برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
کاسه چه کنم چه کنم دست گرفتن: کارها را خراب کردن و سپس دنبال راه چاره گشتن و از این و آن پرسیدن.
کاسه داغتر از آش: تقلای بیشتر از صاحب حق، جوش و جلای زیادتر از صاحب مال، دلسوزی بیجهت (همچنین: دایه دلسوزتر از مادر).
کچلک: فضول، مداخلهگر (همچنین: نخود هر آش، هرجا آشه کچلک فراشه).
کرباس محلّه: آن دنیا، آخرت، دنیای دیگر، دنیای ندیده و نشناخته.
گردن شکسته: بیچاره، بینوا، بدبخت.
گِروکشی: به جا آوردن کاری را منوط به انجام شدن کاری دیگر کردن؛ گرو برداشتن.
گَز نکرده پاره کردن: ندانسته اقدام به کاری کردن، بیگدار به آب زدن.
لجش گرفتن: کفری شدن، از کوره در رفتن، عصبانی و خشمگین شدن.
لَر و لور: حاشیه گرد، سرگردان، دربهدر، بیکس و کار، بیخانمان.
لِنگه به لنگه: تا به تا، کنایه از متناسب نبودن هر کدام از لنگههای یک جفت («کفش لنگه به لنگه پاش کرده»).
مث پنجه آفتاب: خوش تن و بدن، خوش چشم و ابرو، خوشگل و زیبا.
مث سدِّ سکندر: استوار، قرص، مقاوم، پابرجا.
نخراشیده: استخواندار، درشت، هیکلدار (همچنین: گت و گُنده).
واسه لای جرز خوبه: آدم نالایق، بیعرضه، بیقابلیت و بیبو و خاصیت. (هیکلش به درد لای جرز میخوره).
سه شنبه 18 اردیبهشت 1397
کد مطلب :
15276
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/Y5jM
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved