گفتوگو با حسن نقاشی، کارگردان مستند «دبستان پارسی»
روایت احداث نخستین مدرسهها
ملیکا نصیری - خبرنگار
حسن نقاشی، نویسنده، پژوهشگر و مستندسازی باسابقه است و در رشته ادبیات نمایشی تحصیل کرده است. او تجربه ساخت آثاری چون «شاه جهان»، «منطقالطیر»، «خور و شید»، «بادخان»، «خسروانی»، «نوروز پارسی»، «شید»، «مهرگیاه»، «سه روایت از جم»، «شیرین روز» و... را در کارنامه کاری خود دارد. این مستندساز در آثار خود بیشتر به موضوع فرهنگ و مردم شهر یزد و اساطیر ایرانی میپردازد. حسن نقاشی در نهمین دوره از جشنواره سینما حقیقت یکی از اعضای هیأتانتخاب بخش مستند کوتاه بوده و در ادوار مختلف این رویداد سینمایی با مستندهایش در این رویداد سینمایی شرکت کرده است. او این بار با مستند «دبستان پارسی» که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، تهیهکننده آن است و به ماجرای احداث نخستین مدارس نوین، در شهر تاریخی یزد میپردازد، در پانزدهمین دوره از جشنواره سینما حقیقت حضور دارد و اثرش با دیگر آثار حاضر در این دوره از جشنواره به رقابت میپردازد. به بهانه حضور این مستند در جشنواره سینما حقیقت با او به گفتوگو نشستهایم.
دبستان پارسی تازهترین مستند شماست که در پانزدهمین دوره از جشنواره سینما حقیقت نیز حضور دارد، باتوجه به علایق شما در روایت موضوعات تاریخی، این اثر هم به دل گذشتهها گریز زده و درباره واقعهای تاریخی بحث میکند؟
دبستان پارسی مستندی درباره تاسیس مدارس نوین در شهر یزد است که نخستین اقدامات مربوط به احداث آن در زمان حکومت قاجاریه و مظفرالدینشاه شکل گرفته و در دوران مشروطه به اوج خود رسیده است. درواقع گروهی از مردم جامعه سعی داشتند با بینش مدرسهسازی و آگاهیبخشی، جامعه غفلتزده ایرانی را بیدار کنند و در این راه حتی از خرج کردن سرمایههای شخصی خود نیز فروگذار نکردند. جالب است بدانید که روبهروی این افراد نیز اشخاصی میایستادند که با ساخته شدن مدارس مخالف بودند و آگاه بودن مردم جامعه را به ضرر خود میدیدند و در این راه کارشکنی کرده و برای افرادی که بیدریغ سعی در آگاهیرسانی داشتند، سنگاندازی میکردند. مستند دبستان پارسی به جدال میان جهالت و آگاهی میپردازد و قصه زندگی یکی از معلمان این مدارس که برای آموزش کودکان کویر بسیار تلاش کرده را شرح میدهد.
چنین موضوعی در دل تاریخ ملتهب مشروطه احتمالا بسیار مهجور است. نخستین برخورد شما با این روایت به چه شکل و صورتی بود و برای چه تصمیم به ساخت این ماجرا گرفتید؟
این موضوع در دل تاریخ ملتهب مشروطه ایران شکل گرفته است. خود من در یکی از شعب مدارس پارسی یزد که همچنان دایر است، تحصیل کردهام. در محل قتل یکی از معلمان مدرسه ما کتیبهای در دیوار نصب شده بود و نشان از اهتمام او برای برپایی و احداث این مرکز آموزشی میداد که توسط یکی از مخالفان و متعصبان وقت به قتل رسیده و خونش ریخته شده بود. این کتیبه برای یادآوری تلاشهای این معلم در محل مدرسه به یادگار نصب شده بود و من از همان زمان جذب این داستان و ماجرا شده بودم و برایم جالب بود که فردی از جان خود بگذرد تا مدرسهای احداث شود که به بچههای یزد که فرزندان کویر هستند آگاهیرسانی کند. بعدها که مستندساز شدم نیز همواره درنظر داشتم که مستندی از این واقعه بسازم و جزئیات ساخت این مدارس را ترسیم کنم. درنهایت دبستان پارسی در 64دقیقه ساخته شد و امسال در پانزدهمین دوره از جشنواره سینما حقیقت حضور خواهد داشت.
موضوعی که شما روایت میکنید در گذشته رخ داده و معلم مدرسه درگذشته است. برای ساختن دبستان پارسی ماجرا را دوبارهسازی کردید یا به سمت ساخت مستندی آرشیوی رفتید؟
به اعتقاد من در این قبیل آثار بهدلیل خصلتی که از ذات خود فیلمهای مستند برمیآید، باید تلاش کرد که تا حد ممکن واقعیات را بازسازی و بازآفرینی نکرد و صرفا حقیقت را تا هرجایی که در دسترس است روایت کرد. من نیز در این فیلم مستند تلاش کردم تا از آرشیوها، اسناد و عکسها استفاده کنم و عکسهای کاراکتر معلم و مدرسه را در آلبومهای شخصی مردم شهر یزد و آرشیو خود مدرسه پیدا کردم و برای ساخت فیلمام از این اسناد بهره گرفتم.
مستند، روایتگر جریانی واقعی است و ساخته شدن آثار مستند در گرو جمعآوری اطلاعاتی دقیق و مدون است. شما چگونه اطلاعات و اسناد مربوطه برای این اثر را گردآوری کردید؟
گردآوری اطلاعات برای چنین مستندی نیاز به تحقیق و تفحص بسیاری دارد. به همین دلیل کار پژوهش، بررسی و جمعآوری اسناد مربوطه و راستیآزمایی آنها حدود 7سال به طول انجامید. باتوجه به ساختاری که این مستند دارد، استفاده از اسناد تصویری برایم اهمیتی بسیار داشت و بخش عمدهای از زمان به جمعآوری عکسها و تصاویر تخصیص یافت. ضمن اینکه تعدادی از این مدارس پارسی امروزه محلی مخروبه در اطراف شهر یزد هستند و تصویر گرفتن از آنها زمانبر بود. بخش دیگری نیز هماکنون جزو بنای باستانی این شهر بهحساب میآیند و برای فیلمبرداری از آنها باید روند و مراحل خاصی طی میشد. بخش دیگری از این مدرسهها نیز همچنان دایر هستند و در شرایط همهگیری کرونا اخذ اجازه برای وارد شدن به مدارس زمان زیادی به طول انجامید. حدود یکسالونیم که البته وقفههایی نیز در این میان وجود داشت مشغول به تصویربرداری برای این اثر مستند بودیم.
توجه به آثار تاریخی میتواند باعث ترسیم فرهنگ و هویت ایرانی به جهانیان شود. موضوعات تاریخی و روایت کردن این مباحث دغدغه شخصی شما بود؟
بله، تاریخ و در راس آن تاریخ معاصر دغدغه شخصی من است و همواره تلاش میکنم که در آثارم به این موضوع بپردازم. چون فکر میکنم که امروزه در جایی ایستادهایم که از تاریخ معاصر (تاریخ 150سال پیش سرزمین ایران)، هم دور هستیم و هم درباره آن احساس نزدیکی میکنیم. موضوع تاریخ معاصر ایران بسیار حساس است و من همواره تلاش کردهام که به این موضوع پرداخته و آثاری تاریخی، تجربهگرا با شیوه روایت و بیانی جدید بسازم و فکر میکنم که باید تولید آثار تاریخی را جدی گرفت زیرا باعث بازشناسایی و نمایاندن دوباره هویت و فرهنگ ایرانی به مردم و جهانیان میشود. خوشبختانه در این سالها نیز شاهد رقم خوردن تلاشهای خوبی در این زمینه هستیم. پیشتر مستندسازان درباره تاریخ کلیگویی میکردند اما امروز میبینیم که مستندسازان جوان و باانگیزه ما با دقتی موشکافانه به جزئیات توجه و آن را به تصویر میکشند و باعث ترسیم تاریخ بر چشمان مخاطبان میشوند.
آثار مستند تاریخی با بیان روایتهای تاریخی چقدر موفق میشوند که میان مردم و تاریخ غنی ایرانی پیوندی دوباره برقرار کرده و روایات تاریخی را باری دیگر زنده کنند؟
ما ایرانیان، ملتی با پیشینه و تاریخی غنی هستیم و کتب بسیار خوبی در زمینه تاریخ، سفرنامه و ادبیات از دیرباز تاکنون برایمان باقیمانده است که بخشی از افتخارات سرزمینمان محسوب میشود و همواره بهلحاظ تاریخ، عرفان و ادبیات زبانزد و سرآمد جهانیان بودیم اما متأسفانه بهواسطه رخ دادن برخی از اتفاقات تاریخی، ناگریز، از هویت خویش فاصله گرفتیم و دیگر حتی به مطالعه آثار تاریخی نیز مبادرت نمیورزیم که من در این مورد آموزش و پرورش و دانشگاهها را به میزان زیادی مقصر میدانم. در چنین شرایطی آثار مستند عدمارتباط مردم با تاریخ را تاحدودی جبران میکنند و با ورود به تاریخ و وفاداری به حقایق از سر نو میان مردم با تاریخ سرزمینشان پل زده و در شرایطی که اطلاعات تاریخی مردم بهدلیل سرانه مطالعه اندک، پایین است، تبدیل به ابزاری آموزشی میشوند.
فیلمهای مستند در حوزه اکران اغلب مهجور واقع میشوند و نمایش دادنشان راهی پرفرازونشیب است. شما برای اکران خوب مستند دبستان پارسی چه برنامههایی را در دستور کار خود قرار دادید؟
بهدلیل التهاب و اهمیتی که موضوع دبستان پارسی دارد، خیلی دوست دارم که این اثر به خوبی دیده شود. بعد از اکران در پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت، فکر میکنم تلویزیون بهترین بنگاه برای پخش آثار مستند باشد. البته امروز با رونق و گسترش یافتن فضای اکران دیجیتال و پلتفرمها، نمایش آنلاین نیز بستری مناسب برای اکران فیلم به شمار میآید. خوشبختانه این روزها نیز شیوههای ارتباطی، روند ارتباط مخاطب با مستندساز را سهل کرده است و من از بازخوردهایی که هنگام اکران آثارم میگیرم بهرهبرده و آنها را هنگام ساخت مستند بعدیام مدنظر قرار میدهم.
نمایش آثار مستند تاریخی در مجامع بینالمللی چقدر میتواند ترسیمگر فرهنگ غنی ایرانیان باشد و تا چه میزان باید در جهت تحقق این مهم مبادرت ورزید؟
شرکت کردن در جشنوارههای خارجی برای ترسیم هویت و فرهنگ ایرانی بسیار خوب است اما یکی از چالشهایی که در این حوزه وجود دارد، ماجرای کپیرایت است. بر خلاف تصور عموم ساختن آثار تاریخی بسیار هزینهبر است و هنگام استفاده از تصاویر آرشیوی باید قانون کپیرایت را رعایت کرد که در اغلب موارد این مهم در ایران اتفاق نمیافتد و اقبال پخش بینالمللی آثار از دست میرود. البته من برای فیلم خودم بسیار دقت کردم که از این ماجرا دور بوده و قانون کپیرایت را رعایت کنم و از آنجا که بخش زیادی از فیلم به روابط میان پارسیان هندی، که درواقع ایرانیان زرتشتی مهاجر به کشور هند هستند و نخستین مدارس را در آن کشور احداث کردند، و پارسیان ایرانی میپردازد، تماشای اثر میتواند برای افراد خارجی بهخصوص مردم هند جذاب جلوه کند. البته پخش بینالملل اثر و چگونگی انجام آن منوط به تصمیم تهیهکننده است.
جشنواره سینما حقیقت، امسال به پانزدهمین دوره برگزاری خود رسیده است. فکر میکنید این جشنواره تا چه میزان جهت نمایاندن آثار مستند به مردم مؤثر عمل میکند و تریبونی برای آثار حوزه مستند میشود؟
امسال، سینما حقیقت، پانزدهمین دوره برگزاری خود را سپری میکند. درواقع 15سالگی برای یک جشنواره سن خوب و زیادی است و نشان میدهد که جشنوارهای با این قدمت دیگر آزمون و خطاهای خود را انجام داده است. درباره سینماحقیقت نیز این واقعیت دلالت میکند و میبینیم که این رویداد سینمایی هرساله با کاستیهای کمتر رو به اعتلا و کمال هرچه بیشتر گام برمیدارد. فکر میکنم که یکی از ویژگیهایی که باعث پیشرفت سینما حقیقت میشود این باشد که جشنواره، مستندسازان و مخاطبان این فستیوال همگی کمالگرا هستند؛ یعنی جشنواره سال به سال روند برگزاری خود را بهبود میبخشد. مستندسازان نیز همواره برای ارتقای سطح کیفی آثار خود تلاش میکنند و از آنجا که مخاطب فیلم مستند، تماشاگری تخصصی است هرساله انتظار تماشای آثاری خوب را دارد و این انتظار را از جشنواره مطالبه میکند و درنتیجه شرایط به طریقی رقم میخورد که جشنواره سینماحقیقت قوی و حرفهای به حیات خود ادامه دهد.