نظریه همسایگی در سیاستخارجی دولت سیزدهم
مصطفی قربانی-کارشناس مسائل سیاسی
توازنگرایی بهمعنای پرهیز از یکجانبهگرایی غربمحور و دقت در توسعه متوازن روابط با مجموعه کشورهای شرقی و غربی، یکی از اصول سیاستخارجی دولت سیزدهم است که تاکنون در این راستا، ضمن از سرگیری مذاکرات احیای برجام، تلاش شده تا دامنه و سطح روابط با کشورهای بزرگ شرقی بهویژه چین و روسیه نیز توسعه یابد.
عضویت در سازمان شانگهای، فعالسازی عضویت در پیمان همکاری منطقهای اکو، امضای سند همکاریهای 25ساله با چین و تلاش برای تکرار این مدل در ارتباط با روسیه و هند و همچنین، سفر رئیسجمهور به روسیه و... در این زمینه ارزیابی میشود. شق دیگر توازنگرایی، دقت در توسعه روابط با کشورهای همسایه و اولویتبخشی به همسایگی در سیاستخارجی دولت سیزدهم است. سفر رئیسجمهور به قطر در این راستا ارزیابی میشود. درباره منطق این سیاست میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
1-خنثیسازی تحریمها: توازن و تعادلبخشی به سیاستخارجی، از طریق نگاه به شرق و همسایگی، در هر شرایطی یک بایسته برای تأمین حداکثری منافع ملی است. این امر در شرایط کنونی که ایران با تحریمهای فلجکننده دنیای غرب مواجه است، یک ضرورت اساسی است. درواقع از این طریق، جمهوریاسلامی به متنوعسازی گزینههای سیاستخارجی خود روی میآورد که این خود الزامی برای دور زدن و خنثیسازی تحریمهاست.
بهعبارت دقیقتر از این طریق، غرب از مرکز ثقل راهبردی سیاستخارجی ایران خارج میشود و این تصور که ایران راهی جز پذیرش شرایط غرب ندارد، نزد غربیها رنگ میبازد؛ بنابراین، شرقگرایی و همسایگی میتواند در متعادلسازی و واقعبینسازی سیاست غربیها در قبال ایران مؤثر باشد.
2-ارسال پیام به مذاکرات وین: دیپلماسی فعال دولت سیزدهم در رابطه با شرق و همسایگان باتوجه به سفر اخیر رئیسجمهور به روسیه و سفر به قطر در شرایطی که مذاکرات هستهای وین در جریان است، ارسال پیام تحرک و پویایی و نه انفعال به میز مذاکره در وین است. درواقع، دستگاه دیپلماسی از این طریق، این پیام را به غربیها ارسال میکند که دوران انفعال در سیاستخارجی ایران به پایان رسیده و برخلاف گذشته، جمهوری اسلامی ایران دیگر همه تخممرغها را در سبد غرب نمیبیند.
3-لازمه اقتصادمحور کردن سیاستخارجی: شاید بزرگترین دلیل برای اولویت همسایگی در سیاستخارجی جمهوری اسلامی، تعداد زیاد کشورهای همسایه(15کشور) ایران و نیازهای متقابل این کشورها به همدیگر باشد. قابلذکر است که سطح توسعه اقتصادی عمده کشورهای همسایه ایران، چندان بالا نیست. براین اساس، ایران بهراحتی میتواند با توسعه روابط با کشورهای همسایه، گامهای مهمی برای تقویت اقتصاد خود بردارد.
از این نظر، همسایگی، الزام مهمی برای «اقتصادمحور کردن» سیاستخارجی جمهوری اسلامی ایران است. قابلذکر است که چندین سال متمادی است 4کشور عراق، چین، ترکیه و امارات، 4شریک اول تجاری ایران هستند که همگی کشورهای شرقی و همسایهاند. این درحالی است که اتحادیه اروپا بیستوششمین شریک تجاری ایران است؛ بنابراین یک مزیت راهبردی برای اقتصاد ایران، کشورهای همسایه هستند و همسایگی در سیاست خارجی باید بتواند این مهم را تقویت کند.
4- گام برداشتن در راستای ایجاد سیستم امنیتی مشارکتی: علاوه بر مزیتهایی که ارتباط با همسایگان از لحاظ اقتصادی و سیاسی برای ایران و طرفهای همسایه دارد، توسعه روابط با همسایگان میتواند گامی برای شکلدهی به «سیستم امنیت مشارکتی» باشد که سالهاست ازسوی جمهوری اسلامی ایران مطرح شدهاست.
در این سیستم، بر تأمین امنیت منطقه با مشارکت تمام کشورهای منطقه و بدون حضور نیروهای خارجی تأکید شده است.
5-خنثیسازی تبلیغات ایرانهراسانه: اولویتبخشی به همسایگان در سیاستخارجی، خنثیکننده بخش مهمی از تبلیغات ایرانهراسانه قدرتهای غربی است؛ زیرا این قدرتها همواره با تهدیدنمایی از ایران برای کشورهای همسایه، مانع توسعه روابط کشورهای همسایه با ایران بودند؛ بنابراین با توسعه مناسبات با کشورهای همسایه، ضمن زدوده شدن تصویر امنیتی ایجاد شده از جمهوریاسلامی ایران، تصویری مبتنی بر واقعیتها که مشحون از عقلانیت، تدبیر، پرهیز از تجاوزگری و تهدید همسایگان و سایر کشورها، رعایت سیاست همسایگی خوب، مقابله با تروریسم و ناامنی در منطقه و... است از جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه شکل میگیرد که بهطورطبیعی، این امر میتواند توسعه بیش از پیش مناسبات با کشورهای منطقه را در پی داشته باشد.
6- شکوفایی ظرفیتهای بالقوه ایران: شکوفایی بسیاری از ظرفیتهای ایران در گروی همسایگی موفق است. بهعنوان مثال، ایران از موقعیت کریدوری بینظیری برخوردار است و برای اینکه بتواند از این موقعیت، دستاورد خلق کند، حتما باید با مشارکت کشورهای همسایه باشد.
7- آیندهنگری مبتنی بر دینامیسم قدرت در نظام بینالملل: این سیاست مبتنی بر واقعبینی و آیندهنگری است؛ زیرا هماکنون که نظام بینالملل درحالگذار از حالت تکقطبی به حالت چندقطبی است، یکی از پیشبینیهای احتمالی درباره آینده این نظام، شکلگیری «جهانهای منطقهای» است که براساس آن، دیگر قدرت هژمونی مانند سابق وجود ندارد، اما قدرتهای بزرگ تلاش میکنند با توسعه روابط با کشورهای منطقهای و همسایه خود، ترتیبات مدنظر خود را در آن منطقه ایجاد کنند. هرچند جمهوری اسلامی ایران درصدد سلطه بر هیچ کشور همسایهای نیست، اما اصل نکته در این واقعیت نهفته است که بهاحتمال زیاد، آینده نظام بینالملل به سمت منطقهگرایی و اولویت همسایگی پیش خواهد رفت؛ بنابراین، با توسعه روابط با همسایگان، جمهوریاسلامی، درواقع پیشگام روندی است که دیر یا زود در سراسر جهان همگانی خواهد شد.