• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
سه شنبه 12 بهمن 1400
کد مطلب : 152556
+
-

پهلوی توسعه‌گرا نبود

مصطفی قربانی- کارشناس سیاسی

یکی از شبهاتی که درباره رژیم پهلوی مطرح می‌شود این است که رژیم پهلوی قادر به توسعه کشور بود.در پاسخ به این شبهه، باید به چند نکته مهم و زیربنایی اشاره کرد. به‌عبارتی، به چند دلیل مهم، اگر رژیم شاه تداوم پیدا می‌کرد، کشور پیشرفت نمی‌کرد:
1-ماهیت رژیم شاه:دولت پهلوی از یک سو وابسته به خارج بود و از سوی دیگر از درآمدهای هنگفت نفتی تغذیه می‌کرد. بنابراین، این رژیم برآمده از نظر و رأی مردم نبود. بر همین اساس، این رژیم بقای خود را در گروی 3عامل مهم می‌دید؛ سرسپردگی به قدرت‌های خارجی، حامی‌پروری و توسعه توان دفاعی و اطلاعاتی با اتکا به درآمدهای نفتی به‌منظور ایجاد گروه‌های پیرو تا ضعف پایگاه مردمی خود را از این طریق جبران کند و در عین حال، مخالفان خود را با زور اسلحه کنترل و سرکوب کند. 
2-ناموفق بودن سیاست‌های نوسازی رژیم: اجرای سیاست‌های نوسازانه، نه‌تنها دستاوردی در پی نداشت، بلکه پیامدهای وخیمی هم در پی داشت. به‌عنوان مثال، با اجرای اصلاحات ارضی، تولید کشاورزی به نسبت سرانه جمعیت عقب ماند، به‌گونه‌ای که در سال 1356، 14درصد نیازهای غذایی کشور از خارج وارد می‌شد. 
3-ماهیت شدیداً وابسته توسعه: آنچه در دوره پهلوی رخ داد، در قالب «توسعه وابسته» قابل تعریف است. در توسعه وابسته نیز عوامل و محرک‌های توسعه در خارج از کشور قرار دارد و اینگونه‌ توسعه‌ای نمی‌تواند بالنده شود. تمام کشورهایی که به مراحلی از توسعه و پیشرفت رسیده‌اند، بیش و پیش از هر عاملی به ظرفیت‌های داخلی خود تکیه کرده‌اند. 
4-غرب‌زدگی کورکورانه و تحقیر خودباوری ملی: پیشرفت هر کشوری در سایه خودباوری، اعتماد به نفس و خودشکوفایی میسر است و در شرایطی که رژیم شاه با تقلید کورکورانه از غرب درصدد بود تا در خودآگاه و ناخودآگاه ایرانیان، «ما نمی‌توانیم» و برتری فرهنگ، تمدن و تکنولوژی غرب را حک کند، اقدام برای توسعه و پیشرفت کشور به‌مراتب دشوارتر بود.
باتوجه به آنچه گفته شد، جمهوری اسلامی اگر توانسته است به درجاتی از توسعه و پیشرفت برسد، در سایه چند عامل اساسی است: ترویج فرهنگ خودباوری ملی و اعتماد به ظرفیت‌های داخلی کشور، تلاش برای خارج کردن کشور از مدار وابستگی به سرمایه‌داری بین‌المللی، تغییر ماهیت دولت از دست‌نشاندگی و وابستگی به خارج و ورود به مردم‌سالاری دینی؛ یعنی دولتی که اساس موجودیت و اقتدار خود را نه با اتکا به قدرت‌های خارجی بلکه بر مردم و باورهای مذهبی آنان استوار می‌داند. راز پیشرفت‌ها و ضعف‌های کنونی کشور را نیز باید در همین چند نکته دید؛ بدین معنا که در حوزه‌هایی که به این اصول توجه شده، ضمن رفع آسیب‌ها، قدرت تولید شده و در حوزه‌هایی که به این موارد بی‌توجهی شده است، آسیب‌های موجود تشدید شده است.

این خبر را به اشتراک بگذارید