• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
پنج شنبه 14 بهمن 1400
کد مطلب : 152844
+
-

زیر سایه یک برج بلند

نگاهی به 2فیلم «دسته دختران» و «بی‌مادر»

یادداشت
زیر سایه یک برج بلند

شاهین شجری‌کهن- منتقد

چند سال پیش منیر قیدی با ساخت فیلم ویلایی‌ها یکی از آثار بحث‌برانگیز جشنواره سی‌وپنجم را در قالب یک درام جنگی که از دیدگاهی زنانه روایت می‌شود پیش روی مخاطبان سینما گذاشت و دقیقا به‌دلیل همین تفاوت نگاه و جسارتی که در نزدیک‌شدن به سوژه و شخصیت‌هایش داشت توانست از منتقدان نمره قبولی بگیرد. قیدی امسال با «دسته دختران» باز هم به همان فضای آشنا بازگشته، اما این‌بار تفاوت‌هایی در رویکرد کلی و شیوه روایتش دیده می‌شود و برش دیگری از جنگ را دستمایه داستان‌گویی و خلق موقعیت‌های سینمایی قرار داده است.
«ویلایی‌ها» روی حضور زنان در پشت جبهه متمرکز بود، اما این‌بار قصه فیلم درباره زنانی ا‌ست که بدون آمادگی قبلی و در فضایی بس خشن و غیرانسانی رو در روی دشمن قرار گرفته‌اند و ناچار باید در خط مقدم با سلاح و روحیه یک رزمنده، از خاک‌شان دفاع کنند. هر چند فیلمنامه از لحاظ طراحی ساختار درام و خلق موقعیت‌های پیوسته و همسو، تحت‌تأثیر خاطرات زنان حاضر در خرمشهر در کتاب‌هایی مانند دا(خاطرات سیده‌زهرا حسینی)، پوتین­‌های مریم(خاطرات مریم امجدی) و ساجی(خاطرات نسرین باقرزاده) است و حتی برخی از دیالوگ‌ها و خطوط فرعی ماجراها نیز مستقیم از دل آن روایت‌ها و خاطره‌ها بیرون آمده‌اند، اما دسته دختران در مجموع نگاهی آزاد به روایت‌های واقعی از نبرد خانه‌به‌خانه در دفاع از خرمشهر دارد و به‌دلیل انتخاب برش تاریخی خاصی که داستانش در محدوده آن شکل می‌گیرد، رویکرد مستقیم‌تری به میدان جنگ و صحنه‌های تیراندازی، انفجار، حمله هوایی و بمباران دارد. در حقیقت، کمتر صحنه‌­ای را می‌توان یافت که در آن صدای گلوله یا صفیر خمپاره شنیده نشود. اما امتیاز فیلم در این است که سعی نمی‌کند از صحنه‌های جنگاوری زنان، تصویرهای قهرمان‌پرورانه جعلی دربیاورد و مثل بعضی خوانش‌های رسمی از دوران جنگ، شمایل‌سازی کند و  تنها به شرح رشادت مردان و زنان بپردازد. بلکه خیلی ساده و سرراست و با نگاهی انسانی و همدلانه، موقعیت سخت و نفسگیر چند زن تنها و خسته را به تصویر می‌کشد که در بزنگاهی تاریخی وسط بحران و خون و تلاطم گیر افتاده‌اند و باید برای خاک‌شان ایستادگی کنند. در واقع استفاده از سلاح یا رویارویی با دشمن متجاوز، انتخاب این قهرمان‌های بدون شنل و یونیفرم نیست، بلکه اقتضای موقعیتی ا‌ست که طبق عقاید و اخلاقیات‌شان و بر مبنای وظیفه انسانی و ملی‌شان، جور دیگری نمی‌توانند برگزارش کنند. شاید به همین دلیل باشد که هر چه روایت پیش‌تر می‌رود، زنان فیلم آسیب‌پذیرتر، زخمی‌­تر و درمانده‌­تر می­ شوند اما با آنکه دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، همچنان در کنار دیگر مدافعان شهر مقاومت می‌کنند. کارگردان از قهرمان‌پروری سطحی و شعاری پرهیز می‌کند و می‌کوشد سویه هولناک جنگ و آثار آن را با پایبندی به واقعیت و بدون دخل و تصرف در ماهیت آن، مجسم کند. همین واقع‌گرایی و رویکرد غیرشعاری، باعث شده فیلم در برخی سکانس‌ها بسیار ترسناک و تراژیک جلوه کند و هول و هراس جنگ با تمام ابعاد مرگبار و تلخش به تصویر کشیده شود. استفاده از دوربین متحرک و جست‌وجوگری که تنش و التهاب صحنه را به‌خوبی منتقل می‌کند، به تعویق انداختن کات‌ها و انتخاب ساختار بصری یکدست و متوازنی که مبتنی‌بر ادامه واقعه و به تکامل رساندن مایه‌های دراماتیک و هیجان‌انگیز صحنه است و تکیه بر پلان‌سکانس­‌هایی شلوغ و پر از اتفاق‌های ریز و درشت، جزو انتخاب‌های خوب کارگردان است که چشم‌اندازی زنده و اثرگذار از جنگ را پیش روی تماشاگر می‌گذارد.
ملودرام خانوادگی- اجتماعی بی‌مادر ساخته سیدمرتضی فاطمی نیز با رگه‌هایی از تأمل فلسفی درباره مفهوم توالد و مسئولیت والدین راجع به زندگی و سرنوشت فرزند آینده، می‌کوشد الگویی امتحان‌شده و یک دغدغه آشنای انسانی را دستمایه داستان‌پردازی قرار دهد. فیلم درباره زنی ا‌ست(میترا حجار) که پزشک موفقی ا‌ست و در کنار همسرش(امیر آقایی) زندگی مرفه و خوبی دارد، اما یک آرزوی بزرگش برآورده نشده: بچه‌دار شدن. او برای رسیدن به آرزویش تلاش می‌کند با رحم اجاره‌ای یک زن فقیر و سختی‌کشیده(با بازی خوب پردیس پورعابدینی) و متقاعد کردن همسرش، پای یک نوزاد را به زندگی‌اش باز کند. کارگردان با کنار هم گذاشتن تکه‌هایی از زندگی مرفه زوج اصلی و دغدغه‌های زندگی فقیرانه مادر جوان، تصویری از تضاد طبقاتی شدید جامعه امروز ساخته که در پررنگ کردن ابعاد مختلفش، شخصیت پرخاشگر پژمان جمشیدی نقش مهمی دارد. در واقع او با خشم و خشونتی که حاصل تنازع بی‌پایان بقا در جامعه فرودست است و با حس تحقیر و ناتوانی و یأسی که از سال‌ها دست‌وپا زدن و فرو رفتن ریشه می‌گیرد، با همه سر جنگ دارد و قرار گرفتنش در کنار شخصیت‌های مرفه و شیک و بی‌دغدغه فیلم، تضاد میان دو سوی قصه را برجسته‌تر می‌کند.
پیش‌تر نمونه پرداخت بهتر این سوژه را در فیلم جمع‌وجور« به دنیا آمدن» ساخته محسن عبدالوهاب دیده بودیم و بی‌مادر هم ادامه همان ابهام فلسفی ا‌ست با رگه‌های اجتماعی پررنگ‌تر و البته تأثیرپذیری بیشتر از کلیشه‌های رایج در درام‌های خانوادگی. فیلم در طرح مباحث اخلاقی‌اش چندان عمیق نمی‌شود و بیشتر درصدد تلنگر زدن به ذهن مخاطب است تا روایت یک داستان منسجم و کامل با لایه‌های عمیق و تفکربرانگیز. اما فیلم اول فاطمی از امتیازهای مثبت هم بی‌بهره نیست؛ هرچند میترا حجار در یکی از بی‌تفاوت‌ترین نمونه‌های پرهیز بازیگر از انرژی گذاشتن برای جان بخشیدن به نقش، چون وزنه‌ای به پای فیلم آویزان باشد!



 

این خبر را به اشتراک بگذارید