یادگاریهای خاله خورشید
خاله خورشید برای فروش ظروف سنتی خود، قیمتی تعیین نمیکند و آرزو دارد آیندگان با دیدن «بارداخ» به یاد او بیفتند
حمیده پازوکی-خبرنگار
شهرستان کوثر یا به گویش مردم منطقه «گیوی» سرمایههای هنری و طبیعی بسیاری دارد که «خاله خورشید» یکی از معروفترین آنهاست؛ زنی 87ساله و تنها بازمانده از نسل سازندگان «بارداخ».
خاله خورشید چند ماهی بهدلیل بیماری قلبی توانایی صحبت کردن نداشت، اما بالاخره در روزهای اخیر توان صحبت کردن پیدا کرد. تماس ما با او برقرار میشود و در خانهاش نشسته و آنطور که خودش میگوید: آبگوشت در یکی از همان بارداخهای معروف در حال پختن است.
خاله خورشید فارسی صحبت نمیکند و هرچند ما با همکاری فاطمه مجیدی، کارشناس میراث فرهنگی شهرستان کوثر توانستیم با او همزبان شویم، اما لهجه شیرین و صدای دوستداشتنیاش گویای مهربانی و صمیمیت اوست.
روزگار مرا به ساخت بارداخ کشاند
خورشید نوروزی متولد1314 است و از60سال پیش تاکنون بارداخ میسازد؛ سفالی محلی که در دیماه1400 بهخاطر ارزشهای معنوی و برای پیشگیری از فراموشی ثبت ملی شد. همین موضوع بهانهای شد تا برای گفتوگو سراغ او برویم. خاله خورشید درباره حال و احوال این روزهایش میگوید: مدتی است حال خوبی ندارم و بهخاطر همین از 2ماه قبل نتوانستهام کار جدیدی بسازم. دوستان و آشنایان تماس میگیرند و میخواهند برایشان بارداخ بسازم، ولی فعلا نمیتوانم سفارش جدیدی قبول کنم. البته کمی حالم بهتر بشود دوباره شروع میکنم.
کار روی این سفال قدیمی را خیلی دوست دارد و میگوید: ساخت آن به هیچ عنوان کار سختی نیست. بارداخ با سفال معمولی خیلی فرق دارد، این را از توضیحاتی که خاله خورشید درباره ساخت این ظرفهای محلی میدهد متوجه میشوم. با این حال او طوری درباره آن حرف میزند که گویی همه میتوانند بارداخ بسازند. خاله خورشید توضیح میدهد: اگر از من بپرسید ساختن بارداخ اصلا کار سختی نیست، البته با هر خاکی نمیشود بارداخ ساخت، همیشه خاک لازم برای ساختن این سفال را از منطقه قلعه که نزدیک همینجاست تهیه کردهایم. خودمان میرویم خاک را میآوریم و الک میکنیم تا بسیار نرم و یکدست شود. ماده بعدی که نیاز داریم موی بز است. پس از آنکه خاک را به گِل تبدیل کردیم، موهای قیچی شده بز را لابهلای گِل اضافه و مخلوط میکنیم تا ماده لازم برای ساخت بارداخ آماده شود. این گل را بین پارچه پیچیده و یک روز به حال خودش میگذاریم، سپس مرد جوانی این گل را آنقدر ورز میدهد تا از آن صدای شکستن گردو بلند شود. این گل را باز یک روز نگه میداریم و بعد میتوانیم با آن بارداخ بسازیم. بارداخ به چرخ سفال نیاز ندارد و همه مراحل آن با دست انجام میشود.
او ادامه میدهد: وقتهایی مثل حالا که نمیتوانم کار کنم، دلم برای سفالگری تنگ میشود، گاهی هم که ناراحتم یا دلم گرفته با اینکه توان ساختن ندارم سراغ گل سفال میروم. میدانید، حتی لمس کردن این گل هم حالم را خوب میکند. همسرم میگوید: استراحت کنم و سفال نسازم ولی واقعا روحیهام هنگام کارکردن با این گل بهتر میشود. از او میپرسم که این کار را از کی شروع کرده و چطور ساختن بارداخ را یاد گرفته و خاله خورشید با زبان شیرین آذری توضیح میدهد : خواهر بزرگترم از قدیم بارداخ میساخت و درآمدی برای زندگیاش کسب میکرد، بهخاطر همین کار سفال را تا حدودی بلد بودم، یادم میآید 30ساله بودم که باغمان محصولی نداد، زندگی ما هم با فروختن محصول همان باغ میگذشت. چارهای نداشتم به جز اینکه ساخت بارداخ را دقیق از خواهرم یاد بگیرم تا بتوانم با ساختن ظروف سفالی و معاوضه آن با پول یا قند، شکر یا روغن زندگی را سامان ببخشم. کمکم یادگرفتم و در ساختن بارداخ حرفهای شدم و طی همه سالهایی که گذشته، این کار را ادامه دادم. حتی بعد از اینکه همسرم دیگر توانایی کارکردن نداشت باز هم ساخت بارداخ بود که درآمد زندگی ما را تامین کرد.
با بارداخ چه چیزهایی میسازند؟
خاله خورشید درباره اینکه چه چیزهایی با گِل میتواند بسازد، میگوید که همچون خواهرش ظرفهای سفالی مناسب زندگی روزمره را میسازد.
او ادامه میدهد: البته خواهرم به جز این ها برای خانهها تنور هم میساخت. من هم همین چیزها را از او یاد گرفتم و میسازم. بیشتر بارداخها برای درستکردن آبگوشت استفاده میشود، ولی اندازههای مختلفی دارد. به جز آن ظرفهای دیگری به شکل تابه هم درست میکردیم که میشود در آن کوکو سرخ کرد. به جز ظرف و تنور تنها چیز دیگری که با بارداخ ساخته میشود، شی سفالی است که آن را داغ و برای رفع کمردرد و پا درد استفاده میکنند. این را مادرم نخستین بار درست کرد و من هم بعدها ساختش را ادامه دادم.
بارداخ قیمت ندارد
هنرهای دستی و سنتی همیشه آثاری ارزشمند و معنوی محسوب میشوند، همین که کسی با دستهای خودش آنها را ساخته کافی است تا هرکسی آنها را عزیزتر از اشیا و ظروف کارخانهای بداند. با این حال خاله خورشید درباره کارهایش چندان سختگیر نیست و وقتی میپرسم چطور کارهایش را قیمت میگذارد، میگوید: برای بارداخ قیمت مشخصی به کسی نمیگویم، هرکسی هرچقدر که دوست داشته باشد پرداخت میکند و من هم چیز بیشتری از آنها نمیگیرم.
بارداخ؛ هنر زنان
اما بارداخ از کجا آمده است و از کی در میان مردم کوثر ساختنش آغاز شده؟ خاله خورشید درباره سابقه این ظرفهای سفالی توضیح میدهد: مردم کوثر از قدیم بارداخ میساختند و برای پختن غذا و بهویژه آبگوشت از آن استفاده میکردند، دقیقا نمیدانم از چه زمانی ساختن بارداخ توسط مردم شروع شده اما از وقتی که خودم به یاد دارم ساختن و استفاده از آن میان مردم محلی رواج داشته است. حتی مادر و مادربزرگم هم بارداخ میساختند. با اینکه کودک بودم بهخاطر دارم بارداخی که زنان اهل گیوی میساختند برای شهرها و روستاهای دیگر هم فرستاده میشد و به جایش مواد غذایی مورد نیاز دریافت میشد.
خاله خورشید میگوید که بارداخ کار دستی زنان گیوی بود و به یاد نمیآورد مردهای فامیل یا محله را در حال ساختن بارداخ دیده باشد. او میگوید: ساختن بارداخ هم سرگرمی و علاقه زنان بود هم شغلشان، بعضیها فقط برای استفاده خودشان بارداخ میساختند و بعضی هم مثل من از آن برای گذران زندگی استفاده میکردند. دلیل اینکه چرا زنها فقط بارداخ میساختند را نمیدانم ولی تا امروز به همین شکل ساخته شده است.
خاله خورشید از هر چیزی که به بارداخ مربوط باشد استقبال میکند و آنقدر مهربان است که در این سالها به هر مشتری که مشتاق بوده، ساختن آن را آموزش داده است. با این حال او ساختن بارداخ را قبلا به چند نفری که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان معرفی کرده بود یاد داده است. خودش میگوید: دوست دارم این کار را باز هم انجام بدهم تا حداقل پس از من افراد دیگری هم بتوانند این سفال را بسازند.
او در پایان صحبت کوتاهمان وقتی میپرسم چه آرزویی دارد، میگوید: آرزویی ندارم، فقط دلم میخواهد کسانی که برایشان بارداخ درست کردهام هر بار از آن استفاده میکنند به یاد من باشند و برای من هم دعا کنند.
خاله خورشید به جز محصول باغ کوچکش درآمدی ندارد، بیمه نیست و اگر نتواند بارداخ بسازد آنقدر متکی بهخودش است که از کسی کمک نمیگیرد. حالا که دستساختههای او بهعنوان تنها سازنده این سفال مخصوص شهرستان گیوی ثبت ملی شده است، بد نیست مسئولان میراث فرهنگی برای او شرایطی را فراهم کنند که در دوران سالمندی نگران اداره
زندگیاش نباشد.
مکث
مراحل ساخت بارداخ
بارداخ ظرفی سفالی است که به شکل دستی فتیلهای در اندازههای مختلف به صورت تک یا دودستگیره و دارای در ساخته میشود. ظرف ساختهشده از گل و موی بز پس از ساخت لابهلای پارچهای پیچیده میشود تا به مرور آب اولیه خود را از دست بدهد. بعد از این مرحله و وقتی که ظرف هنوز خیس است، با استفاده از سنگهای رودخانه در 3مرحله صیقلکاری و در نهایت کنار گذاشته میشود تا به طور کامل خشک شود.
در گذشته سفالهای خشک شده را در تنور میپختند اما در حال حاضر برای پخت از بشکهای استفاده میشود که در زیر آن سوراخهایی برای جابهجایی هوا تعبیه و از قسمت میانی یک در، برای کنترل پخت سفال ایجاد شده است. ظروف پخته شده را برای آببندی اولیه روی شعله میگذارند و در آن برنج، آب و روغن در حال جوش میریزند و مدتی به حال خود میگذارند. پس از این مرحله پخت هر نوع غذا مثل آبگوشت، کلهپاچه، عدسی، برنج و... در بارداخ امکانپذیر خواهد بود.