تکههایی از یک کل منهدم
سیداحمد بطحایی، روزنامهنگار
در دودوتا چهارتای زندگی، پیش و پس هر چاله و چالش، لای امورات شخصی و عوامل اجتماعی، ما درگیر «هست»هاییم، بیش از آنکه دغدغه «باید»ها را داشته باشیم. مراد از دغدغه، صرفا فوروارد 2پست اعتراضی در تلگرام و لایک 2تیزر پارتیزانی در اینستاگرام نیست. اصولا بایدها آن بالاها شکل نمیگیرند. بخش مهمی از بایدها و هنجارهایی که تیر و تاقچه زندگی ما را میسازند، درون همین کوچه تنگهای که هر روز از آن رد میشویم ساخته میشوند، در تار و پود حرفها، نگاهها و رفت و برگشتهای رفتاری ما.
گاهی تصور میکنیم که مدیریت کشور، مشکل ماست. برخی مدیران بالادستی دارند زندگی ما را خراب میکنند. ساختارهای فشل و فاسد فرصتی برای درستکاری و قانونمندی و قاعدهمداری نمیدهند. همه این حرفها را میزنیم بیآنکه نه تاریخ خوانده باشیم و نه قدری با نحوه شکلگیری ساختارهای اجتماعی آشنا باشیم.
این چند خط قبل و ذیل، نه تطهیر دولت است و نه به صلیب کشیدنش. قرار است یک دریچه باشد با رویکرد جامعهشناسی خودمانی به چرایی ماجراهای ناخوشایندی که دورمان را گرفته است. تغییر زاویه دید بهعلتیابی، به این بیان که ما در بسیاری از تحلیلها بیراهه میرویم و خطا میزنیم. و در نخستین مرحله این چرخش باید زوم دوربین و تارگت چشمی را از روی مثلا آدمهای توی قابهای عکس خبرها و اتفاقات، کمی آورد پایینتر. توی آینه، بهخودمان.
به چیزهایی نگاه کنیم که آنقدر ریز و جزئی و بهظاهر کماهمیت است که فکر میکنیم دخلی در بالا رفتن کیفیت زندگی ما ندارد اما درست همین جزئیات هستند که کلیت ما را پدید میآورند. این قطعات کماهمیت پازل، پرسونای شخصی و هویت اجتماعی ما را بهوجود میآورند. چیستی ما آدمها، تجمیع همین خردههای بهظاهر بیخود و بیجهت است؛ همین که جاده خلوت بود و دوربین نبود پا را تا خرتناق روی گاز فشار ندهیم و سر هر دوربین کنترل سرعت نرمش کنیم، جلوی در خانه و پلی پارک نکنیم. داد نزنیم سر شاگرد و مشتری و پیشکار. از کار و خدمتی که برعهده داریم نزنیم برای دوزار پول بیشتر یا دو ساعت حضور کمتر.
بیشک خیلی چاه و چاله در ساختارهای بالادستی هست و بسی مشکلات عذابدهنده که ممکن است آدم سالم را هم به خرفتی یا فساد بیندازد، ولی همان ساختار و نظام و سیستم چیزی نیست جز کلیتی از تکتک ما آدمها؛ بسان تکههایی از یک کل منهدم.