محمد کاموس | مدیر تحریریه همشهری استانها:
از گذشته دور تا دوران معاصر مفهوم حاشیهنشینی در سراسر جهان تعاریف گوناگونی به خود گرفته و این پدیده تابع شرایط یک دوره تاریخی، یک منطقه و حتی یک کشور بوده است. زندگی در حاشیه شهرها گاه جنبه منفی و گاه مثبت در جهان داشته است. انسان اولیه برای زنده ماندن و امرار معاش به حاشیه رودخانهها پناه میبرد. کمی بعدتر روستاها و شهرها در کنار مکانهایی که ردی از آب داشتند، شکل گرفتند و رفتهرفته گسترش یافتند. بسیاری از همین شهرها و روستاها با خشک شدن آب موجود در آن منطقه از بین رفتند. در اینجا با گونهای از حاشیهنشینی که بر پایه ادامه حیات شکل میگیرد به تعریفی ابتدایی از حاشیهنشینی میرسیم. اما در تعریفی گستردهتر از حاشیهنشینی باید به فاکتور «رشد جمعیت» اشاره کرد. این موضوع در طول سالها باعث افزایش تعداد شهرها در هر کشور شده است.
از سوی دیگر مفهوم حاشیهنشینی در کشورهای توسعهیافته و کشورهای در حال توسعه تعریف و حتی دلایل متفاوتی دارد. عموماً در کشورهای توسعهیافته پس از انقلاب صنعتی و استقرار کارخانهها در بیرون شهر، حاشیه شهر محل زندگی اقشار کارگری شد. البته این موضوع ارتباط چندانی به سطح معیشت این افراد ندارد. اما در کشورهای در حال توسعه حاشیه شهرها غالباً جایی برای زندگی افراد کمدرآمد جامعه است. کارشناسان عامل حاشیهنشینی در ایران را اصلاحات ارضی میدانند که به دنبال تمرکزگرایی سرمایه در شهرها و گسترش حکومت مرکزی بود. به دنبال تمرکزگرایی و تجمیع سرمایه در شهرها، مهاجرت روستاییان برای رفاه و اشتغال به شهرها آغاز شد. آنچه در ذیل اینگونه از حاشیهنشینی بهدلیل نبود امکانات رفاهی، بهداشتی و حتی امنیت به چشم میآید، جای خالی «عدالت اجتماعی» در این مناطق است.
جمعیت شهرنشین ایران که در دهه چهل حدود 33 درصد از جمعیت کل بود، پس از اصلاحات ارضی و اجرای برنامههای توسعهای به 64 درصد در اواخر دهه پنجاه رسید، تا جایی که امروز بیش از 70 درصد جمعیت کشور شهرنشین شدهاند. جدا از توسعه نامتوازن تراکم شهری در شهرهای کشور، آمار حاشیهنشینان نیز بنا بر اعلام مسئولان رقمی بالای 11 میلیون نفر را نشان میدهد. مفهوم حاشیهنشینی در ایران دستخوش تغییرات شده است. به عنوان مثال ایران در دوران ساسانیان هم حاشیهنشین داشته است! در آن دوران اسیران جنگی را در مراکز سکونتگاهی جدا از مردم در حاشیه شهرها نگه میداشتند.
در دوران معاصر هم خانوادههای زندانیان برای دسترسی آسان به زندانی خود در اطراف برخی زندانها سکنی گزیدند که این موضوع رفتهرفته به ایجاد محلههای حاشیهنشین در اطراف زندانها انجامید. از سوی دیگر با توسعه مراکز حاشیهنشین در ایران شاهد تقابل فرهنگهای متفاوت بودیم. این موضوع در نگاهی دیگر پیدایش «خردهفرهنگها» را در پی داشت که خود تاثیر مستقیم در چندپاره شدن فرهنگ اصلی یک جامعه دارد. با وجود مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در مناطق حاشیهای زمینه برای بروز آسیبهای اجتماعی فراهم میشود.
بیکاری، نزاع، اعتیاد، سرقت، فقر و فحشا از جمله این آسیبها هستند. به نظر میرسد فرار از حاشیهنشینی غیرممکن است، زیرا با افزایش جمعیت جهانی به ناچار شاهد گسترش حاشیهنشینی خواهیم بود. به وجود آمدن محلهها، شهرکها و در نهایت شهرهای جدید حاصل همین مساله است. نوع نگاه به این پدیده و چرایی پیدایش آن در هر شهر موضوعی است که باید مد نظر باشد و مورد کارشناسی قرار گیرد. بهرهگیری از ظرفیت سازمانهای مردمنهاد در کنار ارگانهای دولتی خدماترسان از جمله راهکارهایی است که به توانمندسازی مناطق حاشیهنشین کمک میکند.
چاره حاشیهنشینی در ایران حذف حاشیهها نیست، بلکه توجه اساسی به آنها و یکدست کردن متن و حاشیه است. یعنی ترجمان مفهوم عدالت و مساوات و کاهش «فقر نسبی». نسل آینده حاشیهنشینان نباید کسانی باشند که در کنار دیگر افراد جامعه با فرهنگی متمایز رشد کنند. آموزش و پرورش این نسل سرمایهای خواهد بود که سود آن در نهایت عاید فرهنگ و اقتصاد جامعه خواهد شد.
تلخ و شیرین حاشیهنشینی
در همینه زمینه :