امارات؛ فراز و فرود شیخنشین خلیجفارس
سیاست خارجی امارات در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا طی سالهای گذشته شاهد چرخشهای مهمی بوده است
سیاوش فلاحپور- خبرنگار
از شیخنشینی کوچک که مهمترین نقشآفرینیاش در سیاست خارجی مربوط به حمایت از گروههای خیریه بود تا قدرتی عربی که تلاش دارد نهتنها در معادلات خاورمیانه، بلکه در سطح جهانی تأثیرگذار باشد؛ این مسیری است که امارات طی 4دهه اخیر پشت سر گذاشته است؛ مسیری پرپیچوخم که هنوز هم برای بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران به سادگی قابلفهم نیست. در این میان، اما اوج تحولات رخ داده در سیاست خارجی امارات به یکدهه گذشته (سالهای 2010الی 2020) مربوط میشود؛ دورانی که این کشور برای نخستین بار توانست از قالب شیخنشینی نفتی و محافظهکار به بازیگری قدرتمند در عرصههای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و حتی نظامی تبدیل شود. این سالها، قدرتنمایی امارات در کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا به قیمت ایجاد ناامنی و بحرانهایی بزرگ تمامشده است. این موضوع، امارات را بهرغم تمام سرمایهگذاریهایش برای تقویت قدرت نرم و رسانهای خود، از دید ملتهای منطقه به حکومتی مداخلهگر تبدیل کرده است. منحنی پرفرازونشیب سیاست خارجی امارات، اکنون در سال2021 بار دیگر در مسیر ثبات و کاهش دایره تنش قرار گرفته است. نشانههای این تغییر در مواضع اخیر امارات و حتی سفرهای دیپلماتیک رهبران این کشور به نقاط مختلف خاورمیانه قابلمشاهده است. در ادامه به بررسی جزئیات مهمترین تحولات سیاست خارجی یک دهه گذشته امارات، میپردازیم.
لیبی : جنگ پرهزینه
«لیبی به انبار سلاح و شبهنظامیان امارات تبدیل شده است.» این جمله بخشی از گزارش پایگاه خبری-تحلیلی میدلایستآی، در توصیف سیاست امارات در بحران لیبی بود که سال2018 منتشر شده است. امارات از سال2014، با حمایتهای همهجانبه از ژنرال خلیفه حفتر، فرمانده بازنشسته ارتش لیبی، جنگی بزرگ در این کشور به پا کرد. هدف این جنگ، فتح طرابلس و شکست دولت انقلابی بود که از سوی ترکیه و قطر حمایت میشد. امارات در جریان این جنگ بزرگ بهتدریج موفق شد همراهی قدرتهای مهمی ازجمله فرانسه، روسیه، عربستانسعودی و مصر را برای شکست دولت مستقر در طرابلس جلب کند. با این حال، پرونده جنگ لیبی را میتوان یکی از مهمترین ناکامیهای نظامی امارات طی سالهای گذشته بهحساب آورد؛ چرا که متحدان این کشور بهرغم هزینههای مالی و رسانهای بزرگ، موفق به فتح طرابلس نشده و سرانجام با شکست در یکی از نبردهای سرنوشتساز، ناچار به پذیرش توافق آتشبس شدند. به گزارش شبکه الجزیره، با توجه به حمایتهای همهجانبه امارات از شبهنظامیان حفتر، انتظار میرود این کشور در دوران آتشبس امتیازهای اقتصادی مهمی مانند بازسازی زیرساختهای تخریب شده، توسعه میادین نفتی و تاسیس شبکه ارتباطات جدید در شرق لیبی را بهدست آورد.
325.000.000 دلار
امارات در جنگ لیبی بهمنظور خرید تجهیزات نظامی برای شبهنظامیان ژنرال حفتر بیش از 325میلیون دلار هزینه کرده است.
یمن: خیانت به عربستان
2سال اخیر تنش میان رسانهها و حتی برخی سیاستمداران عربستان و امارات روزبهروز بیشتر شده است. نقطه آغاز این تنشها جنگ یمن بود؛ جایی که ارتش امارات بهعنوان یکی از 2ضلع ائتلاف عربی ترجیح داد جنگ را نیمهکاره رها کرده و متحد خود را در میدان نبرد تنها بگذارد. ائتلاف عربی، با پیوستن امارات به ارتش عربستان برای جنگ با یمن و جنبش انصارالله در سال2015 شکل گرفت. اگرچه در ابتدا بهنظر میرسید این 2 کشور عربی خلیجفارس چشمانداز مشترکی در یمن دارند اما با مرور زمان، تفاوتهای میان آنها روشن شد. امارات برخلاف سعودیها، برنامه دقیقی را برای سیطره بر جنوب یمن دنبال میکرد؛ جایی که بخشی از منابع انرژی و مهمترین بندر این کشور قرار دارد. با سیطره ائتلاف عربی بر عدن در سال2015، شبهنظامیان موردحمایت امارات ناگهان تغییر استراتژی دادند و فشار بر متحدان سعودی را برای خروج از شهر آغاز کردند. این امر جنگی نیابتی را میان ریاض و ابوظبی در پی داشت. برخی رسانههای سعودی از رفتار امارات در جنگ یمن تحتعنوان خیانت و نقض عهد یاد میکنند. هماکنون بندر عدن و تمامی مراکز اقتصادی جنوب یمن در اختیار امارات است.
47.000.000 دلار
امارات در قراردادی با دولت منصور هادی، 47میلیون دلار برای بازسازی زیرساختهای تخریب شده شهر عدن سرمایهگذاری میکند.
قطر: عقبنشینی سیاسی
بررسی ایمیلهای افشا شده یوسف العتبیه، سفیر امارات در واشنگتن، جای شک و تردیدی باقی نمیگذارد که اتاق فرماندهی عملیات محاصره قطر، توسط ابوظبی اداره شده است؛ عملیاتی که براساس اسناد منتشر شده قرار بود با حمله نظامی به دوحه خاتمه یابد. امارات و قطر، هر دو کشورهایی کوچک و کمجمعیت با درآمدهایی چشمگیر از نفت و گاز هستند، بنابراین به خوبی میتوانند در قامت رقبایی سرسخت مقابل یکدیگر ظاهر شوند. این رقابت، در سایه حمایتهای امارات و قطر از 2شبکه منطقهای به کلی متعارض، تشدید شده است. درحالیکه دوحه از اسلامگرایان انقلابی موسوم به اخوانالمسلمین در سراسر منطقه پشتیبانی میکند، ابوظبی حامی نظامهای سلطنتی- دیکتاتوری است که مشی سکولار داشته و روابط خوبی هم با رژیم صهیونیستی دارند. به گزارش روزنامه واشنگتنپست، رهبران امارات به این نتیجه رسیده بودند که درصورت سقوط حکومت آلثانی در دوحه و توقف حمایتهای مالی حاصل از فروش گاز، موج انقلابهای بهار عربی در سطح منطقه متوقف خواهد شد. اگرچه امارات همچنان به سقوط دوحه امید داشت و حتی به روایت نیویورکتایمز، 2دور از تلاشهای دولت ترامپ برای حل بحران را متوقف کرد اما در نهایت سال2020 با عقبنشینی از مواضع پیشین خود، همراه با ریاض، به محاصره قطر پایان داد.
7 %
پیش از آغاز بحران روابط کشورهای عربی با دوحه، نزدیک به 60درصد واردات قطر از مبداء امارات تامین میشد. حالا این رقم به 7درصد رسیده است.
عربستان: گاهی دور، گاهی نزدیک
تصویر رسانهای سنتی از خاورمیانه، عربستان و امارات را بهعنوان نزدیکترین متحدان منطقهای نشان میدهد؛ این تصویر به کلی اشتباه نیست اما تمام واقعیت را هم بیان نمیکند. ریاض و ابوظبی، بهعنوان 2پادشاهی سنتی که انقلابهای بهار عربی را خطری برای تاج و تخت خود میدیدند، از سال2011 برای توقف موج انقلابها به یکدیگر نزدیک شده و ائتلافی عربی را در خلیجفارس تشکیل دادند. این ائتلاف مخصوصا با روی کار آمدن محمد بن سلمان، ولیعهد جوان سعودی که چشماندازهای سیاسی- فرهنگی بسیار نزدیکی به محمد بنزاید، ولیعهد ابوظبی دارد، تقویت شد اما از سوی دیگر، نقاط اختلاف و حتی رقابت میان عربستان و امارات چندان کمرنگ نیست. بدون شک مهمترین پرونده اختلافی به بازار نفت و اوپک برمیگردد؛ جایی که اصرار امارات بر افزایش سقف تولید، تلاشهای گسترده عربستانسعودی بهمنظور ایجاد اجماع برای کاهش میزان تولید نفت را بینتیجه باقی گذاشت. البته پاسخ سعودیها به کارشکنی امارات نیز قابلتوجه است؛ سرمایهگذاری برای توسعه بندر دقم عمان؛ بندری که مهمترین رقیب منطقهای برای بندر جبل علی دبی به شمار میرود. امارات و عربستان همچنین طی سالهای اخیر، رقابتی سخت را بر سر جذب سرمایهگذاریهای خارجی (شرقی و غربی) آغاز کردهاند.
4/000/000 بشکه
امارات روزانه نزدیک به 4میلیون بشکه نفت تولید میکند. این در حالی است که عربستان تلاش داشت تولید نفت امارات را تا کمتر از 3میلیونو200هزار بشکه نگهدارد.
سوریه: چرخش تاریخی
امارات در ابتدا بخشی از کمپین بزرگی بود که برای سقوط دولت بشار اسد در سوریه شکل گرفت. این کشور حتی تا اواخر سال 2013به حمایتهای مالی از برخی گروههای تروریستی فعال در سوریه (جبهه جنوبی) ادامه میداد اما این حمایتها بهتدریج با تغییر چشمگیر استراتژی ابوظبی در پرونده سوریه متوقف شد. امارات بهرغم مخالفت غربیها با دولت اسد، دریافت که سقوط دمشق بهمعنای تقویت اسلامگرایان نزدیک به اخوانالمسلمین و پیروزی محور قطر- ترکیه است. مجموعه این عوامل باعث شد ابوظبی پیشگام عادیسازی روابط با دولت اسد و شکست طرح منزوی کردن دمشق شود. علاوه بر اینها، امارات به روایت نیویورکتایمز، مذاکرات جدی را با آمریکا برای لغو تحریمهای سنگین سزار علیه اقتصاد سوریه آغاز کرده است.
14 %
امارات با تامین 14درصد از واردات سوریه، سومین شریک اقتصادی این کشور بهحساب میآید.
ایران: حرکت به سمت تنشزدایی
اگرچه جنجالهای سیاسی در روابط میان امارات و ایران همواره بازتابهای رسانهای گستردهای داشته اما در حقیقت مهمترین بعد روابط میان دو کشور، اقتصاد است. میدلایستآی در اینباره مینویسد: برخلاف مواضع سیاسی رهبران امارات، حفظ روابط تجاری با ایران و مخصوصا نقش ویژه بندرهای دبی در این زمینه، یکی از اولویتهای آنان است. شاید بتوان مهمترین میدان تنش میان ایران و امارات را جنگ یمن بهشمار آورد. از سوی دیگر، یکهتازی امارات در مسیر عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، نارضایتی شدید ایران را بهدنبال داشته است. با این همه، امارات با تغییر موضع در قبال ایران، باب مذاکرات را باز کرده است. سفر شیخ طحنون بنزاید، مشاور امنیت ملی امارات به تهران را میتوان نقطه آغاز فصل جدید همکاری دو کشور دانست.
15.000.000.000 دلار
حجم مبادلات مالی میان ایران و امارات در سال گذشته با وجود تداوم تحریمها و رکود ناشی از کرونا، نزدیک به 15میلیارد دلار بوده است.
ترکیه : مصالحه بر سر اقتصاد
نبردهای نیابتی میان ترکیه و امارات و حتی جدالهای لفظی میان رهبران این دو کشور، بخشی ثابت از تحولات منطقه خاورمیانه طی یکدهه گذشته بوده است. این تنشها مخصوصا پس از کودتای سال2013 مصر و روشن شدن نقش امارات در این حادثه بسیار پررنگ شد و در جریان تلاشهای 2کشور برای سیطره بر بنادر آفریقایی دریای سرخ ادامه یافت. اما نبردهای نیابتی و رقابت سیاسی هیچگاه باعث نشد روند مبادلات اقتصادی میان آنکارا و ابوظبی متوقف شود. امارات و ترکیه حتی در اوج بحرانهای سیاسی، یکی از مهمترین شرکای اقتصادی برای یکدیگر بودند. حالا با آغاز فصل جدید تحولات منطقهای انتظار میرود دامنه این شراکتها توسعه یابد. سفر بن زاید به ترکیه و ملاقات او با رجب طیب اردوغان، مقدمهای برای تغییر مسیر روابط این دو کشور است.
10.000.000.000 دلار
امارات همزمان با سفر محمد بنزاید به ترکیه اعلام کرد صندوقی سرمایهگذاری به ارزش 10میلیارد دلار در این کشور تاسیس میکند.
رژیم صهیونیستی: پل به جهان عرب
بسیاری از رسانههای عربی، امارات را پل ارتباطی رژیم صهیونیستی با جهان عرب میخوانند. البته این خوانش از سیاستهای امارات محدود به یک سال گذشته و پس از توافق عادیسازی رسمی روابط میان طرفین نیست. امارات دستکم از سال2010 تاکنون گامهای مهمی برای برقراری روابط با این رژیم برداشته است؛ از همکاری غیررسمی تجاری گرفته تا خریدهای تکنولوژیک و البته روابط امنیتی. به گزارش شبکه الجزیره، امارات تلاش دارد خلأ قدرت استراتژیک خود مقابل بازیگران منطقهای را از طریق ارتباط و ائتلاف با رژیم صهیونیستی جبران کند. این در حالی است که علاوه بر همسایگان امارات، حتی مردم این کشور نیز واکنش مثبتی به عادیسازی روابط با تلآویو نداشتهاند.
1.000.000.000 دلار
با وجود آنکه تنها یک سال از برقراری روابط رسمی میان ابوظبی و تلآویو میگذرد، حجم مبادلات مالی بین طرفین تا حدود یکمیلیارد دلار رشد داشته است.