«خورشید» از شهر رفت
مدیرعامل مؤسسه زنان سرزمین خورشید درباره تعطیل شدن این مؤسسه میگوید: از اهدافمان فاصله گرفتیم، با دستهای بسته نمیتوان شنا کرد
زهرا جعفرزاده- روزنامهنگار
خبر تعطیلی مؤسسه «زنان سرزمین خورشید» که به نام «خانه خورشید» شناخته میشود، روز گذشته پس از قرار گرفتن پیامی در صفحه اینستاگرام این مؤسسه منتشر شد. در بخشی از این پیام به واگذاری تجربهها به داوطلبان خلاق و علاقهمند اشاره شده بود که حکایت از توقف فعالیت این مؤسسه داشت؛ هر چند که پیش از این هم، زمزمههای متوقف شدن فعالیت این مؤسسه شنیده میشد، اما بهطور رسمی اعلام نشده بود. خبر تعطیلی «خانه خورشید» را لیلی ارشد، مدیرعامل این مؤسسه هفته گذشته به همشهری اعلام کرده بود، اما بهدلیل اینکه این مؤسسه تا پایان اسفند همچنان فعال است، خبر منتشر نشد. خانه خورشید فعالیت خود را از بهمن سال85 در محله دروازهغار تهران آغاز کرد تا بهعنوان نخستین مرکز گذری کاهش آسیب اعتیاد زنان، در محلهای پرآسیب، مکانی برای ارائه خدمات درمانی، حمایتی و بهداشتی به زنان باشد، بعدها هم در زمینه حرفهآموزی و اشتغالزایی برای این افراد ورود کرد. براساس اعلام ارشد، در 17سال گذشته، 2500نفر تحت پوشش این مؤسسه بودهاند که 600نفر از آنها بهبود یافتهاند. او در گفتوگو با همشهری توضیحات بیشتری درباره دلایل این تصمیم میدهد.
ماجرای تعطیلی خانه خورشید چقدر جدی است؟
موضوع جدی است. البته قرار نبود به این زودی خبر تعطیلی اعلام شود، اما حالا که اعلام شده باید گفت که این مرکز هماکنون حداقل تا پایان اسفند فعال است. با شیوع کرونا، ما هفتهای 2روز در این مرکز حضور داشتیم و حالا هم وضعیت به این صورت است، اما به هر حال تصمیم داشتیم که تا پایان اسفند، این مرکز را تعطیل کنیم.
چرا تصمیم به این کار گرفتید؟
خانه خورشید از سال84 کارش را بهطور غیررسمی شروع کرد و یک سال بعد مجوزش را گرفت. از سال97، اما از اهدافمان فاصله گرفتیم. تلاش ما این بود که زنان شرایط بهتری پیدا کنند و شهروندان بهتر و مادران بهتری شوند. زنان در معرض آسیب، به استقلال اقتصادی و اجتماعی نیاز دارند، اما چطور میتوان به این مرحله رسید؟
مشکلات و محدودیتهای اقتصادی شما را به این تصمیم رساند؟
نمیتوان گفت که تنها شرایط اقتصادی دلیل این تصمیم بوده است. محدودیتهای ما هر روز بیشتر میشود. تصمیمگیریها در حوزه آسیبهای اجتماعی بسیار متفاوت شده است. آنطور که از اظهارنظر مسئولان مشخص است، اینکه میخواهند کارهای اجتماعی را به نهادهای رسمیتر بسپارند، یعنی دیگر سمنها مانند گذشته فعالیت نکنند. همه اینها در حالی است که تاکنون گزارشی از بهبود شرایط افراد و برگردانده شدن آنها به جامعه در پی مداخلات هزینهبر سازمانهای دولتی منتشر نشده است.
وزارت کشور که به نهادهای مدنی مجوز فعالیت میدهد، در این زمینه ورود نکرده است؟
در دورههایی فرمانداری یا استانداری مداخلاتی داشتهاند، اما گزارشی منتشر نشد. بهطور کلی سازمانهای دولتی به شکل جزیرهای کار میکنند و با هم انسجام ندارند. خیلی وقتها انتظار این بود که درباره آسیبها صحبت زیادی نشود. در یکی از موارد، به ما گفتند: «این آسیبدیدهها را رها کن. اینها بالاخره میمیرند.» اما آخر اینها که نمیمیرند. سازمانهای مربوطه که وظیفهای در این زمینه داشتند، چقدر در ایجاد چنین وضعیتی برای این افراد نقش داشتند؟ یکی از مشکلاتی که وجود دارد این است که ما پیشگیری سطح یک و 2نداریم، پیشگیری ما سطح3 است؛ یعنی پس از وقوع حادثه و رخداد آسیب، وارد عمل میشویم. میگویند برویم دره فرحزاد، منطقه خلازیر، آزادگان، دروازه غار و... و به معتادان کمک کنیم. آنجا چه کمکی میتوان به معتادان کرد؛ جز اینکه به آنها غذا و لباس داد؟
با تعطیلی خانه خورشید چه سرنوشتی در انتظار افراد تحت پوشش است؟
ما از 50زن حمایت میکنیم و تا 6ماه به آنها مشاوره، بستههای غذایی و کمکهای مالی ماهانه برای معیشت و مسکن میدهیم و بهتدریج آنها را به مراکز دیگر وصل میکنیم، اما به هر حال از نظر امکانات محیطی محدود میشویم.
ظاهرا مشکل خیلی به مسائل مالی مربوط نمیشود. تغییر در سیاستگذاریها منجر به این تصمیم شد؟
ببینید، یکی از نقشهای نهادهای مدنی این است که اگر تجربه مثبت و مؤثری دارند به سیاستمداران ارائه دهند تا این مدل فعالیت تکثیر شود. من و انجمن حمایت از حقوق کودکان در سال77 کار برای کودکان در خیابان را شروع کردیم، همان موقع هم تأکیدمان بر آموزش کودکان و مهارتآموزی بود. به ما گفتند این کودکان بیایند آموزش ببینند که چه شود؟ اما آمدند و آموزش دیدند، ولی همین مدل کار کردن، چقدر تکثیر شد؟ چند مرکز شبیه خانه خورشید راهاندازی شد؟ درست است که ما به بسیاری از اهدافمان رسیدیم، اما با چه حمایتی؟ با دستهای بسته نمیتوان شنا کرد. هر چند که برخی ارگانها مثل شهرداری برای توسعه فعالیتمان کمک کردند. نمونهاش راهاندازی مرکز دندانپزشکی برای زنان آسیبدیده بود که شهرداری مکانش را در اختیار ما قرار داد. اما با تعطیلی ما، این مرکز هم تعطیل میشود؛ چراکه مسئولان به ما اطمینان خاطر ندادهاند که این مرکز از سوی مؤسسه مردمی دیگری مدیریت شود؛ بنابراین همین بخش هم با رفتن ما، فعالیتش را متوقف میکند. ارائه خدمات دندانپزشکی از شروع کار یکی از آرزوهای ما بود؛ چراکه ظاهر نازیبا، مشکلات دهان و دنداندرد، یکی از موانع ورود این زنان به جامعه بود که میتوانست منجر به انگ و برگشت به سوءمصرف آنها شود. این آرزوی دیرینه ما در سال95 محقق شد و حدود 15دندانپزشک داوطلب خدمات ارزشمندی را در اختیار زنان بهبودیافته از اعتیاد و مبتلا به اچآیوی و فرزندان آنها قرار میدادند. تعطیلی این سایت دندانپزشکی، زنان را برای گرفتن خدمات دندانپزشکی با مشکل مواجه میکند.
چرا نام خورشید بر این مؤسسه گذاشته شد؟
برای نامگذاری این مؤسسه، مشورتهای زیادی کردیم. یک روز از خواب بیدار شدم، نور خوشید روی زمین پهن شده بود، دیدم که خورشید گرمایش را بدون قضاوت و تبعیض در اختیار همه قرار میدهد. از سوی دیگر، خورشید در فرهنگ ما، زن است و به خورشید خانم شناخته میشود؛ به همین دلیل اسمش را گذاشتیم خانه خورشید. وقتی خواستیم ثبتش کنیم، گفتند خانه خورشید نام یک مرکزی است؛ به همین دلیل نام زنان سرزمین خورشید بر آن گذاشته شد.
در ابتدا زنان چطور اعتماد کردند و مراجعه کردند؟
آنها خیلی سخت اعتماد میکردند؛ چون در زندگی از اعتمادشان سوءاستفاده شده بود، تبعیض زیادی را تجربه کرده بودند و بارها آنها را به پلیس و خانواده و مدرسه و... بهاصطلاح «لو» داده بودند؛ بنابراین به سختی وارد مؤسسه شدند، اما بعدها به من میگفتند تو آدمفروش نیستی.
چطور شد در این زمینه فعالیت کردید؟
من در سال53 دانشجوی مددکاری اجتماعی در دروازه غار بودم و از کار با زنان آسیبدیده آگاه بودم، یک جایی اجارهکردیم و با 2،3 نفر از افراد بهبودیافته فعالیت را شروع کردیم. مددکاران با مردم محلی صحبت میکردند و من با نهادهای دولتی. کار در این مرکز با 30زن شروع شد. همان موقع گفتند که یک مرکزی باز شده که به زنان لگد نمیزند.
در 17سال فعالیت این مؤسسه چه خدمات ویژهای ارائه شد؟
راهاندازی سایت دندانپزشکی یکی از مهمترین اقدامات بود که چند سال پیش صورت گرفت. قبل از آن در سالهای اول، پیگیریهای زیادی برای راهاندازی خوابگاه زنان انجام شد که در نهایت با یخ زدن و مرگ یکی از این زنان در خیابان، بهزیستی وارد عمل شد و نخستین خوابگاه زنان را در سال 86در منطقه انبارگندم راهاندازی کرد و پس از آن در مکانهای دیگر هم راهاندازی شد. ایجاد مراکز برای پذیرش مادران و فرزندانشان هم ازجمله اقدامات دیگر بود.
در نبود خانه خورشید، گروههای آسیبدیده به کجا بروند؟
در محله دروازه غار، پزشکان بدون مرز فعال هستند و خدمات پزشکی و درمانی ارائه میدهند. در آنجا سمنهایی برای تحصیل کودکان هم فعالیت می کنند.
ساختمان خانه خورشید چه میشود؟
این ساختمان متعلق به شهرداری منطقه12 است و قطعا پس از تعطیلی به شهرداری برگردانده میشود. تلاش کردیم که این ساختمان به انجیاوی دیگری سپرده شود که هنوز این اتفاق نیفتاده است.