چرا باید در جنگ روایتها تهاجمی عمل کنیم؟
کشورهای مستقل و آزادیخواه هیچگاه از جنگ نرم معاندان در امان نیستند
صفیه رضایی، روزنامهنگار
به قطعیت میتوان گفت حجم و تعداد رسانههای معاند علیه کشور ما تا آنجا زیاد است که هیچ کشوری در دنیا این تعداد از دشمن رسانهای را ندارد. کافی است که تعداد و اسامی رسانهها و شبکههای معاند خارجی را بررسی کنیم. آن زمان به صراحت درخواهیم یافت که تمامی آنها از جانب دشمنان ما تزریق مالی میشوند که هم دروغ بگویند، هم دست به ستیزه بزنند. شاید برای بسیاری از افراد، شبکهها و رسانههای خارجی تنها یک بستر ارتباطی باشند و حتی فکر هم نکنند که آنها با نظام جمهوری اسلامی ایران دشمن هستند! اما خوب است که بدانیم بیش از 300رسانه و شبکه معاند علیه ایران هر روزه خبر، مطلب و تحلیل منتشر میکنند که هدفگذاری آنها دقیقا روی افکار عمومی مردم ایران است. پشت صحنه تمامی اخبار، تحلیلها و تبلیغات، این کشورها و گروههای معاند با جمهوری اسلامی ایران هستند که از لحظه پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون خبرپراکنی میکنند. اقدام آنها عملیات روانی و جنگ نرم تلقی میشود که با وجود گسترش بسترهای رسانهای همچون کانالها، سایتها و شبکههای اجتماعی هر روز بر دامنه این عملیاتها افزوده میشود تا جایی که هر خبر و رویداد هر چند کم اهمیت در داخل ایران یا علیه ایران منبع تغذیه عملیات روانی آنها محسوب میشود. در این راستا آنها از تکنیکهایی همچون دو قطبیسازی با هدف تضعیف افکار عمومی و کاهش سرمایه اجتماعی، پاره حقیقتگویی، کانال انحرافی، مقصرنمایی، تعمیم افراطی، شایعهسازی، واهمهافکنی، اهریمنسازی، ابهامآفرینی و سیاهنمایی استفاده میکنند. نمونههای روشنی از رفتارهای تحریکآمیز آنها را این روزها در نشاندادن «شرایط اسفناک از داخل ایران» بهدلیل سیاست اصلاح اقتصادی دولت شاهد بودیم؛ اینکه چگونه با ادبیات «مردم درمانده» و «اقتصاد ورشکسته» سیاهنمایی میکردند یا وضعیت بسیار نامطلوبی را پیش چشم مخاطبان به تصویر میکشند. یا چگونه سعی کردند نگاه مردم را نسبت به سیاست «نگاه به شرق ایران» در حوزه سیاست خارجی و قراردادهای راهبردی ایران با چین و روسیه تحتتأثیر قرار دهند. یا اینکه اخبار را بهصورت وارونه جلوه دهند و سیاست جعلیسازی خبر را رواج بدهند تا به وسیله آن بزرگنمایی کرده و سعی در تضعیف افکار عمومی داشته باشند. بارها با این تکنیک دشمن بهویژه در ماجرای گرانی قیمت بنزین در سال1398و یا پیش از آن مواجه بودهایم. همچنین شاهد بودهایم که چگونه دست به خبرسازی میزنند و جامعه ایران را آشوبزده تلقی میکنند تا جایی که اگر مردم در رویدادی خواسته بحق خود را از دولت و مسئولین مطالبه کنند، آنها با تکنیک ابهامآفرینی و جعلیسازی، عملا این رویه را نوعی «اعتراض» به نظام سیاسی القا میکنند. نمونههای روشن در این زمینه زیاد است و بهنظر میرسد که بالابردن سواد رسانهای جامعه میتواند همگان را نسبت به این ترفندهای رسانهای آگاه سازد. مردم باید بدانند چرا شبکهای همچون بیبی سی، برای انتشار گسترده یک خبر جعلی و کذب به ناگاه تمام برنامههای خود را قطع میکند و برنامه چند ساعته ویژه با حضور چندین کارشناس برگزار میکند؛ آن هم کارشناسانی که معمولا اطلاع چندانی از شرایط ندارند و تنها در مسیر سیاستهای آن شبکهها صحبت میکنند. به واقع، ما در بستر عملیات روانی قرار گرفتهایم و باید نسبت به تمامی موضعگیریها آگاهی داشته باشیم. به باور دیگر، افکار عمومی همواره بهعنوان هدف عملیاتهای روانی، در معرض بمباران تبلیغاتی رسانههایی قرار دارند که بهمثابه ابزارهای نوین جنگی عمل میکنند؛ حرکت در برابر این جنگ نوین، نیازمند شناخت دقیق ماهیت، ابزارها و شیوههای پیشبرد این نوع از جنگهاست. رهبر معظم انقلاب با اشاره به تهاجم ترکیبی دشمن تأکید کردند: «...در مقابل این تهاجم ترکیبی و دستهجمعی، نمیتوانیم همیشه در موضع دفاعی بمانیم و ما نیز باید در زمینههای مختلف ازجمله رسانهای، امنیتی و اقتصادی تهاجم ترکیبی کنیم که در این زمینه اهل فکر و اقدام بهخصوص مسئولان، موظف به تلاش هستند...».
وارونهنماییهای سیاه
مطالبه و خواسته عمومی، حق مردم است؛ یعنی در هر جامعه و کشوری جزو خواسته بحق و از حقوق عموم مردم شناخته میشود. بدیهی است که مردم باید خواستههای خود را به دولتها بگویند و این مطالبهگری مسیر طبیعی خود را طی خواهد کرد. با این حال رسانههای معاند تلاش دارند تا با نشر اکاذیب مطالبهگری مردم را نوعی اعتراض به نظام سیاسی جلوه دهند. بهعنوان نمونه، در مطالبهگری اخیر رانندگان اتوبوس در تهران این رسانهها سعی کردند که پروژه اعتصابنمایی را تا آنجا منعکس کنند که کمکاری و بیتوجهی نظام پررنگ شود. یا در ماجرای مطالبهگری معلمان، بازنشستگان و... در واقع آنها سعی دارند هر رویداد و روندی را بهصورت وارونه و غلط پرداخته و منعکس کنند. با این حال ممکن است سؤال شود که چرا این حجم از خبرپراکنی کذب علیه کشور ما میشود؟یا آنها چرا با ما دشمن هستند؟ مهدی خورسند، تحلیلگر مسائل سیاسی در این زمینه به همشهری میگوید: «در مقابل تحریکات رسانهای دشمن باید بتوانیم بسیار فعالانه برخورد کنیم. راهکار آن نیز این است که تولید ادبیات و محتوای مناسب داشته باشیم. ضمن اینکه دولت و مسئولین باید بیشتر با مردم سخن بگویند؛ چرا که هر میزان ارتباط بین مردم و مسئولین شفافتر باشد رسانههای معاند نمیتوانند نشر اکاذیب کنند؛ چون مردم واقعیتهای داخل را بیشتر میدانند. مثلا در ماجرای اصلاح یارانهها، دولت میتوانست از ابتدا همه مسائل و روند این طرح را برای مردم روایت کند و سپس طرح را اجرایی میکرد تا رسانههای دشمن فرصت تحریک افکار عمومی را نداشته باشند. باید درنظر گرفت ما در جنگ روایتها قرار گرفتهایم و در این جنگ باید خود روایتگر باشیم. بستر آن نیز جهاد تبیین است که رهبر معظم انقلاب بارها بر آن تأکید داشتهاند. بدیهی است جهاد تبیین ما باید در راستای متنوعسازی روایتهای جذاب و صحیح باشد؛ تا جایی که دامنه تأثیرگذاری و روشنگری در جامعه بالا برود».
در واقع خورسند معتقد است که جنگ شناختی وجود دارد و قابل انکار نیست و تنها راه این است که آن را درک کنیم. بدیهی است که مردم نیز باید بدانند که رسانههای معاند و اپوزیسیون خارجنشین دلسوز ما نیستند. در واقع آنها مزدور اربابان خود هستند تا بیثباتی داخلی را به غلط به مردم ما تلقین کنند تا راه برای ورود افکار لیبرال، ایدئولوژیهای مخالف اسلام و نفوذ دشمنان باز شود. در واقع آنها دشمنان قسمخوردهای هستند که منابع مالی کافی برای ضربهزدن به افکار عمومی مردم ایران را دارند؛ بنابراین باید خود تحلیلگر روندهای خود باشیم تا آنها. راهکار نیز در بالابردن سواد رسانهای است. باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که کشورهای مستقل و آزادیخواه هیچگاه از جنگ نرم در امان نیستند. بنابراین باید آگاهیهای عمومی را افزایش دهیم و هر فرد از افراد جامعه یک سرباز در جنگ نرم علیه رسانههای معاند باشد.