بانکها و سرمایهگذاری در صنعت نفت
پویا نعمتاللهی- تحلیلگر انرژی
آنگونه که مقامات صنعت نفت ذکر کردهاند، این صنعت به ۱۶۰میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد. اگر قرار است تولید نفت خام به 5.7میلیون بشکه در روز برسد، به حدود ۹۰میلیارد دلار منابع مالی نیاز است. در بخش گاز نیز برای عبور از ظرفیت یکمیلیارد مترمکعب کنونی و رسیدن به ظرفیت تولید 1.5میلیارد مترمکعب باید ۷۰میلیارد دلار سرمایهگذاری شود. در همین ارتباط شرکت ملی نفت یک بسته سرمایهگذاری جامع متناسب با اولویتهای تولید و توسعه تدوین کرده که در آن مشخص شده در هر بخش چه مقدار سرمایه نیاز است و تأمین آن از چه طریقی انجام شود.
بهطور کلی تامین مالی در پروژههای نفت و گاز با دشواریهایی عدیدهای مواجه است. محدودیت منابع دولتی، کفایت نکردن منابع داخلی وزارت نفت و وجود محدودیتهای مالی بینالمللی را میتوان بزرگترین موانع برای اجرای پروژههای صنعت نفت در کشور محسوب کرد. به لحاظ فنی نیز نوسانات قیمت نفت، بیثباتی در تصمیمگیریها و نبود سیستمها و سیاستهای پایدار حقوقی مزید بر علت شده و تامینکنندگان مالی را دچار تردید میکند.
هماکنون شرکت ملی نفت ایران ابزارها و شیوههای نوین سرمایهگذاری در صنعت نفت را مورد مطالعه قرار داده است. البته برخی از آنها ممکن است از قبل مطرح بوده باشد، اما اجرایی نشده که بهدنبال اجرای آن هستند. نگاه این مقامات معطوف به استفاده مطلوب از داشتههای داخل کشور است؛ چرا که به اعتقاد آنها حتی در شرایط تحریم اگر از ظرفیت داخلی بهمعنای واقعی استفاده شود، میشود نیازها را رفع کرد.
بههرحال شکی نیست که محدودیتهای متعددی وجود دارد اما انگیزههای زیادی نیز مطرح است ازجمله مذاکره با بانکها تا در قالب کنسرسیوم برای توسعه صنعت نفت وارد شوند و طبق آنچه مدیرعامل شرکت ملی نفت بیان کرده، همه بانکهای کشور در این موضوع سهیم خواهند بود.
در این رابطه یک الزام مهم وجود دارد؛ بدین صورت که وزارت نفت برای اجرای طرحهای توسعهای خود در شرایط کنونی برنامهریزیهایش را معطوف تامین مالی از منابع متنوع ازجمله منابع (و نه فقط تسهیلات) بانکی کرده است. این سرمایهگذاریها را یک کنسرسیوم بانکی صورت خواهد داد.
تأکید مقامات اقتصادی کشور بر واژه «کنسرسیوم بانکی» حائز اهمیت و معنای مشخصی در عرصه تامین مالی در صنعت نفت است. اساساً برای حضور و سرمایهگذاری در طرحهای صنعت نفت (در حدی که بتواند بهکار صنعت نفت کشور بیاید)، میبایستی سه مؤلفه تجمیع شود که عبارتند از توانمندی مالی، توانمندی فنی و توانمندی مدیریتی. این سه مؤلفه نقش مکمل یکدیگر را دارند و شاید بتوان گفت فقدان هریک از این سه متغیر بوده که انگیزه و تمایل برای سرمایهگذاری در صنعت نفت کشور را کاهش داده است.
شکلگیری کنسرسیومهای مالی با حضور چند بانک، انگیزه بانکها برای سرمایهگذاری در صنعت نفت را بالا برده و ریسک فعالیت آنها را کاهش میدهد. در واقع این تشکل کنسرسیومی است که ظرفیت مالی بزرگی برای صنعت نفت ایجاد میکند.
از سوی دیگر تشکل کنسرسیومی واجد یک تأثیر دیگر نیز هست. برخی از نیازهای مالی یا اقلام مصرفی پروژهها میبایستی از طریق ارزی تامین شود. درهرحال وجود نیازهای ارزی در پروژههایی با عظمت و گستردگی صنعت نفت اجتنابناپذیر است. هرچند دست نظام بانکی در حوزه «ریالی» بسیار بازتر از حوزه «ارزی» است (ارز را نمیشود خلق کرد اما ریال را میشود خلق کرد)، اما هنگامی که مقامات اقتصادی کشور از عبارت «کنسرسیومی از بانکها» یاد میکنند، درواقع بهخاطر پرهیز یا بهحداقلرساندن این مشکل است. بدیهی است وقتی کار تامین مالی برعهده کنسرسیوم (یا هلدینگ بانکی) باشد، با توجه به تقسیم کار میان آنها، توان تامین ارز توسط آن کنسرسیوم بهبود مییابد.
این بدان معنی است که یک نقطه اطمینان مطلوب حاصل میآید که تامین مالی دچار وقفه یا تأخیر یا تقطیع نشده و از سوی دیگر نیازهای ارزی پروژه/طرح نیز با ضریب موفقیت بیشتری تامین خواهد شد.