تقویم / سالمرگ/پایان سیده الشعرا
برای شاعر شدن ازدواج کرد. هر چند پدر مشوق و راهنمای او برای شعر گفتن بود، ولی پیش از ازدواج اجازه چاپ شعر را به پروین نداد. فکر میکرد این کارها برای دخترش مناسب نیست. پس پروین در 27سالگی ازدواج کرد تا بتواند شعر بگوید. ولی این ازدواج 2ماه بعد به جدایی منجر شد. شاید تأثیر این جدایی در عاطفه شعری پروین بود که باعث شد قطعات زیادی در عطوفت به کودکان و درماندگان بسراید. بعدها دفتر اشعارش چندین بار به چاپ رسید. مقدمه دیوانش را ملک الشعرای بهار نوشت و او را «ملکه شاعران زن» (سیده الشعرا) نامید. مدتی بعد از چاپ دیوان اشعارش در کتابخانه دانشسرای عالی سرگرم کتابداری شد، ولی بهعلت بیماری پدرش دست از کار کشید تا از وی پرستاری کند. پدر یک سال بعد درگذشت و مرگش تأثیر بدی بر روحیه دختر گذاشت. پروین چندی بعد بهعلت بیماری حصبه به بستر افتاد. او 12روز بعد یعنی 15فروردین ۱۳۲۰، درحالیکه فقط 35سال داشت، درگذشت و کنار پدر خود در قم به خوابی همیشگی فرو رفت. خودش شعری گفته بود برای سنگ قبرش: «این که خاک سیهاش بالین است/ اختر چرخ ادب پروین است/ گر چه جز تلخی از ایام ندید/ هر چه خواهی سخنش شیرین است.» سخن پروین اما چندان هم شیرین نیست؛ او راوی دردهای اجتماع خود بود. او با نگاه خردمندانه ناصرخسرو و سادگی و روانی سبک سعدی، از مسائل آن روزگار پر اختناق شعر گفته. موضوع بیشتر قطعاتش، مکالمه و گفتوگوی 2 نفر است؛ همانی که در ادبیات «مناظره» گفته میشود. حالا از کلکل 2 کاراکتر اجتماعی گرفته مثل محتسب و مست تا گفتوگوی 2 چیز غیرزنده سمبلیک مثل کرباس و الماس: «به پیرامون من، دارند شب پاس/ تو کرباسی، مرا خوانند الماس».