یکسده پس از «کاوه»؛ درفش سالهای عسرت
حمیدرضا محمدی - روزنامهنگار
«در یک زمان فوقالعاده تاریخی دنیا هستیم که عظمت و اهمیت آن از شدت ظهور خفا بههم رسانیده و ما چون در جریان وقایع عظیمه آن هستیم درست ملتفت دهشت هولناک آن نیستیم و فقط اخلاف ما این زمان پرهراس را با هول و عجب خواهند خواند... چند تن از بومیان یک کشور بدبخت و زبون دشمن یعنی ایران نیز در این روز رستخیز ملل و فرع اکبر در شهر برلین مرکز حرکات محیرالعقول جنگ جهانگیر گردآمده و درباره مملکت ستمدیده خود فکر میکنند... در این حال تکلیف ماست که باز بیکار نمانیم و اگر از دور هم باشد برای بیدارساختن و برانگیختن هموطنان خود فریاد زنیم و برای همراهی با اردوی جهاد ملی استغاثه نماییم. همین است مقصد این روزنامه کوچک که صدای ضعیف خود را در میان غلغله عالمگیر از دارالسلطنه برلین میخواهد به گوش ایرانیان برساند... با این امید که بتوانیم صدایی به صدای اولاد بیدار ایران که در هر گوشهای که هستند اهمیت موقع امروزه را ملتفت شده و فریاد میزنند بدهیم. به نشر این ورقه مبادرت کردیم و اسم آنرا تمیناً کاوه گذاشتیم. بدبختانه فریدونی در ایران پیدا نشد و قیام ایران بر ضددشمنان کار خود ملت است و بس.»
آنچه خواندید فرازهایی بود از سرمقاله نخستین شماره جریده «کاوه» که به مدیریت سیدحسن تقیزاده در سوم بهمن 1294، در بحبوحه جنگ جهانی اول در برلین به طبع رسید؛ مطبوعهای که ارگان غیررسمی نهضت عدهای از ایرانیان مقیم اروپا در آن زمان با نام «کمیته ملیون ایرانی» بود.
دوره نخست انتشارش (4سال)، تماماً سیاسی بود و هردوهفته در 8صفحه منتشر میشد اما در دوره دوم آنکه 2سال به طول انجامید و ماهانه در 16صفحه نشر مییافت، بهمراتب، تاریخیتر و ادبیتر شد و به نوشته ایرج افشار، «پیشگام و راهنمای واقعی بود برای تعلیم اسلوب جدید تحقیقات و اعمال روش علمی اروپایی. مخصوصاً سلسله مقالات تقیزاده درباره فردوسی و شاهنامه نمونه برجسته و درجه اول در این طریقه بود» و همچنین «...مباحثی است که به انتقاد از اسلوب فارسینویسی آنعهد اختصاص یافته بود... این تذکار و اخطار بیتردید در افکار ایرانیان مؤثر واقع شد.»
اما آنچه کاوه را شایان توجه و صاحب اهمیت میکند، کسانی است که در آن قلم میزدند. سیدمحمدعلی جمالزاده، محمد قزوینی و ابوالحسن حکیمی (برادر ابراهیم حکیمالملک) اعضای اصلی بودند و دیگرانی چون ابراهیم پورداوود، محمدعلی فروغی، سیدابوالحسن علوی (پدربزرگ علوی)، حسین کاظمزاده ایرانشهر، رضا تربیت، محمدعلی سدیدالسلطنه کبابی و کریم طاهرزاده بهزاد نیز در تحریریه آن بودند.
کاوه اما جز این نامها، برای جوانان فاضلی مانند عباس اقبال آشتیانی نیز محملی شد برای نوشتن، تا مشوق باشد و البته باید از ایرانشناسانی چون ادوارد براون، هانری ماسه، آرتور کریستن سن، ویلهلم گایگر، اُسکار مان و ایگن میتوخ هم نام برد که در آن مقاله مینگاشتند. شاید حضور قلمی مشاهیر خاورشناسی آنروزگار به این سبب نیز باشد که اکثر نویسندگان کاوه بهویژه تقیزاده، قزوینی، پورداوود، جمالزاده و ایرانشهر، به مطالعات شرقی اروپا عطف نظر داشتند. چنانکه افشار بر این عقیده است که «کاوه در میان جراید و مجلات قدیم فارسی، نخستین نشریهای است که به نقد و معرفی کتب اروپایی پرداخت و عدهای از کتب معتبر شرقشناسان را تحت عنوان «بهترین تألیفات فرنگیها درباره ایران» به ایرانیان معرفی کرد... جزین، در کاوه ترجمه بعضی مقالات و فصول کتب مستشرقین منتشر شده است.»
کاوه تنها یک مطبوعه نبود که خود به یک بنگاه نشر کتاب هم تبدیل شده بود. از میان آثاری که منتشر شد باید از «گنج شایگان؛ اوضاع اقتصادی ایران» نوشته جمالزاده و «مختصر تاریخ مجلس ملی ایران» تألیف تقیزاده یاد کرد.
کاوه اما در آستانه سومین سال انتشار، یکباره متوقف شد و با شماره فوقالعادهای در 4صفحه که پنجشنبه، نهم فروردین 1301منتشر شد بهکار خود پایان داد و بهانهاش، «مسافرت مؤسس روزنامه به روسیه برای خدمتی راجعبه مملکت ایران» بود زیرا تقیزاده برای عقد معاهدهای تجارتی و گمرکی به شوروی مأمور شده بود. همینروزها یکصدسال از خاتمه انتشار کاوه گذشت؛ جریدهای که در زمانه خود بسیار اثر گذاشت چنانکه به قول افشار، «بعضی از عقایدی که در این سرمقالهها عنوان شده است مانند عبارت معروف «ایران باید ظاهراً و باطناً و جسماً و روحاً فرنگیمآب شود و بس» (شماره 1، دوره جدید - 22ژانویه 1920[اول بهمن 1298]) موجب گفتوگوهای فراوان شد.» و البته در وصف تأثیراتش به تحریر علامه قزوینی، طی مکاتبهای با تقیزاده، همین کوتاه که «والله بالله (اقلاً به عقیده من) یک نمره کاوه، فقط و فقط یک نمره آن، بیش از تمام مدت آن چندسال که در ایران سنگ مشروطه و استبداد را به سینه زدید خدمت به ایران میکند، هم ادباً و هم برای خرابکردن بنیان خرافات و موهومات مردم ایران...»
اگر خواستید هر آنچه را که در این نشریه نشر یافت بخوانید، ایرج افشار همهاش را در کتابی گرد آورد که ابتدا در سال 1356و بعد، در سال 1384، با نام «کاوه»، ازسوی انتشار اساطیر منتشر شد.
تصویر نخستینشماره کاوه؛ سوم بهمن 1294