در میان گرگها
لادن مستوفی از حضور در سینمای مستقل میگوید
حامد قریب- روزنامه نگار
لادن مستوفی، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر با فیلم «برف آخر» به کارگردانی امیرحسین عسگری در چهلمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. مستوفی در این سالها با بازی در نقشهایی که به موضوعات خاص اشاره دارد، خود را بهعنوان یک بازیگر دغدغهمند معرفی کرده است. او در فیلم «برف آخر» نیز ایفاگر شخصیت زن مستقلی است که برای برگرداندن چرخه طبیعت به شرایط عادی خود، به شهری سرد و برفی سفر کرده است. پیرامون بازی در این فیلم و بهطور شرایط سینمای مستقل ایران با لادن مستوفی به گفتوگو پرداختیم.
شخصیتی که در فیلم برف آخر ایفا کردید، ارتباط ویژهای با طبیعت و بهویژه گرگها دارد. چه شد که به این موضوع علاقهمند شدید و بازی در آن را پذیرفتید؟
وقتی دغدغه محیطزیستی داشته باشید و طبیعت، تمامی جانداران، گیاهان و زیستبومهای مختلف برایتان مهم باشد، پرداختن به این موضوعات نیز برایتان اهمیت پیدا میکند.
اینطور که پیداست بعد محیطزیستی ماجرا برایتان اهمیت زیادی دارد. اگر دوست دارید در اینباره توضیح دهید؟
ما بخشی از یک جهان هستی هستیم ولی چهارچوبی برای خودمان تعریف کردهایم و میگوییم جهان برای ماست و باید اینها را داشته باشیم و به این صورت زندگی کنیم. به این ترتیب تمام ارکان طبیعت را برای پیشبرد اهداف خودمان بهدست گرفتهایم و بقیه جهان را از یاد بردهایم. حتما باید ناگهان کرونایی بیاید تا متوجه شویم که ما تنها پدیده جهان هستی نیستیم، بلکه بخشی از یک مجموعه هستی به شمار میآییم که باید در جای درست خودمان قرار بگیریم. اگر آن زمان شما بخش خودتان را منها و جهان هستی را نگاه کنید، وقتی دغدغه حفظ این جهان بخشی از زندگیتان باشد، دیگر گرگ، گاو، سگ، درخت، پرنده، دریا و بیابان برایتان تفاوتی نمیکند، همگی دارای اهمیت است. همگی آنها یکپارچگی دارند که اگر هرکدام در جای درست خودشان قرار گیرند، همهچیز درست است. ما آمدهایم و نظم بخشی از جهان را مختل کردهایم و انتظار داریم که نتیجه درست دریافت کنیم؛ این غیرممکن است.
درباره شخصیتی که در فیلم بازی کردید بگویید؟ چطور درکش کردید و به آن نزدیک شدید؟
نگاه شخصیتی که در فیلم برف آخر بازی کردم، به یک زیستبوم در منطقهای است که وقتی گرگها از آن حذف میشوند، بهطور کل اکوسیستم آن منطقه به هم میریزد؛ چراکه دیگر آن زندگی طبیعی که باید در پوشش جانوری آن منطقه جریان داشته باشد، شکل طبیعی را نخواهد داشت. وقتی یک گونه جانوری از چرخهحیات حذف میشود، تبعاتش را خیلی از جاهای دیگر دریافت میکنند. تبعات چنین اتفاقی را ممکن است، سالها بعد دریافت کنیم؛ بهعنوان مثال پوششهای گیاهی خود را از دست میدهیم و دچار اختلالات اقلیمی میشویم. این کاراکتر در فیلم برف آخر میخواست که این نظم را به شکلی که در گذشتهها بوده است، برگرداند.
باتوجه به صحبتهای شما میتوان حدس زد که این شخصیت از لحاظ دیدگاهی خیلی به لادن مستوفی نزدیک است؟
بله. خیلی زیاد. زمانی که فیلمنامه را خواندم، نخستین چیزی که گفتم این بود که چقدر شبیه من است و اینکه چقدر دلم میخواست این کار را که شخصیت درون فیلم انجام داد انجام دهم. به هر حال تا به حال برای گرگ آزاد کردن به جایی نرفتهام، ولی خیلی دلم میخواست این کار را انجام دهم. حداقل اگر در واقعیت این کار را نکردم، در فیلم انجام دهم.
در این سالها به نسبت گذشته کمتر شما را در آثاری دیدهایم. خودتان در نشست خبری فیلم گفتید که کارهایی داشتید ولی دیده نشدند...
فیلمهایی داشتم که اکران درست نگرفتند و بیشتر در بخش هنر و تجربه به نمایش درآمدند و نتوانستند به اندازهای که باید در معرض نگاه مخاطب قرار بگیرند.
به هر ترتیب شما بهعنوان بازیگر در کنار فیلمساز و دیگر عوامل تلاش بسیاری برای تولید یک فیلم انجام دادید، ولی آن اثر به هر دلیلی دیده نشده است. فکر میکنید این اتفاق به چه دلیل رخ میدهد؟
چند سال پیش در فیلم «۴۷» بازی کردم که بسیار فیلم خوبی بود. حتی من بهخاطر بازی در آن فیلم از جشنوارهای در کشور برزیل، جایزه بازیگری گرفتم. فیلم در جشنوارههای بسیاری دیده شد و موردتوجه قرار گرفت. به هر ترتیب بازیگران خوبی داشت و فیلم خوبی بود ولی این فیلم در چرخه اکران سینمای ایران هیچ جایی نداشت. وقتی ما درباره مافیا اکران صحبت میکنیم، به ما خرده میگیرند اما وقتی فیلمهایی که با سرمایههای شخصی و بدون حمایت جایی ساخته شدهاند قربانی میشوند، آن تهیهکننده و فیلمساز دیگر نمیتواند فیلم تولید کند. بازیگری که در آن فیلم به ایفای نقش پرداخته است، ۴سال نتیجه کارش دیده نمیشود. انتخاب من هم نقشها و فیلمهایی است که حرفی در آن داشته باشد. به هر حال دلم میخواهد از فیلمسازهایی که شاید این فرصت برای آنها کمتر بهوجود میآید که دیده شوند حمایت کنم.
در این سالها بیشتر در فیلمهایی حضور پیدا کردهاید که موضوع آنها بیشتر در سینمای مستقل ایران یافت میشود که در جهان افتخارات بسیاری بهدست آورده است. شرایط این سینما را چگونه ارزیابی میکنید؟
لزوما همه فیلمسازهای مستقل فیلمهای خوب نمیسازند اما اگر این جریان قطع شود و فرصتی برای فیلمسازهای مستقل که نگاه متفاوتی نسبت به سینمای تجاری و ژانرهای معمول سینما همچون اجتماعی دارند فراهم نشود اتفاق خوبی را شاهد نیستیم.
اکنون ژانرهای سینمای ما به چند گزینه محدود شدهاند؛ چون بازار خاص خودشان را دارد. به هر حال دستاندرکاران این آثار نیز به بازگشت سرمایه و دیده شدن کار فکر میکنند ولی سینمای تجربی در جهان وجود دارد که تعریف آن متفاوت از این مدل است. اگر سینمای تجربی به شکل درست خود در سینمای ما اتفاق بیفتد، از درون آن خیلی فیلمسازها و فیلمهای خوبی بیرون میآید.
فیلمهایی که در یک زمانی ویترین سینمای ایران بودند، از آن دست آثاری هستند که کسی در ابتدا فکر نمیکرد قرار است دیده شوند و نگاه جهانی را بهدنبال خودشان داشته باشند ولی عدهای از آدمها پای حرف خودشان ایستادند و عدهای هم از این فیلمها حمایت کردند. اکنون ما نقش حمایتگر در بخش تولید فیلم را کم داریم. نمیدانم مسئول آن چهکسی است؛ شاید سیستم دولتی باید وسط بیاید و با میانداری خود بخشی از این بار را به دوش بکشد.
فکر میکنید چرخه اکران و مافیایی که به آن اشاره کردید باعث دیده نشدن سینمای مستقل ما شده است؟
فکر میکنم بیشتر از هرچیز، نگاه دولتی باید آثار مستقل را حمایت کند. درواقع باید یک موقعیتی را ایجاد کنند که این کارها دیده شوند. بله. سینمای تجاری باید باشد و کسی هم نمیتواند به نظام اکران دیکته کند که شما حتما باید فلان فیلم را اکران کنید. به هر حال آنها نگاه سلیقهای خودشان را دارند.
ولی بهعنوان مثال ما در بخش سینمای کوتاه فیلمسازهای خیلی خوبی داریم که آثار خوبی تولید میکنند که هیچوقت دیده نمیشود. به هر حال باید شرایطی فراهم و در آن کار فیلمسازهای مستقل نیز دیده شود.
مستقل از فعالیتهای سینمایی که دارید، در این سالها در نمایشهایی نیز به ایفای نقش پرداختید. آیا فعالیت خود در تئاتر را همچنان ادامه میدهید؟
من در تئاتر خیلی سختگیرم و هر کاری را قبول نمیکنم. چون واقعا از کار صحنه لذت میبرم، نمایش حتما باید یک چیزی داشته باشد که بتوان روی آن کار کرد. شکر خدا تا این لحظه تئاترهایی کار کردم که همگی جزو نمایشهایی است که خیلی اقبال تماشاگر داشته و مردم آن را دوست داشتند. سعی میکنم به همین صورت انتخابهای گزینهای داشته باشم که توقع تماشاگر برطرف شود. در آینده نزدیک قرار است یک تئاتر خوب کار کنم که بهزودی خبرهای آن نیز پخش میشود.