توافق امارات - اسرائیل و آینده پیشروی خلیجفارس
حسن براری-استاد روابط بینالملل دانشگاه اردن
توافق میان امارات و اسرائیل و معاهده صلح کامل میان این دو بازیگر میتواند به تغییر ژئوپلیتیک بزرگی در منطقه منجر شود. از یک سو امارات به مسئله فلسطین پشت کرده و با تصمیم خود، موضع جریانات فلسطینی در مقابل اسرائیل را تضعیف کرده است چرا که در واقع با امضای این توافق به جامعه جهانی میگوید اسرائیل قادر است بدون عقب نشینی از سرزمینهای اشغال شده فلسطین، به عادیسازی روابط با برخی از کشورهای عربی دست پیدا کند؛ از سوی دیگر واقعیت این است که امارات اصولا نیازی به مهار ایران ندارد، چرا که ایران تهدید مستقیمی علیه امنیت این کشور به شمار نمیرود. بهترین دلیل برای اثبات این ادعا، حجم مبادلات تجاری میان 2کشور است که بیش از 14میلیارد دلار در سال ارزیابی میشود. بنابراین ادعای نزدیکی امارات و اسرائیل بهدلیل تهدیدهای ایران نیز وجهه منطقی و قابل دفاعی ندارد.
ابوظبی به اسرائیل نیاز دارد چرا که از منظر ایدئولوژیک با این رژیم در دو مسئله اساسی همسو است:
1- دشمنی با اسلام سیاسی و مخصوصا اخوان المسلمین
2- حمایت از رژیمهای نظامی و کودتایی مانند عبدالفتاح سیسی در مصر و یا خلیفه حفتر در لیبی
علاوه بر این دو همسویی، امارات خواهان استفاده از ظرفیتهای رابطه و ائتلاف با اسرائیل برای مقابله با ترکیه در سطح منطقه است. اما در این میان باید توجه داشت که محاسبات سیاسی اسرائیل بهگونه دیگری است. برای مثال اسرائیل با ایران دشمن است، چرا که ایران این رژیم را به رسمیت نشناخته و از دشمنان آن حمایت میکند. به باور من برنده این توافق، نه امارات بلکه اسرائیل است و البته بازنده آن، مردم فلسطین؛ مردمی که پس از این توافق، عمق استراتژیکشان در منطقه بیش از پیش تضعیف شد، مخصوصا اگر کشورهای عربی دیگری هم در این مسیر به امارات بپیوندند.
ماجراجویی امارات در جریان توافق با اسرائیل خطرناک است چرا که بهجای تلاش برای دستیابی به تفاهم با ایران، منجر به افزایش تنش و بیثباتی در خلیجفارس خواهد شد. این توافق، در شرایطی که ایران از تحریمهای شدید رنج برده و تلاش میکند از انزوای جهانی خارج شود، رهبران ایرانی را قانع میکند که برخی جریانات بهدنبال نقشآفرینی در محاصره اقتصادی این کشور و تشدید انزوای تهران هستند. بنابراین طبیعی است که ایران امارات را نه همسایهای صلحطلب، بلکه دشمن و تهدید خود قلمداد کند.
وضعیت ژئوپلیتیک منطقه درصورتیکه امارات بخواهد برای مثال مانورهاینظامی مشترک با اسرائیل در خلیجفارس برگزار کند بسیار وخیم خواهد شد، چرا که در آن صورت ایران ناچار به دفاع از حریم حیاتی و منافع ملی خود است. بهعبارت دیگر، این توافق مسئله رویارویی نظامی در خلیجفارس طی سالهای آینده را به امری محتمل تبدیل کرده است.
در پایان اما نباید از این نکته غافل شد که بهانههای امارات و همچنین اشتیاق شدید این کشور برای ائتلاف با اسرائیل با تاریخ روابط و ائتلافهای منطقهای رژیم صهیونیستی همخوانی ندارد. در تاریخ ثبت است که اسرائیلیها بهسادگی پشت کردها و نیروهای لحد (میلیشای مورد حمایت رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان) را خالی کردند، همانگونه که آمریکا پشت نظام شاه ایران را خالی کرد! این دولتها به شکل نادری پراگماتیست و فرصت طلب هستند و بهنظر نمیرسد که امارات به شکل صحیحی اهداف و برنامههای اسرائیل را از این توافق فهمیده باشد چرا که در این صورت قطعا از ورود به چنین توافقی امتناع میکرد.