• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
سه شنبه 7 دی 1400
کد مطلب : 149317
+
-

برنامه‌های مدیریت تالاب‌ها صرفا روی کاغذ

علی ارواحی - متخصص مدیریت زیست‌بوم‌های تالابی

رویکردهای مشارکتی و جامع نگر در مدیریت تالاب‌های ایران از حدود 15سال پیش در دستور کار سازمان حفاظت محیط‌زیست قرار گرفت که البته در زمان خود تحولی بزرگ بود. از آن زمان تا‌کنون برای بیش از 20 تالاب کشور برنامه‌های مدیریتی تدوین و ابلاغ شده‌اند که شامل تالاب‌های پریشان، شادگان، ارومیه، انزلی، میانکاله، قره‌قشلاق، قوریگل، میقان، چغاخور، زریوار، هامون، حله، بختگان، آلاگل، گاوخونی، نوروزلو، سولدوز، کانی برازان و حرای میناب می‌شوند. سؤال اینجاست که چرا با وجود تدوین و تصویب برنامه‌های مدیریتی برای برخی از تالاب‌ها و بهره‌مندی از اسناد بالادستی نظیر ابلاغیه سیاست‌های کلی محیط‌زیست توسط مقام معظم رهبری در سال1394 مبنی بر ضرورت مدیریت جامع، هماهنگ، مشارکتی و نظام‌مند منابع حیاتی و مقابله با تهدیدات زیست‌محیطی، یا تصویب قانون حفاظت و احیای تالاب‌های کشور توسط مجلس شورای اسلامی در سال1396 و مقدم شناختن حقابه محیط‌زیستی تالاب‌ها نسبت به کشاورزی و صنعت، یا همچنین تأکید بر اجرای برنامه عمل، حفاظت، احیاء، مدیریت و بهره‌برداری مناسب ازتالاب‌های کشور با مشارکت سایر دستگاه‌های اجرایی و جوامع محلی موضوع ماده 38بند دال از برنامه ششم توسعه کشور، روزبه‌روز تالاب‌های کشور شکننده تر، ناپایدار‌تر و احیای برخی از آنها نظیر پریشان و گاوخونی ناممکن‌تر می‌شود.
یا می‌توان پرسید که هدف از تدوین این‌دست برنامه‌های مدیریتی چه بوده است؟ آیا صرفا به‌منظوررفع تکلیف و ارائه گزارش عملکرد، تهیه شده‌اند یا مقصود از نگاشتن آنهاحفاظت هر چه مؤثرتر و احیای زیست بوم‌های تالابی بوده است؟یا چه بسا پرسش دیگر این باشد که تا چه اندازه بخش‌های اجرایی دست اندرکار به تعهدات خود در قالب این برنامه‌ها عمل   وبرای اجرای آن، اعتبار کافی در برنامه‌های پنج‌ساله و سالانه بخش خود پیش‌بینی کرده‌اند؟ یا بیشتر اینکه مسئولیت نظارت بر اجرای برنامه‌های مدیریت تالاب‌ها به‌عهده کدام بخش است و چرا تا‌کنون گزارشی نتیجه‌محور که بیانگر پیشرفت اجرای برنامه‌های مدیریتی، میزان کاهش کمی و کیفی تهدیدات پیش روی تالاب‌ها و چگونگی مسئولیت پذیری بخش‌های اجرایی دست اندرکار بوده، منتشر نشده است؟
پرسش کلیدی دیگر اینکه آیا تا‌کنون ارزیابی مستقلی توسط یک مرجع بی‌طرف نظیر مراکز علمی و تحقیقاتی کشور درخصوص میزان اثربخشی تدوین و اجرای برنامه‌های مدیریت تالاب‌ها داشته‌ایم تا به‌واسطه آن شیوه‌های مؤثرتری در مدیریت تالاب‌ها نسبت به 15سال گذشته شناسایی و مورد توجه قرار گیرند؟یا باعث شده که ارزش اقتصادی هر یک از این تالاب‌ها در توجیه اقتصادی و ارزیابی اثرات زیست‌محیطی طرح‌های توسعه، منظور  و منجر به تامین حقابه آنها شود؟ و سؤال آخر اینکه آیا این‌ برنامه‌ها منجر به حفاظت و پایداری تالاب‌ها شده‌اند؟ 
هم‌اکنون‌ متأسفانه غالب تالاب‌های کشور ازجمله انزلی، میانکاله، پریشان، بختگان، گاوخونی، زریوار، شادگان، هورالعظیم، میقان، هامون، جازموریان و ارومیه که بیش از یک دهه از شرایط ناپایداری به سبب  ‌تخصیص نیافتن حقابه زیست‌محیطی یا ورود گونه‌های غیربومی و منابع آلاینده، متاثر بوده‌اند، همچنان با این مخاطرات دست به گریبانند و شاهد تشدید تهدیدات پیش روی آنها هستیم. از این‌رو می‌توان نتیجه گرفت که متأسفانه این برنامه‌ها تا‌کنون عمدتا روی کاغذ بوده و به‌طور مؤثر اجرایی نشده‌اند. بنابراین هر یک از بخش‌های اجرایی می‌بایست اعتبار مورد نیاز برای اجرای برنامه‌های مدیریت تالاب‌ها را پیش‌بینی کنند و نظارت دقیق و نتیجه محوری بر چگونگی اجرای برنامه‌های مدیریتی و تحقق اهداف بلندمدت و کوتاه‌مدت آنها، توسط سازمان حفاظت محیط‌زیست و سازمان برنامه و بودجه کشور انجام پذیرد. علاوه بر این ضروری است تا دانش خود را نسبت به گذشته، به‌روز کنیم و این امکان فراهم شود تا ایده‌های نو، علم روز دنیا و ابتکارات خلاقانه در فرایند تدوین و اجرای برنامه مدیریت تالاب‌ها، فرصت ابراز پیدا کنند و به‌کار گرفته شوند.کلام آخر اینکه امید است در دولت سیزدهم، بیش از پیش به چرایی روی کاغذ ماندن برنامه‌های مدیریت تالاب‌ها توجه شود و موانعی که باعث این مهم گردیده، شناسایی و برطرف شوند.

این خبر را به اشتراک بگذارید