• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 18 فروردین 1401
کد مطلب : 157387
+
-

روایت به‌جای نصیحت

یادداشت
روایت به‌جای نصیحت

عیسی محمدی

یکی از بزرگ‌ترین خلأهای برنامه‌سازی در صداوسیما را باید در حوزه برنامه‌سازی معارفی یا مذهبی جست‌وجو کرد. این خلأ وقت‌هایی خودش را بیشتر نشان می‌دهد که با یک مناسبت ریز و درشت روبه‌رو هستیم. آن وقت است که شبکه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی، ما را به چنان برنامه‌های فکر نشده و گل‌درشتی می‌بندند که تنها راه گریز، آن است که تلویزیون و رادیو را خاموش کرده یا کانال‌های دیگر را جست‌وجو کنیم. اینها البته بدان معنا نیست که مردم از چنین برنامه‌هایی خسته‌اند؛ مردم از پندها، نصیحت‌ها و برنامه‌های خیلی ابتدایی خسته‌اند؛ چرا که احساس می‌کنند کسی حواسش به کیفیت مدنظر و استاندارد مورد‌نظر و مورد‌احترام تماشاچی‌ها نیست و مخاطب در پهنه رسانه و ارتباطات، نخستین نفری است که به این درک می‌رسد.
ادعا می‌کنیم که مردم علاقه‌مند به برنامه‌های معارفی هستند اما برنامه‌سازها کم‌لطفی می‌کنند و اساسا ابتدایی‌ترین حرف‌ها، سناریوها، تدوین‌ها، مهمان‌ها و... را برای این برنامه‌ها درنظر می‌گیرند. برای اثبات این ادعا نیز کافی است نیم‌نگاهی به برنامه‌هایی چون «زندگی پس از زندگی»، «ماه عسل»، «سمت خدا» و... بیندازید. شاید کمتر کسی فکر می‌کرد به این زودی و در غیاب ماه عسل احسان علیخانی، برنامه و برنامه‌سازی ظهور کند که چشم و چراغ برنامه‌سازی معارفی در صداوسیما بشود. و آن‌هم بدون اینکه در جست‌وجوی شعار و پندی باشد اما حالا عباس موزون و زندگی پس از زندگی او، هم افراد عامی را پای تلویزیون و شبکه چهارم سیما نشانده و هم افراد نخبه جامعه را. مگر یک برنامه و یک شبکه دیگر چه می‌خواهد؟ اما چرا زندگی پس از زندگی که این‌چنین چراغ‌خاموش به خانه‌های مردم آمد، به این موفقیت رسید؟ شاید بازخوانی دلایل این موفقیت، برای دیگر برنامه‌سازان و افرادی که در حوزه برنامه‌سازی معارفی و مذهبی کار می‌کنند، گرانبهاتر از الماس باشد.
اولین دلیل موفقیت این برنامه را، باید در یک گرایش روایی دانست. در دنیای نویسندگی عرض می‌شود که وقایع و پدیده‌ها را تعریف نکنید، نشان بدهید. جالب اینکه  این اصل بعدها به حوزه رسانه نیز راه پیدا کرد. این اصل در واقع عصاره داستان‌نویسی، روایت‌نویسی و دیگر هنرهای نمایشی است. عباس موزون به‌عنوان فردی که تجربه‌های رسانه‌ای مختلفی داشته و تحصیلات دانشگاهی متنوعی را هم پشت سر گذاشته، به خوبی از این اصل مطلع بوده و هست. او قصد ندارد کسی را نصیحت کند؛ تنها کاری که می‌کند آن است که با اتکا به دانش پژوهشگری خود، دنبال موردهای مناسب برای مصاحبه می‌گردد و سپس پای حرف‌های آنها می‌نشیند. او تنها سؤال می‌کند تا روایت‌ها کامل شود؛ نه اینکه مانند غالب مجری‌ها سؤال کند تا خود را نشان بدهد. او می‌داند که در چنین مصاحبه‌های مهمی، اصل روایت مصاحبه‌شونده است و مصاحبه‌کننده باید در این میانه ناپدیدار باشد و صرفا تسهیل‌کننده روایت.
دلیل بعدی، انتخاب هوشمندانه موضوع است. همه ما بسیار اتفاق می‌افتد که با تلنگری، به یاد مرگ و جهان پس از مرگ می‌افتیم. در واقع و به نوعی، مهم‌ترین مسئله انسان همین جهان پس از مرگ است؛ چرا که مقصد ماست. از سوی دیگر مشخص نیست ما چه زمانی در دنیا حضور خواهیم داشت. قانون احتمالات، این زمان را از یک‌دقیقه تا یکصد‌سال می‌تواند تخمین بزند؛ به‌عبارت دیگر، ما ممکن است در کمتر از یک دقیقه دیگر، به آن مقصد رسیده باشیم. آیا عاقلانه است که از مقصد خودمان که قرار است تا ابد در آن اقامت داشته باشیم، چیزی ندانیم؟ پس زندگی پس از مرگ را باید مهم‌ترین دغدغه فراموش شده آدمی بدانیم که این برنامه، دست روی آن گذاشته است.
سومین دلیل موفقیت این برنامه را باید در نیروی ذخیره فوق‌العاده ارزشمند مجری و تهیه‌کننده آن دانست. نیروی ذخیره، یعنی حرف‌ها، مطالعات، پژوهش‌ها و اطلاعاتی که درباره موضوع مورد‌نظر دارید اما فرصتی فراهم نمی‌شود که بیان‌شان کنید. این «دیتا»‌ها شاید هیچ وقت بیان نشوند اما اعتباری صدچندان به برنامه می‌بخشند و اعتماد‌به‌نفس مجری و کارشناس را در صحبت و اجرا بالا می‌برند. در واقع ما در زندگی پس از زندگی، با اجرای یک پژوهشگر روبه‌رو هستیم تا یک مجری صرف یا حتی یک مجری‌کارشناس صرف. زندگی موزون را پژوهش پیرامون تجربه‌های نزدیک به مرگ می‌سازد و او چه برنامه بسازد و چه نسازد، دنبال چنین گرایشی هست. پس بی‌راه نیست اگر برنامه او این‌چنین‌گیرا از آب درمی‌آید و همه با آن ارتباط می‌گیرند.
دلایل بعدی موفقیت برنامه را هم باید احاطه او بر زبان انگلیسی و ارتباط گرفتن با پژوهشگران شاخص حوزه خود در سطح بین‌المللی و همچنین استفاده از عناصر سینمایی و برنامه‌سازی حرفه‌ای در برنامه‌اش دانست. موضوع بعدی هم، احترام او به مصاحبه‌شوندگان و تعامل انسانی و درست با آنهاست؛ که این امر ناشی از شخصیت خاص و دوست‌داشتنی این مجری است؛ ادبی که او در مقابل مصاحبه‌کنندگان خود دارد را شاید حتی در برنامه‌های شاخص معارفی دیگر صداوسیما کمتر بتوان سراغ گرفت. این مجری در واقع با چیزی که ساخته است به استقبال مخاطبش می‌رود؛ نه با حرف‌هایی که دارد. به همین دلیل است که برنامه‌اش در ابتدای فصل سوم و در کمتر از دوسال‌واندی، این‌چنین اثرگذار ظاهر شده و به نوعی به «برند» و شناسه برنامه‌های مذهبی و معارفی شبکه چهارم و صداوسیما تبدیل شده است.

این خبر را به اشتراک بگذارید