• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
پنج شنبه 26 اسفند 1400
کد مطلب : 156830
+
-

نکته‌هایی برای اینکه هوش مالی شما تقویت شود

یاد بگیرید برای پول کار نکنید

یاد بگیرید برای پول کار نکنید

این روزها همه با مشکلات مالی روبه‌رو هستند، حتی شما دوست عزیز! اما نکته مهم‌تر این است که غالب مردم، با اینکه می‌دانند باید برای بخش مالی و اقتصادی زندگی‌شان فکری اساسی بکنند، اساساً نسبت به هوش مالی و آموختن آن بی‌اعتنا هستند. در واقع مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها همه‌‌چیز به بچه‌ها یاد می‌دهند، به غیر از نکته‌هایی که می‌تواند هوش مالی آنها را رشد بدهد؛ درحالی‌که همه‌‌چیز زندگی مالی و اقتصادی‌شان وابسته به همین هوش مالی است. در این‌باره زیاد می‌شود صحبت کرد و قصد داریم در روز هفتم، به‌صورت منظم و البته نه هفتگی، درباره‌اش صحبت کنیم. عجالتاً نکته‌هایی را در این‌باره با هم مرور می‌کنیم تا به مقاله‌های بعدی هم برسیم.

درک درست از ثروت
باید درک درستی از ثروت‌سازی و موفقیت مالی داشته باشید. البته که داشتن دارایی خوب است، ولی در روزگار ما این دانش و اطلاعات شماست که برای شما تولید ثروت می‌کند. در واقع شما اگر دانش و اطلاعات لازم را داشته باشید، دارایی‌ها نیز خودبه‌خود از راه خواهند رسید. پس به این ترتیب، این بهانه که برای ثروت‌سازی نیاز به دارایی و پول زیاد داریم، از میان برداشته می‌شود. در جریان باشید که در آموزه‌های هوش مالی، این پول نیست که شما را پولدار می‌کند، این دانش مدیریت مالی است که باعث ثروت شما می‌شود؛ یعنی اگر پول داشته باشید ولی هوش مالی نداشته باشید، به‌زودی پول‌تان هم از دست خواهد رفت. ولی اگر هوش مالی داشته باشید ولو اینکه پولی هم نداشته باشید، در این صورت به جاهای خوبی خواهید رسید.

ثروت شما مغز شماست
به یاد داشته باشید که ثروت شما حساب بانکی شما و پول توی جیب شما نیست. پس چیست؟ ثروت شما، اطلاعات مالی موجود در مغز شماست. همچنین ثروت شما اطلاعات تخصصی شما در کسب‌وکارتان است. پس خاطرتان باشد که باید زمان زیادی برای کسب این تخصص صرف کنید. گفته می‌شود سعی کنید یک‌دهم از درآمدتان را صرف آموزش خودتان کنید؛ نتیجه‌اش را به‌صورت فوری خواهید دید. همه ما مشکلات مالی داریم. گفته می‌شود که مشکلات مالی مثل دندان‌درد می‌ماند. تکلیف شما با دندان‌درد چیست؟ باید برایش فکری بکنید. نمی‌توانید دندان‌درد را بی‌خیال شوید، باید برایش فکری کنید. باید در زندگی مالی‌تان نیز برای معضلات اقتصادی، چنین نگاهی داشته باشید. بی‌تفاوتی نسبت به این مشکلات، دردی را از شما دوا نمی‌کند، باید برای‌شان حتماً برنامه‌ای دقیق و قطعی داشته باشید.

هوشی که قابل‌رشد است
خبر خوب هم اینکه هوش مالی را می‌توانید رشد بدهید؛ درست مثل یک عضله. اینطور نیست که فکر کنید بقیه که دانش مالی بیشتری نسبت به شما دارند، خیلی خاص‌تر هستند. آنها هم چیزهایی یاد گرفته و مدام اجرایی کرده‌اند تا به این سطح رسیده‌اند. در واقع قرار نیست در هوش مالی عالی شوید تا واردش شوید بلکه باید واردش شوید تا در آن عالی شوید، به همین سادگی. اصل هوش مالی، این است که به سمت مشکلات مالی بروید؛ نه اینکه از آنها فرار کنید. فقرا از مشکلات مالی فرار می‌کنند اما کسانی که ذهن ثروتمندی دارند تعمداً به سمت مشکلات مالی می‌روند. اما چرا؟ برای اینکه می‌دانند ثروت، در آن‌سوی رفع مشکلات مالی نهفته است. هرچقدر مشکلات مالی که رفع می‌کنید بیشتر و بزرگ‌تر باشند، به موفقیت مالی بیشتری هم خواهید رسید. نکته جالب‌تر دیگر در حوزه هوش مالی این است: دانشگاه رفتن و مدرک گرفتن، شما را ثروتمند نمی‌کند البته قصدمان تحقیر دانشگاه نیست. دانشگاه، هدفی دیگر دارد و برای کسانی که دنبال موفقیت اقتصادی و مالی هستند، شاید مسیر خوبی نباشد. در واقع بدون دانشگاه رفتن هم شما می‌توانید به موفقیت‌های مالی برسید، تنها باید به‌صورت غیررسمی به‌خودتان آموزش‌های لازم را بدهید.

برای پول کار نکنید
یکی از رمز و رازهای هوش مالی، این است که برای پول کار نکنید. اساساً یکی از تعاریف فقر مالی، این است که ناچارید زمان صرف کنید تا درآمد داشته باشید؛ یعنی اگر سر کارتان نروید، سر‌ ماه هم خبری از حقوق نیست. درحالی‌که باید درآمدتان را به سمتی ببرید که بدون صرف زمان، تولید ثروت و سود داشته باشید. در واقع باید به سمت سرمایه‌گذاری و درآمدهای غیرحضوری بروید. چرخه هوش مالی چنین است: کار کنید، پس‌انداز کنید، پس‌انداز را سرمایه‌گذاری کنید، از سود آن دوباره سرمایه‌گذاری کنید و در نهایت از سودهای نهایی دارایی اضافه کنید اما نکته مهم‌تر در دارایی است: دارایی چیزی است که به شما سود و درآمد برساند، نه چیزی که صرفاً وجود داشته باشد. مغازه‌ای که می‌خرید و اجاره می‌دهید دارایی است اما خانه‌ای که توی آن زندگی می‌کنید، نه.

تنوع درآمدی ایجاد کنید
درآمد شما از چه راهی تأمین می‌شود؟ شاید یک یا در نهایت 2منبع درآمد داشته باشید. سعی کنید ذهن خودتان را تحت‌فشار قرار دهید تا منابع درآمدی دیگری پیدا کنید. در این صورت، می‌توانید با تنوع درآمدی روبه‌رو بوده و سود بیشتری داشته باشید. جالب است که بیشتر مردم حتی با آنکه تنها منبع درآمدشان در بازار کار دچار رخوت شده، باز هم به سمت تنوع درآمدی نمی‌روند. به یاد داشته باشید که سود بردن همیشه از مزد گرفتن بهتر است. پس به سمت موقعیت‌هایی بروید که برای‌تان سود دربردارد. افرادی که هوش مالی خوبی دارند، ترجیح می‌دهند که به‌صورت درصد از فروش یا درصد از یک فعالیت خاص فعالیت کنند؛ تا هم مرزی برای پولی که می‌گیرند وجود نداشته باشد و هم از سوی دیگر، انگیزه زیادی برای حرکت داشته باشند. حتی در کنار درآمد ثابت کارمندی، می‌توانید به سود دریافت کردن هم فکر کنید.

سلام به بودجه
بودجه‌بندی مشخصی برای هزینه‌های زندگی داشته باشید و به آن متعهد باشید. سعی کنید هزینه‌های‌تان را به نسبت همین بودجه‌بندی ثابت نگه دارید. طبق موقعیت‌های پیش آمده عمل نکنید، بلکه باید برای‌تان مشخص باشد که دقیقاً از قبل، چه رفتاری باید داشته باشید. رفتارهای شما باید از پیش معین باشد، در غیراین صورت موقعیت‌های پیش آمده درآمد و پس‌اندازتان را به باد خواهد داد.

پول را سفت نگه‌دار
باید روحیه سفت و سختی برای نگه‌داشتن پول داشته باشید. یکی از جنبه‌های هوش مالی، آن است که چقدر از درآمد و سود حاصله را می‌توانید نگه‌دارید. آنها که استعدادی در این زمینه ندارند، قطعاً در این حوزه مشکل دارند. باید بتوانید هرچه بیشتر نگه دارید تا در نهایت به مرحله سرمایه‌گذاری برسید حتی اگر شده با مبلغی بسیار کم. بعد از مدتی چشم باز می‌کنید و متوجه می‌شوید مبالغ سرمایه‌گذاری کم، چقدر کارگشا بوده.

اهمیت کنترل احساسات
هوش مالی بخشی از آی‌کیو نیست و بخشی از آی‌کیو محسوب می‌شود؛ یعنی در نسبت مستقیم با احساسات و هیجان‌های شماست. پس تا می‌توانید باید روی احساسات خود کنترل داشته باشید. این کنترل احساسات، باعث می‌شود تا مواقعی که موج‌های خاصی در اجتماع بابت درآمدها از مجراهای خاص مثل بورس و مسکن و... پیش می‌آید، کاملاً منطقی عمل کنید. در غیراین صورت شما هم احساساتی عمل کرده و با موج خواهید رفت.

این چرخه را بشکنید
غالباً سخت‌تر کار می‌کنند تا به پول بیشتر برسند. چون هوش مالی هم ندارند، در نتیجه این درآمد بیشتر ناشی از کار بیشتر، صرف هزینه‌های زندگی می‌شود. نتیجه؟ شما بدهکارتر می‌شوید. چه‌کار می‌کنید؟ دوباره کار بیشتر! و این چرخه، باعث فقر و فلاکت و افسردگی خیلی‌ها شده است. باید این چرخه را بشکنید و هزینه‌های خود را ثابت نگه دارید.







 

این خبر را به اشتراک بگذارید