امیر تودهروستا- فیلمساز
دشت خاموش، فیلمی به ظاهر ساده اما در عین حال هنرمندانه است. طبیعتا دشت خاموش از انتخاب سوژه تا فرم بسیار متناسبی که فیلمساز انتخاب کرده، پر از نقاط قوت است. همه این موارد یک هارمونی ایجاد و دشت خاموش را تبدیل به فیلمی بسیار مدرن کرده است. همچنین فیلم پر از جزئیات است. مثلا آقاخان با بازی فرخ نعمتی خطابهای را نسبت به تمام کارگرانی که برایش کار میکنند، چندبار تکرار میکند و دائما به استفادهنشدن خشت و آجر و روی کارآمدن سیمان تأکید دارد که نشان میدهد فیلمساز روی این مسئله تأکید دارد. اما زمانی که آقاخان را در لوکیشن دفترش میبینیم با دیوارهای سیمانی مواجه میشویم که حتی اگر فیلمساز این کار را از سر عمد هم انجام نداده باشد نشان از این دارد که این لوکیشن را بهدلیل آنکه تأثیر بسزایی روی ذهنش داشته، انتخاب کرده؛ چراکه جهان فیلم در حال خلق روابط درست بوده است.
فیلمساز با نمایش طبقه کارگر، نظام سرمایهداری را نقد میکند و آن را به چالش میکشد؛ در حقیقت او با استفاده از تکنیکهای بسیار ساده ما را از جز به کل یک روایت وارد میکند. فیلمساز با آگاهی از اطراف، فضای سیاسی و اجتماعی و شناخت تاریخ، فیلمی ساخته که به ظاهر ارزانقیمت است اما پرمغز و قدرتمند رفتار میکند، تمام مرزها را میشکند و مخاطب را وارد مرحلهای میکند که کمتر تجربه کرده است.
قصه اصلی فیلم بسیار درست و جهانشمول است. شخصیت لطفالله با بازی علی باقری نماینده مخاطب در فیلم است و اگر کسی جزو افرادی باشد که نگاه سرمایهداری را میپسندد باز هم لطفالله نماینده او میشود و وقتی از طریق لطفالله وارد قصه دشت خاموش میشود تازه میفهمد نظام سرمایهداری چگونه فساد میکند و جهان را تحت سیطره خود قرار میدهد. طبقهای که آقاخان نماینده آن است، افراد را به استعمار میکشد اما در ظاهر بانی خیر و نانرساندن به زندگیشان است؛ در حقیقت همین قصه اصلی که جهانشمول است و بسیار دقیق کار و اجرایی شده، فرصتی است که مخاطبان جهانی را ترغیب به دیدن فیلم میکند و میتوان یکی از دلایل موفقیت فیلم در فستیوالها دانست.
نقد نظام سرمایهداری
در همینه زمینه :