نقّالِ طریقت
حمیدرضا محمّدی - روزنامهنگار
هزارسال عدد کوچکی نیست، زمان کم و کوتاهی نیست. میشود 365هزار روز؛ یعنی داستان چنددهنسل که با آثارشان، زندگی کردهاند و زندگی ساختهاند. درس آموختهاند و درس آموزاندهاند. کتاب و رساله و مقاله و جزوه و یادداشت نوشتهاند. و حتی فعالیتهای علمی و پژوهشیشان را بر این بنیاد بنا کردهاند. و این همه از بزرگیشان است که وقتی زادروزشان یا سالمرگشان به هزارسال میرسد، بزرگشان میدارند و بزرگداشتشان را برپا میکنند. سنت برپایی این هزارهها اما دیری است که در ایرانزمین برپا میشود؛ هزاره فردوسی در سال 1313، هزاره ابنسینا در سال 1333، هزاره شیخ طوسی در سال 1348، هزاره ابوریحان بیرونی در سال 1352، هزاره ناصرخسرو در سال 1353، هزاره شیخ مفید در سال1372، هزاره ابوعلی مسکویه در سال1379، هزاره ابنهیثم در سال1394، هزاره خیام و هزاره خواجه نظامالملک طوسی در سال1397 و هزاره ابوسعید ابوالخیر در سال1398، برخی از این یادبودهاست که در یکصدسال اخیر برگزار شد؛ اگرچه بعضیشان هم محل اختلاف در تاریخ بود اما مهم آن بود که سالیاد ولادت یا وفاتشان به حولوحوشِ هزارسال رسیده بود.
حالا اما نوبت به «ابوعبدالرحمن سُلَمی نیشابوری» رسیده است؛ یکی از مشایخ متقدم بیبدیل فرهنگ ایران و اسلام که شاید اگر او و مکتوباتش نبود، دانستههای ما از تصوف، کمتر از داشتههای اکنونمان بود. اگرچه او در سوم شعبان 412 در 87سالگی درگذشت اما امروز (دوم اسفند)، هزارمین سال درگذشتش، ازسوی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار میشود و اسلامشناسان و عرفانپژوهان ایرانی، فرانسوی و آمریکایی در اوصافش سخن خواهند گفت.
نوشتههای گرانسنگ این شیخ پشمینهپوش، سالیان درازی است که مرجع و منبعی برای شناخت اقوال و احوال متصوفه بوده و هست. همو که استادِ ابوالقاسم قُشیری بود و بر تن ابوسعید ابوالخیر خرقه پوشاند؛ شمسالدین ذهبی و ابونعیم اصفهانی به دیدارش شتافتند و شیفتهاش شدند.
ابنعربی در فتوحات مکیه در وصفش سخنان نغزی روا داشته است و ابوعبدالله حاکم نیشابوری در تاریخ نیشابور دربارهاش نوشته است: «اگر ابوعبدالرحمن از ابدال نباشد، پس در روی زمین، هیچ ولی وجود ندارد».
و این افزون بر سطوری است که عبدالرحمن جامی در نفحاتالانس من حضراتالقدس، عطار نیشابوری در تذکرهالاولیا، خطیب بغدادی در تاریخ بغداد، ابونعیم اصفهانی در حلیهالاولیاء و طبقاتالاصفیاء و ابوالمظفر اسفراینی در التبصیرفیالدین دربارهاش گفتهاند.
او در شرح و بسط صوفیان و آداب زندگیشان قلمیهای بسیار دارد و به همین سبب، جُلابی هُجویری در کشف المحجوب او را «نقّال طریقت و کلام مشایخ» خطاب میکند.
اگرچه او را با آثار رفیعش چون «طبقات الصوفیه» و «حقایق التفسیر» میشناسند اما دوسال پیش، نصرالله پورجوادی و محمد سوری، با همآوری تحریراتش، آن تأملات و تعقلات، و آن حالات و آنات را به نسل امروز پیوند دادند.
سلمی نیشابوری، از آن دست شخصیتهای کمتر واکاوی شدهای است که در ادبیات عرفانی فارسیزبانان جایگاه و پایگاهی بس سترگ و بزرگ دارد.