مکرون در صحنه بینالملل چقدر معتبر است؟
مرور 5 سال سیاست خارجی فرانسه نشان میدهد که حضور امانوئل مکرون در عرصه بینالملل، ترکیبی از موفقیت و شکست بوده است
امانوئل مکرون، در سالهای ریاستجمهوریاش، درگیر بحرانها و رویدادهای بینالمللی بزرگی بود و تلاش زیادی کرد تا از خود چهرهای جهانی نشان دهد. رئیسجمهور فرانسه، پنجشنبه رسما اعلام کرد که برای دور دوم هم در انتخابات ریاستجمهوری شرکت میکند و بهاحتمال زیاد فرصت خواهد داشت تا جاهطلبیها و سیاستهایش در عرصه جهانی را پی بگیرد. او در حالی اعلام کرد دوباره در انتخابات شرکت میکند که آخرین تلاشش برای جلوگیری از یک جنگ در اروپا، ناکام ماند.
جوانترین، رهبر فرانسه از دوران ناپلئون به بعد در تمام دوران حضورش در کاخ ریاستجمهوری، خود را یک میانجی در سطح جهانی نشان داده و فرانسه و خودش را در کانون توجهها قرار داده است. او هرچند در جلوگیری از بروز جنگ اوکراین شکست خورد، اما تمام تلاشش را کرد. او به مسکو رفت، سر یک میز با پوتین مذاکره کرد و به توافقاتی اولیه هم رسید اما همهچیز فرو پاشید و سرانجام روسیه به اوکراین حمله کرد.
این شکست، در پی یک ناکامی دیگر در عرصه جهانی در دوران مکرون روی داد؛ پاریس حدود 2هفته پیش اعلام کرد نیروهایش را بعد از نبرد فرسایشی 9ساله با گروههای تروریست از مالی تخلیه میکند. اما دوران مکرون فقط این ناکامیها و شکستها نبوده است.
دوستی غیرمنتظره
هیچ رهبری در اروپا همچون مکرون نتوانسته رابطهای نزدیک و پایدار با پوتین برقرار کند. مکرون در 2سال اول ریاستجمهوریاش، 2بار از پوتین در پاریس میزبانی کرد. او درباره رابطه روسیه با اروپا گفته است: «ما از روسیهای که پشتش را به اروپا کند نفعی نمیبریم.»
مکرون از همین استراتژی برای نزدیک شدن به یک میهمان دیگرش، یعنی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا استفاده کرد. او استقبال درخوری از ترامپ در پاریس کرد و موفق هم شد به او نزدیک شود. دست دادنهای اغراق شده و روبوسیهای غلیظ در جریان سفر مکرون به واشنگتن توجه رسانههای دنیا را بهخود جلب کرد اما مکرون، با وجود نزدیکی عجیب به ترامپ، نتوانست این رئیسجمهور پیشبینیناپذیر آمریکا را متقاعد کند که از پیمان محیطزیستی پاریس و توافق هستهای ایران خارج نشود. با کنارهگیری عامدانه آمریکا از تحولات جهانی و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، مکرون این فرصت را به دست آورد تا با اعتماد به نفس بیشتری در عرصه جهانی سیاستهایش و همینطور خودش را عرضه کند.
«مرگ مغزی» ناتو
بعد از ناکامی نگه داشتن آمریکا در توافق هستهای، مکرون تلاش کرد بنبستها در لبنان و لیبی را بشکند. او در این راه، حتی حاضر شد به نخستین رهبر غربی تبدیل شود که بعد از قتل بیرحمانه جمال خاشقچی به عربستان سعودی سفر کرد. او به منتقدانش میگفت که برای دستیابی به صلح در لبنان و خاورمیانه، به همکاری عربستان نیاز دارد.
سفر به عربستان در آن دوره خاص، البته تنها باری نبود که متحدان فرانسه را غافلگیر و ناراحت کرد. مکرون در گفتوگوی معروف خود با اکونومیست در سال2019، گفت که ناتو دچار «مرگ مغزی» شده است و همپیمانانش را شوکه کرد و با اعتراضهای زیادی در واشنگتن و پایتختهای اروپایی مواجه شد. پاریس، امیدوار بود با روی کار آمدن جو بایدن، دوران جدیدی را در روابط با واشنگتن شروع کند اما توافق پنهانی آمریکا و انگلیس برای نوسازی زیردریاییهای استرالیا، به قول فرانسویها، همچون خنجری که از پشت به آنها زده شود، فرانسویها را به طرز بیسابقهای خشمگین کرد. پیش از این فرانسه با استرالیا قراردادی چند میلیارد دلاری بسته بود و مکرون احساس میکرد، بایدن او را دور زده است. به دستور مکرون، سفیر این کشور از واشنگتن فراخوانده شد.
او در آفریقا، با وجود خارج کردن نیروها از مالی، همکاری موفقی با دیگر کشورها برای مقابله با تروریسم داشته و موفق شده که بخشی از مسئولیت در این حوزه را به دوش دیگر کشورهای اروپایی بیندازد و آنها را به آفریقا بکشاند.
در همه این سالها، او بهدنبال «استقلال استراتژیک» اتحادیه اروپا بوده و حتی از ارتش مشترک اروپایی صحبت کرده است. او معتقد است که اروپا باید بدون همراهی و اتکا به آمریکا، خودش نقشی مستقل در بحرانهای جهانی داشته باشد.
در مدتی که فرانسه بهعنوان رئیس دورهای اتحادیه اروپا انتخاب شده، مکرون تلاش کرده تمرکزش را روی مسئله امنیت بگذارد و در 3ماه اخیر، بر افزایش هزینه دفاعی کشورهای اروپایی تأکید کرده است. این بخش از جاهطلبیهای اروپایی مکرون، تا حد زیادی به جنگ اوکراین بستگی دارد؛ این جنگ مشخص خواهد کرد که کشورهای قاره، باید به فکر تشکیل ارتش اروپایی باشند و یا تقویت ناتو با همکاری آمریکا را پیش ببرند.