• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
شنبه 4 دی 1400
کد مطلب : 149014
+
-

دیدار با شهرام اقبال‌زاده، مترجم و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان

کوتاهی انجمن نویسندگان کودک غفلتی نابخشودنی است

کوتاهی انجمن نویسندگان کودک غفلتی نابخشودنی است

محمدرضا مرسلی‌- روزنامه‌نگار

شهرام اقبال‌زاده، مترجم، نویسنده، ویراستار و منتقد ادبیات کودک و نوجوان، دانش‌آموخته زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران است. فعالیت ادبی خود را با انتشار مقالاتی درباره ادبیات به‌ویژه در حوزه کودک و نوجوان در مطبوعات شروع کرد و با عضویت در نهادهای فرهنگی و ادبی مانند شورای کتاب و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، فعالیت‌هایش را گسترش داد. وی سابقه ۳دوره عضویت در هیأت‌مدیره انجمن نویسندگان کودک و نوجوان را در کارنامه خود دارد و یک دوره دبیر و سخنگوی این انجمن بوده است. با اقبال‌زاده درباره ادبیات کودک و نوجوان و کتاب‌هایی که در این زمینه منتشر شده، گفت‌وگو کرده‌ایم.

کتاب‌هایی که طی ۲دهه اخیر در حوزه کودکان و نوجوانان از سوی نویسندگان ایرانی تولید و منتشر شده را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
پاسخ دادن به این سؤال خیلی ساده نیست. وقتی صحبت از کتاب‌های 2دهه اخیر می‌کنیم، کسی مانند من که دغدغه‌های متعددی در حوزه کتاب، ادبیات و مسائل فراگیر کودکان دارد، نمی‌تواند جواب جامع و دقیقی به این سؤال بدهد، اما می‌توان کلیاتی را در این زمینه مطرح کرد. بعد از انقلاب اسلامی و به‌دنبال آن شور حماسی جنگ که ادبیات خاص خود را به‌دنبال داشت و به ادبیات تعلیمی، تبلیغی و عقیدتی دامن می‌زد، نگاه به ادبیات کودک و نوجوان به مرور تخصصی شد. شورای کتاب کودک هم هرچند به حاشیه رانده شده بود، اما باتوجه به پیشینه دیرینه و وجود بزرگانی مانند زنده‌یاد میرهادی، سهراب، قزل ایاغ، منصوره راعی و یحیی مافی، یمینی‌شریف و ایرج جهانشاهی که سیر تحولی ادبیات کودک ایران و جهان را پیگیری کرده بودند و می‌شناختند به مرور اثر خود را گذاشت و با شکل‌گیری مجله‌های نظری و تحلیلی مانند پژوهش‌نامه ادبیات کودک و کتاب ‌ماه کودک و نوجوان، ادبیات کودک و نوجوان ایران جهش قابل توجه داشت. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که خود کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بولتن‌های داخلی داشت که هم از ترجمه‌ها و هم گاهی از تحلیل‌های خوبی برخوردار بود. بعد از آن هم، خانه ترجمه به همت زنده‌یاد حسین ابراهیمی شکل گرفت و ترجمه‌های خوب گسترش یافت. همچنین با همت و پشتکار دکتر مرتضی خسرونژاد و همکاران در مرکز مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز در سطح آموزش عالی برای نخستین‌بار مسئله دانشگاهی بودن ادبیات کودک در سطح کارشناسی عملی شد که هم‌اکنون تا مقطع دکتری هم در حال پیگیری است؛ درحالی‌که تا پیش از این تنها 2واحد ادبیات کودک ذیل کتابداری درباره ادبیات کودک و نوجوان وجود داشت. اگرچه ما پیش از انقلاب ترجمه‌ها و تألیف‌های خوبی در زمینه داستان و کارسینما و انیمیشن داشتیم، اما ترجمه‌ها و تألیفات ما در همین 2دهه رشد کیفی چشمگیری پیدا کرد و نویسندگان در سطح جهان مطرح شدند؛ افرادی مانند مرادی‌کرمانی، احمدرضا احمدی، فرهاد حسن‌زاده و جمشید خانیان و افرادی مانند طاهره ایبد، نوید سیدعلی‌اکبر، فریبا کلهر، مژگان کلهر، آتوسا صالحی، مرجان فولادوند و خیلی‌های دیگر. همچنین شورای کتاب کودک هم در مسائل کارشناسی نقش خودش را ایفا می‌کرد و در تصویرگری محمد علی بنی‌اسدی، علیرضا گلدوزیان، علی بوذری و دیگران آثار خوبی عرضه کردند.
کتاب‌هایی را که برای نوجوانان در ایران چاپ می‌شود، چگونه و از چه زوایایی آسیب‌شناسی می‌کنید؟
اگر بخواهیم ارزیابی در این زمینه داشته باشیم باید گفت باتوجه به اینکه امروزه شمار قابل‌توجهی به ادبیات کودک و نوجوان در بخش‌های ترجمه و تألیف روی آورده‌اند و از آنجا که وقتی کمیت افزایش می‌یابد، گاهی این مشکل پیش می‌آید که کیفیت کاهش پیدا می‌کند، افزایش عناوین و انتشار زیاد اما بی‌کیفیت، قطعا به ادبیات آسیب می‌رساند؛ به‌ویژه با بهره‌گیری ابزاری از مقوله ایدئولوژیک. بارها گفته‌ام که اگر دغدغه دین دارید، اما داستان یا شعر را نمی‌شناسید هرگز به این حوزه وارد نشوید؛ چون هم به جنبه‌های اخلاقی و معنوی دین و هم به داستان و شعر آسیب می‌رسانید. این یکی از مشکلات این چند دهه است. موضوع دوم اینکه شمار زیادی دانش‌آموخته زبان‌های خارجی هستند که برای کار در جایی جذب نمی‌شوند و به ترجمه آثار خارجی روی می‌آورند و برخی ناشران ترجمه‌های آنها را با مبلغی اندک خریداری می‌کنند. بیشتر این کارها ترجمه‌های بد و ضعیفی هستند که به ادبیات کودک و نوجوان آسیب می‌رسانند و ذوق مخاطب را منحرف می‌کنند. یکی دیگر از آسیب‌های موجود در ادبیات کودک و نوجوان این است که ما یک کشور چند فرهنگی و چند زبانه هستیم. در قانون اساسی، آموزش بر مبنای زبان مادری تأکید شده است، اما بر سر تفسیر آن که آموزش به زبان مادری باشد یا آموزش زبان مادری اختلاف‌نظر وجود دارد، اما باید این موضوع را در کشور مورد توجه قرار دهیم که برای قومیت‌های مختلف مانند بلوچ، کرد، ترک، ترکمن و عرب‌های ایرانی که اغلب در خوزستان سکونت دارند، هم ترجمه و هم تألیف وجود داشته باشد.
در حوزه ادبیات داستانی چگونه می‌توان به یک برنامه‌ریزی نتیجه‌بخش برای گروه سنی کودک و نوجوان دست یافت؟
این سؤال یک پرسش راهبردی و مهم است. برنامه‌ریزی گسترده در سطح ملی باید با خردجمعی و مشارکت گسترده اهالی ادبیات کودک مانند انجمن نویسندگان کتاب کودک و نوجوان، انجمن تصویرگران، انجمن سینماگران کودک و انیماتورها و شورای کتاب کودک، انجمن دفاع از حقوق کودکان و همه نهادهای کودکی همراه باشد. در کار ملی همه باید مشارکت کنند و چون چنین چیزی وجود ندارد، ما سند راهبرد ملی نداریم؛ به همین دلیل است که باوجود آنکه طی این سالیان بر جمعیت این گروه سنی افزوده شده و همچنین سواد خواندن و نوشتن افزایش یافته، اما تیراژ کتاب کودک و نوجوان به‌شدت افت کرده است. این موضوع ناشی از چیست؟ اگرچه بخشی از این افت تیراژ ناشی از گرانی و تورم است، اما دلیل اصلی آن به نبود برنامه درست و نداشتن تدبیر و برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برمی‌گردد. شعار در حوزه ادبیات زیاد است، اما توسعه فرهنگی را باید در کجا دید؟ توسعه فرهنگی یعنی توسعه کمی و کیفی محصولاتی که در اختیار مخاطب قرار می‌گیرد؛ ازجمله کتاب کودک و نوجوان. وقتی تیراژ کاهش یافته است؛ یعنی موفق عمل نکرده‌ایم. من خودم عضو انجمن نویسندگان بودم و از سال۹۲ ضرورت تأسیس بنیاد ملی کودک را به هیأت‌مدیره انجمن بارها شفاها و نوشتاری مطرح کردم، اما دریغ از پیگیری آن و حتی پاسخ توسط هیأت‌مدیره انجمن. از دید من، انجمن باتوجه به اینکه بیشترین پژوهشگران، نویسندگان، شاعران و مترجمان را دارد، باید در این زمینه نقش محوری ایفا کند. در نتیجه کوتاهی انجمن نویسندگان کودک هم در این زمینه یک غفلت تاریخی نابخشودنی است؛ پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک تصریح کرده، تمامی نهادهای کودکان در قبال تحقق مفاد آن، مسئولیت دارند. کودکان و نوجوانان هم‌اکنون هم با بحران اقتصادی و مشکلات مضاعف روبه‌رو شده‌اند. در این زمینه پراکندگی نهادهای مدنی حوزه کودک و جزیره‌ای عمل کردن آنها باعث شده تا کودکان و ادبیات کودک صدایی نداشته باشند.
آیا نویسندگان و مترجمان ما در حوزه نوجوانان از روانشناسی، جامعه‌شناسی و علایق و سلیقه‌های این روزهای کودکان و نوجوانان ایرانی اطلاعاتی دارند و اگر ندارند چطور باید این موارد را احصا کرد؟
این روزها تحولات اجتماعی و فرهنگی، به‌ویژه با ظهور تکنولوژی‌های جدید چند رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی اینترنتی و جهانی شدن اقتصاد و ارتباطات بسیار شتابان است و ضرورت دارد که این تحولات را بشناسیم و این امر اهمیت زیادی دارد. نویسندگان کودک و نوجوان نمی‌توانند بدون آگاهی از جامعه‌شناسی ارتباطات و جامعه‌شناسی ادبیات، روانشناسی و جامعه‌شناسی کودک و شناخت تحولات جهانی دست به خلق اثر بزنند. درواقع وجود انواع طیف کودکان و نوجوانان و موج فرهنگ‌های متفاوت، می‌طلبد تا با تاریخ تحول ادبیات کودک در جهان و ایران آشنایی کامل داشته باشیم که منابع خوبی هم در این زمینه وجود دارد. باید فرهنگ و تاریخ ادبیات کهن و معاصر ایران و جهان را بشناسیم. بدون اطلاع از جامعه‌شناسی و روانشناسی اجتماعی و کودک و حتی عناصر داستان و شعر، نباید به این حوزه وارد شد. در نتیجه این موضوع اهمیت خاصی دارد.
آیا نکته‌ای مغفول مانده یا موضوعی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان وجود دارد که جزو دغدغه‌هایتان باشد و بخواهید درباره آن صحبت کنید؟
امیدوارم با خرد جمعی و تلاش گسترده به یک برنامه ملی توسعه فرهنگی به‌صورت کلان دست یابیم و برنامه‌ریزی منسجم برای توسعه کمی و کیفی ادبیات کودک به مفهوم گسترده آن انجام شود؛ یعنی ادبیاتی که محدود به هنر کلامی شعر و داستان نیست، بلکه سینما، تصویرگری، انیمیشن و آموزش دیجیتال و هر آنچه که به این حوزه برمی‌گردد را شامل می‌شود. همچنین تأکید می‌کنم بنیاد ملی کودک باید با حضور تمام نهادهای درگیر مسائل کودکان ایجاد شود. از هیأت‌مدیره انجمن نویسندگان هم این درخواست را دارم که تأسیس این نهاد را در دستور کار قرار دهند و من هم حاضرم تمام وقت خود را صرف این موضوع کنم و هرکاری از دستم بربیاید انجام دهم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید