمی، ادبی، فرهنگی، فناوری یا مهارتی دارد و اثرگذار جلوه کرده است.

    این جلوه‌های به‌خصوص چطور برای روایت انتخاب می‌شوند؟
روایت یک بخش از زندگی نخبه، نیازمند مطالعات عمیق است. نویسنده به جلوه‌ای از زندگی نخبه می‌پردازد که برای خواننده اثرگذار است و تصویری از روحیات کلی نخبه معاصر ارائه می‌دهد؛ مثلاً درباره قیصر امین‌پور، روایت ماجرایی را انتخاب کردم که به اردوی برگزیدگان مقالات ادبی در دبیرستان مربوط است. قیصر امین‌پور برای اینکه دوستش هم با او در اردو همراه شود و رأی داوران را به‌دست بیاورد، متن سبک‌تر و ساده‌تری می‌نویسد. این جلوه از زندگی این نخبه ادبی، لوطی‌گری او را نشان می‌دهد.

    روایت یک بخش از زندگی یک نخبه، هنگام نگارش چه ملاحظاتی دارد؟
سعی کردم نوشتار ادبی، برای دانش‌آموزان سال‌های آخر تحصیل قابل‌فهم باشد. در واقع نوشته‌ها علاوه بر فاخر بودن، ویژگی قابل‌فهم بودن و سادگی را حفظ کرده‌اند. در این روایت‌ها، از ارائه‌های ادبی و مولفه‌های داستان‌نویسی مثل تعلیق هم بهره گرفته‌ام؛ مثلاً وقتی روایت زندگی عباس یمینی‌شریف را می‌خوانیم، تا انتهای متن نمی‌دانیم که درباره کدام نخبه حرف می‌زنیم؟ به‌نظرم قاب روایت، آغازی بر کارهای مدون جدی و بیشتر در این حوزه است.

    از مخاطبان چه بازخوردی گرفتید؟
در زمان انتشار قاب‌های روایت در ایبنا، مخاطبان زیادی این متن‌های کوتاه را می‌خواندند. بعضی از روایت‌ها هم در فضای مجازی منتشر شد و معمولاً با استقبال مواجه شدیم. مجموعه این 100روایت به‌زودی در قالب یک کتاب منتشر خواهد شد تا مخاطبان بیشتری بتوانند با خواندن این روایت‌ها، با زندگی و شخصیت نخبگان آشنا شوند.

    به‌نظر شما ثبت روایت از زندگی نخبگان و چهره‌های اثرگذار چه ضرورتی دارد؟
ما نسبت به بزرگان کشورمان یا آشنایی نداریم و یا آشنایی ما ناقص است و یا آشنایی منحرف‌شده وجود دارد. با این حال که ما مردمان قدرشناسی هستیم، نتوانسته‌ایم آنطور که باید و شاید نخبگان را به نسل‌های جدید معرفی کنیم. این قاب‌ها، چون کوتاه هستند زمان زیادی از مخاطب نمی‌گیرند و از آنجا که به شکل یک روایت با قلم داستانی منتشر شده‌اند، برای مخاطب جذابیت دارند. به اعتقاد من همچنان که ریاضیات، مادر علوم نامیده می‌شود، ادبیات مادر فنون و هنر است و اولویت برای معرفی نخبگان، رفتن سراغ ادبیات مستند است.

    فیلم‌ها و مستندهای زیادی درباره چهره‌های مهم دنیا ساخته شده، به‌نظر شما فعالیت‌هایی که در این حوزه در کشور ما انجام شده در چه سطحی است؟
ارزیابی علمی از این موضوع ندارم اما به‌خصوص در حوزه فیلم و مستند، کار ناکرده فراوان داریم. با یک مسابقه ساده آنلاین، می‌توانیم متوجه شویم که بچه‌ها چقدر از چهره‌های برگزیده و نخبه شناخت دارند؟ یا شناختی وجود ندارد، یا ناقص است یا با انحراف همراه است؛ مثلاً پیام‌هایی دریافت می‌کنیم که جمله‌ای را به اشتباه به فرد مهمی نسبت می‌دهد. ما نسبت به کودکان مسئولیم و فعالیت در حوزه معرفی نخبگان، جای کار فراوان وجود دارد. خبر دارم که برای ارنست همینگوی، مسابقه سالانه برای تولدش برگزار می‌شود یا کرسی نیوتن در دانشگاه‌ها ایجاد شده است. ما هنوز کارهای زیادی در این حوزه داریم که انجام نشده است.

معصومه رامهرمزی، نویسنده مقالات «درنگی بر زندگی» درباره نخبگان کشور
درنگی بر زندگی، پیوند پژوهش و روایت است



    درباره ایده مقالات «درنگی بر زندگی» توضیح دهید.
با هدف معرفی و شناسایی نخبگان به جامعه، مخصوصاً نخبگان معاصر، فعالیت‌های موازی و همزمان آغاز شد؛ از انتشار روایت‌های کوتاه، تا نوشتن کتاب و ساخت برنامه‌های رادیویی. به این نتیجه رسیدیم که جای یک برنامه جاری و منظم که هر ‌ماه تکرار شود خالی است. به همین دلیل از مهرماه سال گذشته، انتشار مقالات «درنگی بر زندگی» در خبرگزاری کتاب آغاز شد. معمولاً روز تولد یا درگذشت بزرگان را برای انتشار مقالات مربوط به آنها انتخاب کرده‌ایم.

    این نخبه‌ها چه کسانی هستند؟
تنوع در انتخاب شخصیت‌ها رعایت شده است. نخبه‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی و اثرگذاران این حوزه‌ها انتخاب شده‌اند. بعضی نخبگان اثرمحور هستند، یعنی آثار متعددی از آنها منتشر شده است. بعضی دیگر شاگردمحور هستند، یعنی شاگردان بزرگی تربیت کرده‌اند. بعضی دیگر هم اثرگذاری جدی اجتماعی داشته‌اند و جریانی اجتماعی را شکل داده‌اند.

    حجم هر مقاله چقدر است؟
هر مقاله بین 2000تا 4000کلمه حجم دارد. واقعیت این است که زندگی این نخبگان آنقدر پربار و پر از نکته است که نمی‌توان در متنی کوتاه‌تر، به همه جنبه‌های زندگی آنها پرداخت. درباره بعضی از این نخبگان، منابع بسیار متعدد شامل کتاب‌ها، پایان‌نامه‌ها و تحقیقات مفصل وجود دارد.

    در این مقالات به چه ویژگی‌هایی از نخبگان توجه کرده‌اید؟
اولین نکته این است که ببینیم فرد نخبه با هر توانمندی علمی، فرهنگی و اجتماعی، چقدر توانسته جریان‌ساز و اثرگذار باشد؟ چقدر توانسته در حوزه فعالیت خود، تغییر و تحول ایجاد کند؟

    در مرحله تحقیق برای نوشتن مقالات، به نکات جدید و جالب هم دست پیدا کردید؟
درباره بعضی از نخبگان، به اطلاعاتی دست پیدا کردیم که پیش از آن مطرح نشده بود. هر کدام از این افراد در زندگی شخصی و خانوادگی هم ویژگی‌های قابل‌توجه داشته‌اند؛ مثلاً در تحقیق برای نوشتن مقاله درباره دکتر سیدجعفر شهیدی، از این نکته باخبر شدیم که ایشان پدر شهید هستند. کتاب‌ها و سخنرانی‌های متعددی از او وجود دارد اما در همه این سال‌ها هیچ اشاره‌ای به شهادت فرزندش نکرده است. در روایت‌ها فهمیدیم که بعد از شهادت فرزند، توقع و انتظاری از نهادی نداشته و گفته فرزندش را تنها در راه رضای خدا از دست داده است.

    چند مقاله در قالب درنگی بر زندگی تا به حال منتشر شده است؟
17مقاله تا به حال منتشر شده و قرار است هر 20مقاله در قالب یک کتاب روانه بازار نشر شود.

    شما تجربه زیادی در خاطره‌نویسی و مستندنگاری دارید، نوشتن این نوع محتوا چه ملاحظاتی دارد؟
در کار مستندنگاری هم روایت وجود دارد، اما تنها در تعریف کردن زنجیره‌ای از اتفاقات با داستان اشتراک دارد. روایت‌ها در مستندنگاری، براساس آنچه در واقعیت رخ داده تعریف می‌شود درحالی‌که داستان‌نویسی می‌تواند از تخیل خود استفاده کند. در مقالات «درنگی بر زندگی»، پیوندی بین روایت و پژوهش اتفاق افتاده است. منابع متعددی برای جمع‌آوری اطلاعات مورد‌استفاده قرار گرفته اما سبک نوشتن به‌گونه‌ای است که خواننده را جذب کند. از منظر فنی، پژوهش اساس کار ماست و هرچه بیشتر تحقیق کنیم، ابهامات بیشتری شفاف می‌شود. از منظر ادبی، باید نقاط عطف زندگی افراد را پیدا کنیم چرا که در ادبیات، نقطه عطف ماجراها اهمیت زیادی دارد. نثری که در این متن‌ها مورد‌استفاده قرار می‌گیرد، نباید کاملاً پژوهشی باشد بلکه باید نثر روان، سلیس و راحت‌خوان را انتخاب کنیم تا مخاطب عام به راحتی با متن ارتباط برقرار کند. به‌عنوان نویسنده، کاملاً منطبق بر واقعیت می‌نویسم و قرار نیست برداشتی از زندگی یک نخبه را روایت کنم. مستندنگاری خالی از ادبیات نیست و ادبیات کمک می‌کند روایت جذابیت پیدا کند. در این راه از ارائه‌های ادبی استفاده می‌شود تا خاطرات، معرفی اثر و بخش‌های پژوهشی همگی در کنار هم قرار بگیرند و بتوانند مخاطب را با هم همراه کنند.

    تا به حال چه بازخوردی از مخاطبان گرفته‌اید؟
اوایل مقالات کمتر از حالا دیده می‌شد اما به مرور استقبال بیشتر شد.‌ ماه گذشته یک دبیر تاریخ با من تماس گرفت و مشتاق بود از این مقالات برای شناساندن مشاهیر به دانش‌آموزان استفاده کند. هر چه جلوتر می‌رویم، بازخوردهای بهتری دریافت می‌کنیم، مخاطب بیشتر این کار را می‌شناسد و من هم در نوشتن مقالات باتجربه‌تر شده‌ام.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید