• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
چهار شنبه 4 اسفند 1400
کد مطلب : 154692
+
-

اسارت در روزهای موازی

حال و روز کارمندانی که شوق خدمت ندارند و فقط برای دریافتی آخر‌ماه سر کار می‌آیند

اسارت در روزهای موازی

صبح اول وقت با یک نان بربری در دست کارت می‌زند و درحالی‌که سرش تا منتهی‌الیه چانه پایین آمده، لخ‌لخ‌کنان به سمت اتاقش می‌رود. پنجره را باز می‌کند و بعد یک روزنامه به جای سفره روی میز پهن می‌کند و پنیر تبریزی را داخل بشقاب گل سرخی می‌گذارد و نان را به تکه‌های نامساوی تقسیم می‌کند و با 2همکار دیگرش مشغول خوردن صبحانه می‌شود. برای اینکه ارباب‌رجوع هم مزاحم صبحانه خوردنشان نشود، در اتاق را از داخل قفل می‌کنند و حین صبحانه خوردن که معمولا تا ساعت9 طول می‌کشد خاطرات روز گذشته را تعریف می‌کنند. همین ماجرا برای ناهار هم تکرار می‌شود با این تفاوت که مدت زمان ناهار حدود 2ساعت است. بعد از ناهار هم که دیگر حس و حال کار کردن نمی‌ماند، چای تازه‌ای صرف می‌کند و چشم به عقربه‌ها می‌دوزد تا به محض نزدیک‌شدن به ساعت15 فایل‌ها را قفل کند و خود را به دستگاه کارت‌زن برساند و تمام. این حال و روز کارمندانی است که هیچ اشتیاقی به خدمت ندارند و تنها برای اینکه آخر‌ماه حقوق دریافت کنند سر کار حاضر می‌شوند.

من آدم کار تکراری نیستم
 انجام دادن طولانی‌مدت یک کار تکراری، کارمندان را به کارشان بی‌میل می‌کند. ایجاد خلاقیت و تنوع در کار افراد شاغل در یک سازمان و جابه‌جایی آنها به تناسب تخصص‌شان، می‌تواند راهی برای رفع این معضل باشد. از سوی دیگر اگر شرایط آموزش و رشد در همان کار تکراری و ایجاد روحیه خلاقیت در کارمندان مدنظر راهبران و مدیران باشد، افرادی که در تمام مدت خدمت، مجبورند یک کار تکراری انجام دهند، تنوع و خلاقیت در همان کار ایجاد می‌کنند.

انگیزه‌ای که نیست
حجم بالای کار، محیط فیزیکی و اجتماعی نامناسب برای کار، دیده‌نشدن کارمندان و اثری که در کار دارند، عدم‌رشد و پیشرفت در جایگاه شغلی و... عواملی هستند که در بیشتر موارد، اسباب بی‌انگیزگی در کار را فراهم می‌کند. از سوی دیگر عوامل شخصی همچون سوگ، بیماری‌های جسمی و روانی، شوک‌های مالی و... نیز از علل دیگر بی‌انگیزه بودن در فضای کار است. از نشانه‌های بی‌انگیزگی در کار می‌توان به دیرآمدن و زود رفتن از محل کار، غیبت و عدم‌حضور، بی‌مسئولیتی، بدخلقی در محیط کار و... اشاره کرد.

بوروکراسی اداری
وجود تشریفات اداری دست‌و‌پا‌گیر، کاغذ بازی‌های بی‌حاصل و سیاست‌های کهنه و به‌روز نشده نه‌تنها مانع تفکر و رویکردهای جدید در سازمان‌ها می‌شود بلکه ریشه انگیزه برای نوآوری و خلاقیت در کارمندان را هم می‌خشکاند و ایده‌های جدید روز‌به‌روز کم‌رنگ‌تر می‌شوند تا جایی که کارمند درنهایت به یک روبات برنامه‌ریزی‌شده تبدیل می‌شود که ساعت8صبح وارد می‌شود و راس ساعت15 مقابل کارت‌زن اداره منتظر است تا بدون فوت وقت محل کارش را ترک کند.

حقوقم را پایمال نکن
زمانی که کارمندان احساس کنند حقوق اولیه آنها مثل حق اعتراض، بیمه، حقوق کافی، احترام مدیران مجموعه به کارمندان و... پایمال شده، شرایط کار برایشان سخت می‌شود و همین مسئله راندمان کاری‌شان در محل کار را پایین می‌آورد. در واقع کارمند، اعتراض خود به این مسئله را با بی‌انگیزگی و درست کار نکردن نشان می‌دهد. در بسیاری از اداره‌ها و سازمان‌ها شاهد هستیم که کارمندان، زمانی بیش از آنچه برای ناهار درنظر گرفته شده در رستوران می‌مانند، درحالی‌که ارباب‌رجوع پشت در اتاق و منتظر ایستاده تا مثلا یک امضا از کارمند بگیرد.

مکث
ساختار سازمان‌ها  باید تغییر کند


جعفر بای، جامعه‌شناس، با اشاره به اینکه به‌طور قطع هر پدیده‌ای در سکون و بی‌انگیزگی دچار رخوت و روزمرگی می‌شود، گفت: جماعت کارمندی که در دریایی از مشکلات و گرفتاری‌های درون و برون سازمانی، خانوادگی، ‌اجتماعی و... غوطه‌ور است قاعدتا در انجام وظایف سازمانی خود نیز دچار چالش می‌شود.
 او با اشاره به اینکه از دیرباز زندگی کارمندی با بی‌انگیزگی همراه بوده است، ‌ادامه داد: برخی از این افراد رضایت شغلی چندانی از شغل خود ندارند و به مرور زمان همین یکنواختی باعث می‌شود تا فرد باخلاقیت و نوآوری بیگانه و نسبت به رفع مشکلات کاری‌اش بی‌تفاوت شود. در چنین شرایطی کارمند از حضور در محل کار خود صرفا به‌دنبال گذران وقت است. به‌گفته این جامعه‌شناس، کارمندی که در سکون و یکنواختی در محل کار خود درجا می‌زند، ‌اگر انگیزه لازم برای کار کردن را نداشته باشد، رضایت شغلی چاشنی کارش نشود و حقوق و مزایای مکفی متناسب با نیاز اقتصادی‌اش نداشته باشد، ‌ناگزیر از کار کردن در مشاغل دوم و سوم می‌شود.  ‌از سوی دیگر مسائل اداری همچون تبعیض بین کارمندان و نابرابری، تملق و چاپلوسی‌ یا زیرآب‌زنی‌های مستقیم و غیرمستقیم، بیشتر منجر به بی‌انگیزگی در انجام امور محوله می‌شود. این وضعیت، شرایط زندگی کارمندی را چنان غیرقابل تحمل کرده و کارمند را در فشار روحی و روانی برای پرداخت اقساط پایان ماه، ‌حل مشکلات اعضای خانواده ‌و رفع نیازهای اولیه زندگی قرار می‌دهد که حضور در سازمان و محل کار به کابوسی همیشگی برای کارمندان تبدیل می‌شود.
 این جامعه‌شناس ادامه داد:‌ مدیران سازمان‌ها می‌توانند با ایجاد انگیزه و شوق به کار، رفع تبعیض و نابرابری و ایجاد رقابت مثبت در بین کارمندان فضایی سالم را برای فعالیت ایجاد کنند و وضعیت مناسب‌تری را برای کارمندان رقم بزنند. در این راستا اگر در نظام اداری به‌خصوص کوتاه کردن مسیر گردش کارها و نجات از بوروکراسی تحول ایجاد کنیم، به جای یکنواختی و روزمرگی می‌توان با تغییر در ساختار و روند فعالیت‌ها شاهد نشاط اداری و چابکی در کارها از سوی کارمندان باشیم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید