سیدحسام فروزان - روزنامهنگار
ناصرالدینشاه همچنان روی بورس است. 3سریال «قبله عالم»، «جیران» و «آهوی من مارال» بهطور همزمان تولید میشوند و در نوبت پخش قرار میگیرند. تازه موارد دیگری هم در راه است. سریالهای «جشن سربرون»، «سنجر خان» و «گیلدخت» هم به دوران قاجار میپردازند. چه خبر شده؟ آیا بخشنامهای صادر شده که پلتفرمها را ملزم کرده به ساخت سریال قجری و پرداختن به زوایای پنهان زندگی شاه قاجار؟ واقعا این همه ناصرالدینشاه عجیب نیست؟ دیگر میتوان «سیمرغ بلورین بهترین ناصرالدین شاه» را به جوایز بازیگری اضافه کرد! آیا زندگی شاهان و دورههای تاریخی دیگر دراماتیک نیست؟ این گرایش فزاینده به روایت دوران قاجار از دلواپسی برای فرهنگ و تاریخ ایران است یا صرفا پاسخ به نیاز بازار نمایش خانگی؟
سلطان صاحبقران
خب، قبول داریم که ناصرالدینشاه در میان تمام شاهان تاریخ پادشاهی ایران شخصیت جذاب و متفاوتی است. اصلا با معیارهای رسانهای امروزی چهرهای (سلبریتی) تمامعیار است. او در کنار شاپور دوم ساسانی و شاه طهماسب اول صفوی طولانیترین دوران پادشاهی را داشته است (نزدیک نیمقرن)؛ عصری پرفراز و نشیب و مهم در تاریخ ایران که به نخستین جوانههای تجدد و مشروطهخواهی منجر شد. زندگی شاهی شاعرمسلک، اهل ادب، زبان فرانسه، سفر فرنگ، نقاشی، عکاسی و البته با حرمسرایی رنگارنگ جذابیتهایی دارد که هر فیلمسازی سراغش برود. علی حاتمی که شیفته دوران قاجار بود با «سلطان صاحبقران» آغازگر این موج بود و به اوجی رسید که دست یافتن به آن دشوار مینماید. پس از آن میرسیم به «امیرکبیر» ساخته سعید نیکپور. ناصرالدین شاهی که ایرج راد بازی کرد، با آن صدای پرطنین و دیالوگهای تاریخی و شستهرفته به شمایلی ماندگار در خاطره تماشاگران دهه 60 تبدیل شد. در نگاهی اجمالی به سیر سریالهای تاریخی تلویزیون میبینیم بیشتر آنها یا مستقیما به دوران قاجار پرداختهاند یا داستانشان از این دوران گذر کرده و اشاراتی به آن داشته است. «روزی روزگاری»، «تفنگ سرپُر»، «در چشم باد» و «روزگار قریب» از این قبیل هستند. در 2دهه اخیر آثاری مانند «خانهای در تاریکی»، «سالهای مشروطه»، «عمارت فرنگی»، «تبریز در مه» و «بانوی عمارت» با همان رویکرد معمول صداوسیما نسبت به سریالهای تاریخی ساخته شدند که باید در جای خود به نقد و بررسی تفصیلی آنها پرداخت.
علل سقوط سلسله قاجار
را نام ببرید (3نمره)
معروف است که اگر در جواب سؤالات تاریخ دوران مدرسه این 3مورد را مینوشتیم برای هر سلسلهای جواب میداد و نمره کامل را میگرفتیم:
۱- بیلیاقتی شاهان
۲- فساد درباریان
۳- دخالت بیگانگان.
حالا حکایت ماست. در کدام سریال تاریخی رویکردی متفاوت و چالشبرانگیز نسبت به حیات اجتماعی و سیاسی انسان ایرانی در عصر قاجاریه دیدهایم؟ کدام اثر توانایی آن را داشته که با نگاهی انتقادی تاریخ را روایت و پرسشهای تازه در ذهن مخاطب ایجاد کند؟ کدام متن ما را به مطالعه عمیقتر تاریخ سرزمینمان فراخوانده است؟ در سریالهای قاجاری بیشتر با مضامین تکراری و کلیشهای روبهرو بودهایم: فساد و پولپرستی و زنبارگی شازدهها، مخالفت با تجدد و برهمخوردن نظام کاست قجری و ظلم و ستم اربابان به رعیت فقیر و بیپناه. درواقع همان باورهای عامه جامعه راجع به دوران قاجار در سریالها بازنمایی میشود و دریافت تازهای به مخاطب ارائه نمیشود.
پاسخ به پرسشهای ابتدای این یادداشت مجال بیشتری میطلبد. نقدا میتوان گفت یکی از دلایل پرداختن بیش از حد به دوران قاجار میتواند نزدیکی آن به دوران معاصر باشد؛ دیگر اینکه دوربین عکاسی و فیلمبرداری در این عصر وارد ایران میشود و ما تصاویر مستندی از شاهان، درباریان، نظامیان، عامه مردم و... داریم. فیلمسازی که بخواهد سراغ «خسرو پرویز» برود بدون شک کار سختتری در پیش دارد و دیگر مسئله ممیزی است که نباید نادیده گرفت؛ ممیزی دست فیلمسازان را باز نگذاشته تا راجع به هر دوره و هر پادشاهی هرچــــه خواستند بسازند... .
تکثیر شمایل قبله عالم
در همینه زمینه :