لیگ دو سینمای ایران
چرا گروه هنر و تجربه در گذر زمان دچار افول شد؟
شهاب مهدوی - روزنامهنگار
1. این روزها جلساتی به همت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برای تجدید سازمان گروه هنر و تجربه برگزار میشود. مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی متولی تازه هنر و تجربه است و عدهای این تصمیم سازمان سینمایی را مترادف با کوچک شدن این گروه و تبدیل از مؤسسهای مجزا به زیرمجموعهای از مرکز گسترش میدانند. حذف فیلمهای هنر و تجربه از اکران شهرستانها هم اقدامی در جهت تضعیف جایگاه این گروه ارزیابی شده است که اعتراض کارگردانهایی که فیلمهایشان هماکنون در این گروه اکران شده را در پی داشته است. فیلمهای هنر و تجربه بخش کوچکی از ظرفیت اکران را در اختیار دارند که حالا همین هم کوچکتر شده است. آنچه واضح بهنظر میرسد لزوم تجدید نظر در برخی سیاستهای گروه هنر و تجربه است. گروهی که در شمایل فعلی دیگر نه شوری برمیانگیزد و نه امیدی را زنده نگه میدارد.
2. از روزهای تشکیل گروه هنر و تجربه ۸ سال میگذرد؛ گروهی که با هدف حمایت از فیلمهای مستقل هنری تشکیل شد و در ابتدای مسیر هم مستحضر به حمایت رئیس وقت سازمان سینمایی بود. از دل این حمایت تشکیلاتی بیرون آمد که عدهای تا سالها آن را مهمترین دستاورد مدیریت سینما در دولت یازدهم میدانستند. در گروه هنر و تجربه فیلمهایی امکان نمایش عمومی یافتند که سینماداران رغبتی به اکرانشان نشان نمیدادند. در سالهای اوج فعالیت هنر و تجربه که چه در مخاطب هدف و چه در میان فیلمسازان رضایت نسبی از عملکرد گروه وجود داشت، عملا چند فیلم خاص بار این گروه را بر دوش میکشیدند و بیشتر دیده میشدند. مثال روشنش «ماهی و گربه» بود که به نوعی به قافله سالار هنر و تجربه تبدیل شده بود. طبق سازوکار طراحی شده، فیلمهای این گروه با حمایت ارشاد که از طریق مؤسسه هنر و تجربه صورت میگرفت روی پرده میآمدند. به مرور زمان و با تغییر مدیریت سینما، هنر و تجربه هم به حاشیه رانده شد. گروهی که بهتدریج حساسیتهایش را در مرحله انتخاب فیلمها از دست داد و شد محلی برای اکران فیلمهایی که امکان جذب مخاطب گسترده نداشتند و الزاما نه هنری بودند و نه تجربی. شوری که در سالهای ۹۳ و ۹۴ با اکران چند فیلم شاخص در گروه هنر و تجربه ایجاد شده بود، با کاهش حساسیتها در انتخاب فیلمها که به اکران هر سیاهمشقی انجامید، فروکش کرد. همزمان سازمان سینمایی هم حمایتش از این گروه را تقلیل داد؛ گروهی که در اواخر دهه ۹۰ بهصورت باری به هر جهت به فعالیتش ادامه داد. حالا هم که باید تصمیمات تازهای برای این گروه گرفته شود.
3. سینماروها همانقدر فیلمهای گروه هنر و تجربه را دنبال میکنند که فوتبالدوستان رقابتهای لیگ دو را. سینمای ایران یک جریان اصلی دارد که عموما شامل کمدیها و درامهای اجتماعی میشود؛ فیلمهایی که ویترین اصلی سینمای ایران را تشکیل میدهند. در مرحله بعد فیلمهایی قرار میگیرند که حکم تزئینات دور سفره را دارند و از همان ابتدا مشخص است که قرار نیست اتفاق ویژهای برایشان در گیشه رخ دهد. با فاصله بسیار از این فیلمها، آثار هنر و تجربه قرار میگیرند که تماشایشان برای همان اندک مخاطب پیگیر و علاقهمند هم آسان نیست. در واقع پراکندگی جدول نمایش فیلمهای این گروه به جای گسترش مخاطب به نقض غرض مبدل شده است. موضوعی که برخی سینماگران هم به آن اشاره کردهاند. مثل این صحبتهای هادی آفریده کارگردان سینمای مستند در نشست بررسی مشکلات گروه هنر و تجربه: « من فیلم «ایران سرای من است» را در اینترنت دیده بودم، اما وقتی فهمیدم بنیاد سینمایی فارابی با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آن را توسط مؤسسه هنر و تجربه اکران کرده است، دوست داشتم فیلم را بار دیگر روی پرده سینما ببینم، اما هرچقدر که گشتم یک سانس مناسب برای دیدن فیلم نیافتم. چرا هنروتجربه باید در تهران چندین سالن داشته باشد اما سانسهای آن بهگونهای شناور باشد که مردم نتوانند برای دیدن آثار برنامهریزی کنند؟ باید برای احیای «هنر و تجربه» یک سالن در تهران درنظر بگیریم، ممکن است که ابتدا این تصمیم مخالفانی داشته باشد و بگویند که اکران را محدود کردهاید اما نتیجه آن نظم خواهد بود.» قبلاً اختصاص یک سینمای مختص هنر و تجربه آرزوی علاقهمندان فیلمهای متفاوت بود، اتفاقی که در سالهای اول شکلگیری گروه هنر و تجربه کاملا شدنی بود ولی به هر دلیل جدی گرفته نشد. اما بهنظر میرسد پیشنهاد هادی آفریده، امکانپذیر باشد و اختصاص یک سالن مناسب و اکران متمرکز، بخشی از مشکلات هنر و تجربه را حل کند:گروهی که نیاز به بازتعریف اهداف و برنامههایش دارد اگر که اراده و تدبیری برای خروجش از این وضعیت وجود داشته باشد.