گفتوگو با هومان اسعدی، دبیر جشنواره ملی موسیقی جوان
مجالی برای بروز خلاقیت
سحر طاعتی - روزنامه نگار
جشنواره ملی موسیقی جوان در حالی پانزدهمین دوره خود را طی میکند که از دوره هفتم و بعد از یک وقفه تقریباً 6ساله برگزاری خود را با دبیری هومان اسعدی از سرگرفت. او که بهعنوان موسیقیدان، موسیقیشناس و مدیر گروه موسیقی دانشگاه تهران در زمینه موسیقی ایرانی فعالیت دارد، ۹ دوره است که با نگاهی آکادمیک جشنواره ملی موسیقی جوان را به جایگاهی رسانده که بیش از ۱۰۰ استاد برتر موسیقی ایران در شاخههای موسیقی دستگاهی، موسیقی کلاسیک، موسیقی نواحی و آهنگسازی در مقام داور حضور دارند و همین همراهی در تاریخ جشنوارههای موسیقی ایران کمنظیر است؛ جشنوارهای با رویکرد توجه به نسل جوان که با تجربیات پانزده ساله خود با قامتی استوار در همراهی با نسل جوانی از سراسر کشور و پشتوانه استادان برجسته موسیقی ایرانی، آیندهای پربار را برای موسیقی ایران تضمین میکند.
طی 9دورهای که شما دبیری جشنواره را برعهده دارید، یک خطمشی مشخص برای این رویداد موسیقایی تعیین و هرساله با پایبندی به آن، جشنواره را برگزار کردید و شاید هر ساله تغییرات اندک داشته، داشتن یک خطمشی ثابت چقدر میتواند به جشنواره اعتبار دهد و آن را در سطح عالی در کشور مطرح کند؟
جشنواره یک سیاست کلی مستمر و واحد داشته است اما یکی از ویژگیهایی که در تمامی دورهها وجود داشته، ارزیابی درونی جشنواره، بررسی نقاط قوت و ضعف بخش اجرایی و بخش محتوایی بعد از پایان هر دوره بوده است که همیشه این تجربیات به دوره بعد منتقل و باعث اصلاحاتی شده است. گاهی اوقات این بحث مطرح میشود که چقدر جشنواره طی این سالها تغییرکرده؟ اگر شما جشنواره هفتم را با هشتم و نهم بررسی کنید تغییرات ملایمتر است. ولی اگر هفتم را با پانزدهم مقایسه کنید، تغییرات بیشتری دیده میشود. درواقع تغییرات خیلی ملایم و جزئی در جهت رفع نواقص تا حد امکان بوده است. اگرچه خود ما واقف هستیم که کماکان نواقص و مشکلاتی وجود دارد ولی باید شرایط و امکانات نیز بهطور عملگرایانه اجازه بدهند.
مبنای جشنواره جوان از ابتدای دوره هفتم که به دبیری شما برگزار شده تا به امروز که دوره پانزدهم را پشتسر میگذاریم، بر تکنوازی بوده؛ ما دراین دوره شاهد اضافهشدن بخشی با عنوان آهنگسازی هستیم. دلیل قرارگرفتن این بخش در کنار سولونوازی موسیقی چه بوده است؟
چندین سال بود که برخی از دوستان آهنگساز ما پیشنهاد میدادند از آنجا که این جشنواره ابعاد مختلف موسیقیهای هنری و جدی را پوشش میدهد، حیف است که آهنگسازی هم اینجا گنجانده نشود. مخصوصا آقای کیاوش صاحب نسق که در این سالها خیلی پیشنهادهای خوبی داشتند و درنهایت امسال برای دوره پانزدهم، تصمیم بر این شد که به چند دلیل آهنگسازی به جشنواره اضافه شود. یکی از دلایل این بود که سیاست و تمرکز جشنواره موسیقی جوان روی تکنوازی، تکخوانی و فعالیتهای انفرادی است و از آنجا که آهنگسازی هم فعالیتی انفرادی است، میتواند درکنار سایر بخشها با همان هدف و تمرکز اصلی قرار گیرد. امسال نخستین تجربه برگزاری این بخش را داریم، هر چند که تجربه تقریباً مشابهی را در یک بخش دیگر تحت عنوان «آفرینش در تکنوازی» داشتیم. من فکر میکنم این جشنواره به اندازه کافی روی سنت، ردیف و رپرتوارهای کلاسیک تأکید محکمی داشته است و جای یک بخش خلاقانه مستقل خالی بوده است. به همین دلیل در بخشهای «آفرینش در تکنوازی» و «آهنگسازی» سعی کردیم مقداری بازتر برخورد کنیم که بحث خلاقیت هم مجال بروز پیدا کند که خوشبختانه استقبال خوبی هم صورت گرفت بهطوری که 100اثر در بخش آهنگسازی به رقابت با هم پرداختند.
در دورههای اولیه جشنواره شاهد دونوازی، سهنوازی و گروهنوازی بودیم. بعد از یک تجربه ۹ساله آیا امکان اضافهشدن این بخشها به جشنواره موسیقی جوان وجود دارد؟
همیشه گسترش در جشنواره امکان دارد اما توسعه زیاد هم موجب بیمعنایی میشود. اینکه جشنواره موسیقی جوان بخواهد همه ابعاد موسیقی را دربرگیرد هم از لحاظ اجرایی، هم از لحاظ بودجه و امکانات، سختیهای زیادی را در پی خواهد داشت و از طرفی نیز من معتقد هستم که بایستی وحدتی بین بخشهای جشنواره وجود داشته باشد که از دوره هفتم تا به امروز تمرکز بر تکنوازی و تکخوانی بوده و این اصل جشنواره است. اگر بخواهد بازتر بشود بودجه، امکانات و زمان اجازه نمیدهد. متأسفانه در این چند سال اخیر بودجه جشنواره هیچ تغییری نکرده است. همانی بوده که چندین سال پیش بوده است و اضافهشدن بخشهای جدید عملاً سخت است. اما اینکه چرا آهنگسازی از بین اینها اولویت داشت؟ چون ما درنظر داشتیم چرخهای بین آهنگسازی و نوازندگی تا حد امکان برقرار شود.
با توجه به آمار بخش آهنگسازی، آثار آهنگسازی شده در بخش موسیقی کلاسیک بیشتر از موسیقی سنتی بوده. با توجه به جایگاه آکادمیک جشنواره موسیقی جوان فکر میکنید که ماحصل این توجه از کجا نشات میگیرد؟ بهواسطه حضور شما درجایگاه مدیر گروه موسیقی دانشگاه تهران آیا این برمیگردد به بحث دانشگاهی که در دانشگاه شاید بیشتر به آهنگسازی موسیقی کلاسیک توجه شده است تا آهنگسازی موسیقی ایرانی؟
بله، اتفاقاً اینجا پیوندی بین محیط آکادمیک دانشگاه و جشنواره وجود دارد. در دانشگاههای ایران رشتهای که با عنوان آهنگسازی وجود دارد متمرکز بر محتوای موسیقی کلاسیک غربی است. البته واحدهایی برای الهام گرفتن از عناصر ایرانی هم میتواند باشد ولی اساسا درسهایی که در زمینه آهنگسازی وجود دارد همه براساس سنت موسیقی کلاسیک غربی است، بهخاطر اینکه چه در محیط آکادمیک چه در آموزشگاه یا هر جای دیگری، متریال تدریس و منابع خیلی روشن است اما در زمینه موسیقی ایرانی کتاب و منابع چندانی برای اصول آهنگسازی موسیقی ایرانی و سازآرایی و علوم مربوطه نداریم و پیشنیازش این است که کارهای تحقیقاتی انجام شود. چند سالی است که در دانشگاه در حال بررسی این موضوع هستیم که آیا امکان ایجاد رشتهای بهعنوان آهنگسازی موسیقی ایرانی را داریم. نمیدانم چقدر موفقیتآمیز باشد ولی امیدوارم که عملیاتی شود و در محیط آکادمیک هم این رشته وارد بشود که در آن صورت قطعا در آینده نسلی پرورش پیدا میکند که به مفهوم جدیدی، آهنگسازی در موسیقی ایرانی را نگاه میکند و به مرور زمان میتواند وارد این جشنواره یا جاهای دیگر شود یا برای خودش جشنوارهای داشته باشد.
فارغ از درنظر گرفتن جایگاهتان بهعنوان دبیر ۹ دوره جشنواره موسیقی جوان، بهعنوان مدیرگروه موسیقی دانشگاه تهران و موسیقیشناس، ارزیابی شما از جشنواره پانزده ساله موسیقی جوان چیست؟
من گاهی اوقات خودم از چند منظر مختلف موضوعات را بررسی و نظراتم را مطرح میکنم اما واقعیت این است که با آن تفکر دانشگاهی وارد جشنواره شدم و با همه تجربیات و انتقاداتی که به جشنوارههایی که خودم هم داورشان بودم داشتم، برای جشنواره جوان برنامهریزی کردم و تفکر واحدی را برایش درنظر گرفتم؛ چرا که بسیاری از جشنوارهها به نوعی آشفتگی در مسائل مختلفی مانند طبقهبندیها و سازوکارهای داوری داشتند و من همیشه به این مسئله انتقاد داشتم.
دیگر نقد من به برخی جشنوارهها این بود که بهعنوان مثال در زمینه موسیقی نواحی، چندان درست نیست که فردی بیرونی در مورد یک منطقه دیگر قضاوت کند بلکه خود افرادی که متولی همان فرهنگ هستند بایستی بررسی و ارزیابی کنند. این نقدهایی بود که من داشتم و همه آنها مبتنی بر آموزههای اتنوموزیکولوژی و مسائل فرهنگی موسیقی بود. بهخاطر همین یکی از سیاستهای اصلی من وقتی وارد جشنواره شدم و دبیریاش را پذیرفتم این بود که به آن نقدهایی که خودم وارد میدانستم توجه و دقت کنم. اگر شما نگاه کنید در همان دوره هفتم شورای واحدی فقط در موسیقی دستگاهی داشتیم که در مورد همه سازها نظر میداد ولی در دورههای بعد دیدیم که بهتر است هرساز توسط استادان همانساز مورد ارزیابی قرار گیرد. در زمینه موسیقی نواحی هم اتفاق مهمی که شاید برای نخستین بار صورت گرفته این است که تمام داوریها به تفکیک و بدون حضور افراد بیرونی و محققان انجام شد و خیلی تخصصی استادان هر منطقه با داشتن مکاتب خاص، آثار مربوط به موسیقی منطقه خودشان را بررسی کردند که البته استاد محمدرضا درویشی و دکتر حمیدرضا اردلان هم بهعنوان مشاور بخش نواحی روی فرایند داوری نظارت داشتند.
همه این موارد برگرفته از آموزهها و فکرهای آکادمیک است و وحدت و انسجام و اجماعی همیشه روی این فرایندها بود. خیلی نمیشود به تفکیک بهعنوان فردی دانشگاهی به جشنواره ملی موسیقی جوان نگاه کنم یا برعکس، اینها در هم تنیده است و فکر میکنم نتیجهاش هم در این 9دوره خوب یا بد تا حدودی در فضای جشنواره رویت شده، اگرچه ما ایدهآلهای بیشتری داشتیم و فشار واقعا زیادی هم از لحاظ امور اجرایی و هم از لحاظ محدودیتهای مالی و بودجهای و زمانی بوده و اجازه عملیشدن خیلی از موارد را به ما نداده است.
من خودم بیشترین نقدها را به جشنواره دارم اما بایستی امکانات را عملگرایانه نگاه کنیم. آیا با توجه به تمام امکانات، وجود فشار روانی روی موسیقی، مسائل و محدودیتهای مختلف موجود واقعا ممکن است آن چیزهایی که در شرایط آرمانی میخواهیم اتفاق بیفتد؟ برای همین میگویم باید عملگرایانه نگاه کرد و براساس همین نگاه واقعا تمام توان را گذاشتیم و فکر میکنم با تمام محدودیتها و امکانات به نحو خوبی انجام شده و قابل دفاع است. من از کلیت جشنواره دفاع میکنم و پاسخگو هستم که چه اتفاقی افتاده است و فکر نمیکنم اتفاق کمی افتاده باشد. کماکان میگویم نه در ایران بلکه در تمام جهان هم جشنواره یا مسابقهای با این مختصات و کیفیت برگزاری و دقت، کمتر دیدهام و این چیزی است که قدرش باید دانسته شود.