
دستگاه و ضرورت نقد

خسرو دهقان - منتقد
هر نوشتهای که مهر نقد فیلم روی آن خورده باشد را میتوان در قالب یک دستگاه تئوریک گنجاند، احتمال دارد فردی که نقد را نوشته. نسبت به این مسئله آگاهی نداشته باشد، اما خواسته یا ناخواسته مطلبش در یکی از دستگاههای تئوریک گنجانده میشود. این مشابه دستگاههای موسیقی است، بدین معنا که هر نوایی که ازحنجره بیرون میآید، در یکی از دستگاهها و ردیفهای موسیقی ایرانی جای میگیرد.
البته این ربطی به کامل بودن، پختگی و کامل نبودن، مطلب یا صدا ندارد. هر صدایی که از حنجره بیرون میآید بهصورت خودکار در یکی از دستگاههای موسیقی گنجانده میشود. طبعا کمال و پختگی صدا بحث جداگانهای است. بنابراین بر منتقد حکم است که سیر تکوین تئوریهای اساسی فیلم را در طول تاریخ سینما مرور کند و از این تئوریها آگاهی داشته باشد. اشراف منتقد بر تئوریهای اساسی فیلم مسیر وی را برای آشنایی با تاریخ کل سینما هموار میکند. اگر بخواهیم خلاصه بگوییم؛ نقد منتقد بدون آشنایی با تاریخ سینما بیمعناست. البته تعداد محدودی تئوری اساسی فیلم وجود دارد، مثلا 8 یا 10تئوری اصلی، مانند یک ساختمان و بنا که 6 یا 8ستون اصلی آنرا پابرجا نگه داشتهاند.
انسانها از نظر سواد و آگاهی به درجات مختلفی تقسیم میشوند، اگر این افراد با پس زمینه متفاوت دانش و آگاهی بخواهند نقد فیلم بنویسند کسی نمیتواند مانع آنها شود. مرجعی در جهان نیست که جلودار نوشتن نقد فیلم باشد. بنابراین هر کسی میتواند نقد فیلم بنویسد. بهدلیل تفاوتهایی که میان هر فرد وجود دارد، نقدها نیز متفاوت میشوند. مثلا کسی روانشناس است و علاقه دارد فیلم را از زاویه روانکاوانه ببیند و بررسی کند. دیگری سویه سیاسی دارد و از آن نظر به جهان مینگرد. کسی اهل معنی و محتوا است، کسی اهل فن و تکنیک سینماست، اینها نیز میتوانند نقد بنویسند و کسی مانع آنها نشود. بهدلیل تنوع در نقد، میتوان از نقدها یک ارزیابی کلی بهدست داد؛ اینکه آیا نقدی نتیجه خام دستی است یا پختگی. کسانی آماتورگونه نقد مینویسند و کسانی هم نقدشان حرفهای و کارآمد است. اما انواع نقد فیلم را میتوان به انواع مختلف آدمیان برگرداند. آدمها از گونه تقسیم بندی نقدها هستند، بهدلیل تفاوت میان آدمها نقدهای متفاوتی هم پدید میآید.
فهرست کردن بدیهای جهان کار سختی نیست. نقد فیلم نیز ازکژیها و بدیها و آلودگیها، بری و تافته جدا بافتهای نیست. اگر کپی رایت، دزدی، رشوه، اختلاس، تهمت، افترا و بد دهنی، بد است، در نقد فیلم نیز این اتفاقات بد هستند. بنابراین آفت خاصی در نقد فیلم نیست که ما بگوییم این آفت، این مرض، این مصیبت، مختص به نقد فیلم است. دزدی اگر بد است، در نقد فیلم هم بد است.
آیا نقد فیلم ضرورتی دارد؟ میتوان به این سؤال هم پاسخ آری داد و هم خیر. برای کسی که سودای سینما در سر دارد، درگیر و عاشق سینما ست، نقد فیلم مسئله است و نمیتواند نقد فیلم نخواند، این فرد امکان دارد با خواندن نظر منتقد حرص بخورد و از آن بدش بیاید، با این حال نمیتواند خود را جدا از نفس خواندن نقد فیلم بداند.
به شخصه با نقد فیلم بیشتر آشنا بودم تا فیلمها. در ابتدا نقد خیلی از فیلمها را خواندم و بسیاری از این فیلمها را که نقدشان را خوانده بودم سالها بعد دیدم. از دوره نوجوانی از ابتدا نقد خواندهام و بعد خود فیلم را دیدهام، یعنی نقد، پیشگام فیلم دیدن من بود است. اگر آدم درگیر با سینما باشد، نمیتواند نقد نخواند. البته برای بسیاری در ابتدا آشنایی با سینما از طریق نقد پدید میآید و برخی دیگر پس از آشنایی با سینما ترغیب به خواندن نقد فیلمها میشوند.
بعضیها نیز نقد مسئله اصلی آنها است، درحالیکه خود فیلم را ندیدهاند، یا فرصتی ندارند یا تا سالها بعد خود فیلم را نخواهنددید، نقدش را میخوانند. خواندن نقد خودبهخود لذتبخش است و احساس همزیستی با سینما را به خواننده منتقل میکند.
نقد سترون و بیحاصل نیست و باعث ایجاد دغدغه و وسوسه بیشتری در انسانها نسبت به سینما میشود. نقد و منتقد همراه و همزاد و بلاگردان فرد علاقهمند به سینما میشوند. شبح و سایهای از مخاطبان تماشاگر سینما میشوند.
نقد بر سیستم ذهن و زندگی تأثیر میگذارد و برعکس ما نیز بر نقد تأثیرگذاریم. نقد بر خورد و خوراک و لباس و رفتار و نگاه ما به زمینههای دیگر ادبی و هنری تأثیرگذار است. نقد سبب میشود انسانها به جهان، سیاست و ارزشها نگاهی نقادانه داشته باشند. نقد فیلم در واقع کارکردش از صرف نقد فیلم خارج میشود و به ابعاد دیگر زندگی و نگاه انسان گسترش پیدا میکند و فرد را تبدیل به نقاد جهان میکند، نقد تبدیل به طبیعت ثانویه انسان میشود، نقد فیلم جزئی از آدم میشود. نقد فیلم که قرار است سره را از ناسره تشخیص دهد، بنابراین باعث تزکیه خواننده نیز میشود.